
بهتازگی طرح آتشبس و پایان اشغال غزه ترامپ، از سوی حماس همراه با پذیرش محتاط، مشروط و موقت بود. شاید پرسش پیش آید که علیرغم پذیرش اصول کلی توافق از سوی حماس، چرا این پذیرش باید محتاط و مشروط به مذاکرات بیشتر باشد هرچند درخصوص تمام بندها، پاسخ صریحی اعلام نشده است. ریشه این برخورد فراتر از ماهیت مسئله فلسطین و اشغالگری صهیونیستها است، اسرائیل مانند پدر معنوی و مادیش، آمریکا، سابقه درازی از نقض تعهدات خود دارد. همین امر هر طرفی را در پذیرش ترک مخاصمه با اسرائیل محتاط و هوشیار میکند. در اینجا با مروری از سوابق مناقشات و جنگهای اسرائیل با همسایگانش به نقض تعهدات و نافرجام ماندن راهحلهای مربوط به توافقات میپردازیم.
طرح تقسیم سازمان ملل (1947)
طرح تقسیم سازمان ملل مورد اقبال جامعه اعراب قرار نگرفت و علیرغم موافقت اولیه و ظاهری طرف اسرائیلی، این مرزبندیهای رسمی مورد تایید و الزامآور از سوی سازمان ملل، توسط اسرائیل بعدها نقض شد و شاهد سالهای اشغالگری از سوی اسرائیل هستیم.
جنگ عربی-اسرائیلی 1948
طرف اسرائیل، از مرزبندیها فراتر رفت و روح طرح تقسیمبندی سازمان ملل را نقض کرد. در نهایت میان طرفین آتشبس برقرار شد. اما چند سال بعد بر سر بحران سوئز در 1956 ، اگرچه مصر در اقدامی پیشدستانه کانال سوئز را بست، اما از نظر حقوقی، اسرائیل باز اتشبس را نقض کرد و وارد جنگ شد.
جنگ شش روزه (1967)- قطعنامه 242
جنگ شش روزه سال 1967 منجر به صدور قطعنامه 242 سازمان ملل شد، مطابق قطعنامه، اسرائیل باید به مرزهای قبل 1967 برمیگشت که هرگز از سوی اسرائیل انجام نشد وتا الان این قطعنامه از سوی اسرائیل نقض شد. اسرائیل تمام مناطق اشغالی به ویژه قدس شرقی، کاملاً عقبنشینی نکرد.
جنگ یوم کیپور (1973)-قطعنامه 338
این جنگ که با ابتکار مصر و سوریه در پی نقض تعهدات پیشین اسرائیل شروع شده بود، منجر به صدور قطعنامه 338 شورای امنیت با 14 رای موافق شده که البته اسرائیل بعد از آتشبس باز به نقض تعهدات خود ادامه داد.
پیمان کمپ دیوید (1978):
برقراری صلح میان مصر و اسرائیل با میانجیگری آمریکا به ریاست جمهوری جیمی کارتر محقق شد؛ مصر اولین کشور عرب و مسلمانی شد که اسرائیل را به رسمیت شناخت، اسرائیل متعهد به بازگرداندن سینا به مصر شد و در 1982 از آنجا عقبنشینی کرد.
انور سادات ، رییسجمهور مصر در سال 1981 توسط مخالفان خود در داخل کشور هدف قرار گرفت و مناخیم بگین هم در اسرائیل با موج مخالفتهای شدید روبهرو شد.
انتفاضه اول (1993-1987) و پیمان اسلو (1993):
اسرائیل با استفاده از زور بیش از حد و مجازاتهای جمعی علیه فلسطینیها حقوق بشر را نقض کرد و فلسطینیها سرانجام دست به انتفاضه زدند. پیمانهای اسلو در پاسخ به آن شکل گرفت، اما خشونتها در طول مذاکرات ادامه داشت. اسرائیل با گسترش شهرکها در مناطق اشغالی، روح پیمان را نقض کرد. در چارجوب کارشکنیهای اسرائیل، جنبش فتح کاهش محبوبیت پیدا کرد و در عوض حماس در نوار غزه به قدرت رسید.
انتفاضه دوم (2005-2000)
با این حرکت مدنی، مردم فلسطین موفق به خروج اسرائیل از نوار غزه در سال ۲۰۰۵ شدند و بنیامین نتانیاهو در اعتراض به این اقدام از دولت شارون کناره گیری کرد. اما اسرائیل مجدد با بازپسگیری دوباره بخشهایی از کرانه غربی و انجام عملیاتهایی همچون «سپری دفاعی»، قوانین بینالمللی را نقض کرد.
جنگ لبنان 2006- قطعنامه 1701
جنگ لبنان 2006، منجر به صدور قطعنامه 1701 شورای امنیت سازمان ملل شد، اگرچه تا سال ۲۰۲۴، این قطعنامه بهطور کامل اجرا نشده بود و اسرائیل با ادامه عملیاتها بعد از آتشبس، قطعنامههای سازمان ملل را نقض کرد.
اسرائیل به طور تاریخی در تصمیمات صلح مختلفی از جمله قطعنامههای 242 و 338 شورای امنیت سازمان ملل (بعد از 1967) و پیمانهای صلح بعدی توافق کرده است، اما اغلب روح این توافقات را با گسترش شهرکها در کرانه باختری و قدس شریف نقض کرده است و از عقبنشینیهای قلمروئی که در پیمانهای اسلو توافق شده بود، به طور کامل پیروی نکرده است.