افزایش افسارگسیخته قیمت داروهای تجویزی — که در برخی موارد تا هزاران درصد رشد داشته — نظام سلامت آمریکا را به نقطهای خطرناک رسانده است؛ جایی که بیماران برای زندهماندن ناچار هستند که میان پرداخت قبوض یا ادامه درمان یکی را انتخاب کنند.
هزینههای مراقبت سلامت در ایالات متحده آمریکا به نقطهای بحرانی رسیده است؛ نقطهای که میتوان آن را «نقطه جوش» نامید. در طول یک دهه گذشته، قیمت داروهای تجویزی با سرعتی سرسامآور افزایش یافته و در بسیاری از موارد، رشد آن نهتنها از نرخ تورم، بلکه از رشد دستمزدها و توان اقتصادی خانوادههای آمریکایی نیز بهمراتب فراتر رفته است. در برخی نمونههای مستند، قیمت برخی داروها تا ۵۰۰۰ درصد افزایش یافته است؛ افزایشی که عملاً دسترسی ایمن و پایدار به درمان را برای میلیونها نفر غیرممکن کرده است.این شکاف عمیق میان «هزینه واقعی دارو» و «توان پرداخت مردم» پیامدهایی بهمراتب فراتر از یک مسئله اقتصادی دارد و به یک بحران جدی سلامت عمومی تبدیل شده است؛ بحرانی که جان انسانها را به خطر میاندازد.
افزایش قیمت دارو و رفتارهای پرخطر بیماراندر شرایطی که قیمت داروها بهطور مداوم افزایش مییابد، بسیاری از آمریکاییها برای کنترل هزینههای خود ناچار به اتخاذ تصمیمهایی خطرناک شدهاند. از جمله این اقدامات میتوان به کاهش دوز مصرفی دارو، حذف کامل برخی نسخهها، یا فاصلهانداختن میان مصرف داروها اشاره کرد؛ اقداماتی که مستقیماً سلامت بیماران را تهدید میکند و میتواند منجر به تشدید بیماری، بستریشدنهای پرهزینهتر یا حتی مرگ زودرس شود.این واقعیت نشان میدهد که مسئله قیمت دارو دیگر یک بحث صرفاً سیاستگذاری یا اقتصادی نیست، بلکه بهطور مستقیم با حق حیات، کرامت انسانی و عدالت اجتماعی گره خورده است.
سودآوری بیسابقه صنعت داروسازیدر حالی که خانوادههای آمریکایی با فشارهای شدید مالی دستوپنجه نرم میکنند و میان سلامت و معیشت خود ناچار به انتخاب میشوند، شرکتهای بزرگ داروسازی همچنان به سودهای نجومی دست مییابند.بر اساس دادههای ارائهشده، تنها در چند ماه پس از آغاز به کار دولت دونالد ترامپ، قیمت نزدیک به ۷۰۰ دارو افزایش یافته است. این افزایشهای پیدرپی و بیوقفه، نقش مهمی در شکلگیری میانگین حاشیه سود ۷۵ درصدی در صنعت داروسازی داشته است؛ رقمی که بیش از دو برابر میانگین سود شرکتهای حاضر در شاخص S&P 500 محسوب میشود.در همین راستا، یکی از بزرگترین شرکتهای داروسازی جهان اخیراً به ارزش بازار یک تریلیون دلار دست یافته است؛ دستاوردی که در تاریخ اقتصاد جهانی بسیار نادر است و تاکنون تنها ۱۱ شرکت در جهان توانستهاند به آن برسند. این در حالی است که بخش قابلتوجهی از جامعه آمریکا حتی از تأمین ابتداییترین داروهای موردنیاز خود عاجز ماندهاند.نظام معیوب قیمتگذاری دارو«جی. دی. هیورث»، نماینده پیشین کنگره و سخنگوی ائتلاف اصلاحات دارویی (Pharmaceutical Reform Alliance – PRA)، این آمارها را نشانهای آشکار از یک سیستم بهشدت معیوب میداند؛ سیستمی که بهطور بنیادین از نیازهای واقعی مردم فاصله گرفته است. به گفته او مصرفکنندگان آمریکایی بالاترین قیمت دارو را در سراسر جهان پرداخت میکنند؛ تقریباً سه برابر آنچه مردم سایر کشورهای ثروتمند برای همان داروهای کاملاً مشابه میپردازند.این اختلاف فاحش نشان میدهد که مسئله، نه هزینه تولید یا نوآوری، بلکه ساختارهای انحصاری، ضعف نظارت و اولویتدادن به سود سهامداران بر سلامت عمومی است.
از شکست سیاستگذاری تا بحران سلامت عمومیافزایش بیرویه قیمت دارو را نمیتوان صرفاً یک ناکامی سیاستگذاری دانست. این پدیده اکنون به یک بحران تمامعیار سلامت عمومی تبدیل شده است؛ بحرانی که بیماران را وادار میکند از درمانهای حیاتی خود صرفنظر کنند یا به شیوههایی ناایمن از دارو استفاده نمایند.همانطور که هیورث تأکید میکند، این وضعیت آمریکاییها را به رفتارهایی سوق میدهد که مستقیماً جان آنها را تهدید میکند؛ از جمله حذف داروهای قلبی، دیابت، سرطان و سایر بیماریهای مزمن و حیاتی.ائتلاف اصلاحات دارویی (PRA) در یک نظرسنجی ملی، دیدگاه شهروندان آمریکایی را درباره قیمت داروها بررسی کرده است. نتایج این نظرسنجی بسیار صریح و قابلتأمل است:۹۴ درصد از پاسخدهندگان از تلاشها برای کاهش قیمت داروهای تجویزی حمایت میکنند.۶۷ درصد اعلام کردهاند که احساس میکنند صنعت داروسازی از آنها سوءاستفاده میکند.۸۴ درصد صنعت داروسازی را مسئول اصلی گرانی داروها میدانند.۸۶ درصد گفتهاند که احتمال بیشتری دارد از نامزدهای کنگرهای حمایت کنند که خواهان وادارکردن شرکتهای دارویی به کاهش قیمتها هستند.این آمارها نشان میدهد که نارضایتی عمومی نهتنها گسترده، بلکه عمیق و فراحزبی است.
روایتهای انسانی؛ هزینه واقعی بیماریبرای درک ابعاد انسانی این بحران، PRA با شهروندانی از سراسر آمریکا گفتوگو کرده است. روایتهای آنان تصویری تکاندهنده از واقعیت زندگی با بیماری در نظام سلامت کنونی ارائه میدهد:شهروندی به نام فلیشیا درباره تجربه خود چنین می گوید: «سرطان اصلاً مرا نترساند؛ چیزی که واقعاً من را میترساند، قبضها و هزینهها بود. همین. تمام ماجرا همین است.»دیگری با نام تمی ماجرای جالبی داشت: «۸۰۰ دلار. حتی کارکنان داروخانه هم شوکه شده بودند که من حاضر شدم چنین مبلغی را پرداخت کنم.»آمریکایی دیگری به نام تونجا در این باره گفت: «یادم هست کنار پیشخوان آشپزخانه ایستاده بودم و تقریباً نقش زمین شدم. با خودم گفتم: من چطور قرار است هزینه این را بپردازم؟»این روایتها نشان میدهد که بیماری، تنها درد جسمی نیست؛ بلکه اضطراب مالی، ترس از آینده و احساس درماندگی را نیز به همراه دارد.
در واقع می توان گفت که بحران قیمت دارو در ایالات متحده، نمادی از تعارض عمیق میان منافع عمومی و منافع شرکتهای بزرگ داروسازی است. در حالی که سودهای نجومی ثبت میشود، میلیونها آمریکایی برای زندهماندن مجبور به فداکردن سلامت خود هستند.ائتلاف اصلاحات دارویی (PRA) اکنون از سیاستگذاران میخواهد که مهار قدرت «بیگ فارما» را در اولویت قرار دهند و اصلاحاتی را به اجرا بگذارند که هزینه دارو را برای همه شهروندان کاهش دهد.پیام نهایی بیماران آمریکایی این است: کافی است. سلامت ما نباید کالایی لوکس باشد و دسترسی به دارو نباید به توان مالی افراد وابسته باشد.