
سید محمد مهاجر مترجم، نویسنده و پژوهشگر حوزه کسب و کار و صاحب دهها مقاله علمی و تخصصی در حوزه های مختلفی چون برندینگ و دیجیتال مارکتینگ است. وی دارای دکترای مدیریت از دانشگاه آزاد و هم اکنون دانشجوی پسادکترای دانشگاه MPEI روسیه است.
وی همچنین سردبیر و مدیر مسئول پایگاه خبری سی نیوز و نشریه تخصصی برند آفرین است که با رویکرد اقتصادی فعالیت می کنند.
بدون اغراق از محمد مهاجر می توان به عنوان یکی از بنیانگذاران کلاسهای انگیزشی در ایران نام برد. کسی که مقالات اقتصادی او از چالش برانگیزترین مباحث علمی بوده و سالها در زمینه کسب و کارهای دیجیتال مارکتینگ و برند سازی، پروژههای زیادی را به سامان رسانده و در کنار آن دهها کارآفرین از کلاسهای انگیزشی او قدم به جامعه مدنی گذاشته اند.
محمد مهاجر در سال 1362 در شهر اصفهان و در یک خانواده فرهنگی متولد شد. عمده فعالیت او در زمینه کارآفرینی و برندینگ بوده و در همان ابتدای فارغ التحصیلی به عضویت اتاق بازرگانی اصفهان درآمد.
خیلی از کارشناسان معتقد هستند که از هر چهار نفر افراد مهم اقتصادی در ایران، دو نفر اصفهانی هستند. اینکه اصفهان از چه پتانسیلی برخوردار است که توانسته از نظر اقتصادی در ایران پیشتاز باشد سوالی است که از این پژوهشگر و اقتصاددان جوان پرسیده ایم که در ادامه می آید. محمد مهاجر در این باره می گوید:
وجه تسمیه اصفهان که چرا نصف جهان به آن اطلاق می شود این است که زمانی مارکوپولو وارد اصفهان می شود و در سفرنامه اش می نویسد که وارد شهری شدم که آن قدر کشاورزی رونق داشت که می شد نصف دنیا را با آن اطعام کرد و چند صد سال بعد یک جهانگرد آلمانی دیگری وارد اصفهان می شود و بر صحبت مارکوپولو صحه می گذارد و به همین دلیل به نصف جهان معروف می شود.
رشد صنعتی اصفهان و پرورش نیروهای متخصص
بعد از اینکه کشور ما از انقلاب کشاورزی به انقلاب صنعتی وارد شد، اصفهان همیشه جزو شهرهای مهم صنعتی در ایران و منطقه بوده است. از طرفی افراد متخصص و مهندسی از استان اصفهان قدم به حیات اقتصادی ایران و جهان گذاشته اند. برای مثال چند نفر از دوستان خود بنده در شرکت های مهم دنیا مثل ناسا، مایکروسافت یا زیمنس در کشورهایی چون آمریکا، آلمان و فرانسه مشغول به کار هستند و این نشان دهنده این است که یک تفکر اقتصادی پشت این قضیه حضوری پویا دارد. ضمن اینکه اگر به پیشینه تاریخی اصفهان نیز رجوع کنیم به خاطر حضور یکی از اقلیت های مذهبی که تفکراتشان خیلی اقتصادی بوده و هنوز هم هست، مردمانش را نسبت به دیگر نقاط ایران اقتصادی تر بار آورده است. یکی از دلایلی هم که اصفهانی ها را به خسیس بودن متهم می کنند به خاطر همین اقتصادی بودن آنها است. در صورتی که مدل و سبک زندگیشان با یک برنامه منسجم پیش می رود و به تعبیری زندگی آنها حساب و کتاب دارد.
دلایل موفقیت اصفهانی ها در اقتصاد
به طور کل اصفهان از نظر علمی و مهندسی بسیار پیشرفت کرده است و در کنار این موضوع باید اضافه کرد که مردمان پرتلاشی دارد. ضمن اینکه پتانسیل های زیادی در اصفهان وجود دارد و می توان گفت که اصفهان یک شهر چهار فصل است. برای مثال شهرستان «خور و بیابانک» همیشه یکی از گرم ترین شهرهای ایران بوده و یا شهرستان « بوئین و میاندشت » هم جزو سردترین شهرهای ایران شناخته شده است. تنوع فصلی در این شهر باعث شده محصولات متنوعی تولید شود و همه این موضوعات کمک کرده اند که اصفهان پتانسیل خوبی از نظر اقتصادی در آن فراهم گردد.
پیشنهاد شما برای فردی که قصد دارد برندی را ثبت کند و کارآفرینی کند چیست؟
متاسفانه در چند سال اخیر تب کارآفرینی به شدت بالا رفته است. دلیل این موضوع این است که همایشهای زیادی برگزار می شود و کتب زیادی ترجمه و تالیف شده است. به همین خاطر به محض اینکه توان مالی افراد بیشتر می شود به فکر کارآفرینی می افتند. این موضوع به ذات خود بد نیست ولی اگر بدون دانش وارد هرکاری شویم ممکن است شکست بخوریم.
چه اتفاقی افتاده که گرایش مردم به سمت کارآفرینی بیشتر شود؟
حقوق کارمندی نمی تواند پاسخگوی نیاز یک خانواده باشد. این موضوع باعث شده نیروهای متخصص استخدام مشاغل دولتی نشوند و یا به فکر یک درآمد زایی در کنار شغل ثابتشان باشند. از طرفی این تب ناکارآمد کارآفرینی که موج آن به کشور ما نیز سرایت کرده، باعث و بانی درک نادرست مردم از کارآفرینی شده است. به هر حال قرار نیست که همه افراد جامعه کارآفرین باشند. شاید ما از هر دویست یا سیصد نفر به یک نفر کارآفرین نیاز داشته باشیم. و اگر قرار باشد که همه کارآفرین باشند پس کی قرار است برای آن کارآفرین کار بکند! نکته دیگر اینکه جهان امروز از بحث کارآفرینی به سمت Infopreneur می رود که در واقع این موضوع همان کارآفرینی اطلاعات است.
کارآفرینی اطلاعات چیست؟
کار آفرینی اطلاعات به این معنی است که شما به جای اینکه سرمایه زیادی را هزینه کنید، چون به هر حال کارآفرینی هم نیاز به دانش و هم سرمایه دارد. با دست خالی که نمی شود کار کرد. اما بحث کارآفرینی اطلاعات که در ادامه نمونه هایی معرفی می کنم نیاز به سرمایه چندانی ندارد. یعنی سرمایه فکری و دانشی به شخص کمک می کند تا با تولید اطلاعات و نشر و فروش آن به درآمدزایی برسد. مخصوصا اینکه شما می توانید در حوزه تخصصی خودتان تولید محتوا بکنید و این تولید محتوا را بفروشید. یا می توانید این اطلاعات را تبدیل به کتاب چاپی یا صوتی کنید. می توانید بلاگر یا ولاگر شوید. بلاگری هم نوعی از کارآفرینی اطلاعات است. می توانید پادکست تولید کنید. ولاگرها نوشته های خودشان را در قالب ویدئو منتشر می کنند. یا افراد دیگری مثل مربیان، مشاورین این حوزه و یا رهبران فکری، افرادی که می توانند به جامعه خط بدهند و می توانند رسانه ها را هدایت کنند یا می توانند یک رسانه در حوزه خودشان داشته باشند. اینها نمونه هایی از کارآفرینی اطلاعات است که هر فردی و در هر جایگاهی می تواند به آن اهتمام بورزد.
به افرادی که قصد دارند برندی را ثبت نمایند چه توصیه ای دارید؟
ثبت برند به تنهایی کفایت نمی کند. پروسه برند سازی و برندینگ به مثابه یک انسان زنده است. انسانی که با یک تصمیمی نطفه اش شکل می گیرد. مثل دو نفری که با هم شریک می شوند. و یک برند یا شرکتی را ثبت و تاسیس می کنند و وارد حوزه کارآفرینی می شوند. و به طور طبیعی مدتی طول می کشد که هویت خودشان را شکل بدهند. و مثلا دفتر کاری بگیرند یا شرکتی ثبت کنند. لوگو و وب سایت و ملزومات اداری و هر آنچه به قول گفتنی برای آن برند نیاز باشد. و یا اگر کار تولیدی است، کارخانه ای تاسیس شود و ماشین آلاتش خریداری شود، همه این موارد شامل پروسه برندینگ و برند سازی است. مثل یک خانم و آقایی که طی یک پروسه ای با هم آشنا می شوند و بعد ازدواج می کنند و تصمیم به بچه دار شدن می گیرند و در نتیجه این تصمیم نطفه آن بچه شکل می گیرد و نه ماه در شکم مادر است. طبیعی است در این نه ماه کسی چهره بچه را نمی تواند ببیند. بعد از نه ماه این بچه متولد می شود و در واقع رونمایی از یک برند است. و تازه ما می گوییم یک برندی متولد شده است که تا اینجا در واقع برندسازی انجام شده و وارد فاز برندینگ نشده ایم. در برند همه چیز نیاز به زمان دارد. نکته مهمی که این موضوع دارد این است که یک شبه نمی توان برند شد. تازه این تولد برند است. آیا ما باید دیگر این بچه را رها کنیم؟ خیر. ما در اینجا وارد پروسه برندینگ می شویم و در حقیقت کار ما از اینجا شروع می شود. این بچه نیاز به تغذیه دارد. نیاز به تربیت دارد. باید راه رفتن را یاد بگیرد. حرف زدن را یاد بگیرد و بعد کم کم مهارت های مختلفی بیاموزد و وارد مرحله رشد شود تا به مرحله بلوغ برسد. و این می شود یک برند واقعی. یک بچه ای که دیگر از آب و گل درآمده و می تواند وارد جامعه شود. و می تواند وارد فضای کار شود و پروسه برند سازی و و برندینگ هم با همین مثال می شود کامل و به طور شفاف توضیح داد. و باز تاکید این نکته حائز اهمیت است که این بچه در واقع اولا یک شبه به دنیا نمی آید بر خلاف آنچه که متاسفانه تبلیغات می شود و ادعا می کنند که یک شبه یا دو ماهه شما یا شرکت یا محصولتان را تبدیل به یک برند می کنیم. اینها در واقع برند سازی نیست. اینها تبلیغات است که ما در پروسه برند سازی شخصی به آن سلف مارکتینگ می گوییم که آن شخص فقط خودش را تبلیغ می کند. و تا زمانی که تبلیغ می کند ممکن است وجود داشته باشد اما همین که تبلیغات او تمام شد بدست فراموشی سپرده شده و از خاطر مردم محو می شود. در تبلیغات شما می گویید که چه کسی هستید ولی در برندسازی دیگران شما را توصیف می کنند که شعر زیر از مولانا مصداق کامل این حرف است:
هر که گوید او منم او من نشد
خوشه ی او لایق خرمن نشد
من مشو از من بشو تا من شوی
خوشه شو تا لایق خرمن شوی
سید محمد مهاجر در حال حاضر رییس موسسه آموزش عالی ترجمان علوم و عضو اتاق بازرگانی تهران است.