جنگ امارات و عربستان، آشی که در تل‌آویو پخته می‌شود

  پس از سال‌ها گمانه‌زنی و تحلیل‌های مختلف رسانه‌ای درباره اختلافات پشت پرده ریاض و ابوظبی، اتفاقات امروز در یمن دیگر جای هیچ تردیدی از عمق شکاف میان دو کشور باقی نگذاشت. برای اولین بار در تاریخ، جنگنده‌های سعودی کشتی‌های امارات را در جنوب یمن بمباران کردند و وزارت خارجه سعودی نیز با صدور بیانیه‌ای صراحتا گفت که اقدامات امارات امنیت ملی عربستان را تهدید می‌کند.چنین تحولی در صحنه یمن هرچند همواره مورد انتظار بود و بارها از وجود درگیری‌ها و اختلافات پشت پرده میان عربستان سعودی و امارات سخن گفته شده است، اما شدت و دامنه آن اکنون به حدی رسیده که سعودی‌ها را مجبور به اتخاذ چنین اقدامات علنی کرده است؛ به علاوه تحولات دیگر منطقه و منابعی که از بازیگری آشکار اسرائیل در صحنه یمن خبر می‌دهند، نشان می‌دهد ما با یک طرح گسترده‌تری مواجه هستیم که طراحی آن نه در ریاض و ابوظبی بلکه در اتاق فکر اسرائیل ساخته و پرداخته می‌شود.در این میان از زمانی که عناصر شورای انتقالی جنوب (وابسته به امارات) در دوم دسامبر حملات خود را در حضرموت و المهره آغاز کردند، این اولین بار است که سعودی‌ها با چنین صراحت و آشکارا در عمل و بیانیه امارات را هدف قرار می‌دهند که نشان می‌دهد عربستان سعودی به شدت از اتفاقاتی که در کشور جنوب یخود رخ می‌دهد، نگران است.عربستان سعودی در بیانیه امروز خود اعلام کرده است که امارات با اعمال فشار بر نیروهای شورای انتقالی جنوب، آنان را به انجام «اقدامات نظامی در مرزهای جنوبی عربستان» سوق داده است؛ اقداماتی که به گفته ریاض، تهدیدی مستقیم علیه امنیت ملی این کشور و همچنین امنیت و ثبات یمن و کل منطقه به شمار می‌رود.

 
پرده اول: اتحاد اسرائیل و امارات علیه عربستاندر این راستا لازم است به دو هفته پیش بازگردیم، وبگاه میدل ایست مانیتوردر تاریخ 18 دسامبر نوشت که روابط درون شورای همکاری خلیج فارس با شکاف‌های عمیقی مواجه شده و «وحدت کشورهای شورای همکاری» را در برابر آزمونی بی‌سابقه قرار داده است.این وبگاه از قول یک مقام ارشد وابسته به یکی از خاندان سلطنتی منطقه نوشت که درگیری‌های پنهان و ائتلاف‌های در حال تغییر، شدت اختلافات سنتی را پشت سر گذاشته و تا مرز مناقشه ژئوپولیتیک میان قدرت‌های منطقه‌ای پیش رفته است.این مقام عربی سپس از موضوع تازه‌ای پرده برداشت و از ائتلاف اسرائیل و امارات برای تقابل با عربستان سعودی سخن گفت؛ به گفته او: «یک شگفتی بزرگ در حال وقوع است و همکاری محرمانه و رو به رشد اسرائیل با امارات متحده عربی، تلاش دارد نقش سنتی عربستان به عنوان قدرت مسلط در خلیج فارس را تضعیف کند».او افزود که این ائتلاف پنهان می‌کوشد موازنه قوا در منطقه را بازتعریف کرده و ریاض را بابت «کندی» در مسیر عادی‌سازی روابط با اسرائیل از طریق توافقات «ابراهیم» به نوعی تنبیه کند.او تاکید کرد: «تصاویری که از انسجام کشورهای عربی خلیج فارس تبلیغ می‌شوند، تنها ظاهر رسانه‌ای صیقلی‌شده است و پشت آن رقابت‌های تلخ، نزاع‌ها بر سر نفوذ و خیانت‌های متقابل میان پایتخت‌ها پنهان شده است».افشاگری‌ها حاکی از آن است که مفهوم «خانه واحد خلیج فارس» در معرض فروپاشی است و احتمال تقسیم شورا به دو اردوگاه مطرح است: یکی محافظه‌کار به رهبری عربستان که قطر و عمان ممکن است به آن بپیوندند و دیگری به سمت تغییرات بنیادین و عادی‌سازی حرکت می‌کند به رهبری امارات، همراه با بحرین و کویت.
 
 
پرده دوم؛ منافع اسرائیل از تشکیل کشور یمن جنوبیمؤسسه مطالعات امنیت داخلی رژیم صهیونیستی (INSS) در گزارشی تحلیلی، با بررسی تحولات اخیر نظامی و سیاسی در استان‌های جنوبی یمن، آن را «تغییری راهبردی و دراماتیک» توصیف کرد که به گفته این مؤسسه، یمن را عملاً به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم کرده است.بخش محوری گزارش INSS به پیامدهای این تحولات برای رژیم صهیونیستی اختصاص دارد. گوزانسکی می‌نویسد: «تهدید نیروهای حاکم بر صنعاء در کوتاه‌مدت از میان نخواهد رفت»، چراکه تقسیم یمن به آن‌ها امکان می‌دهد کنترل خود را در شمال تثبیت کنند. با این حال، گزارش تأکید می‌کند «یک پنجره فرصت راهبردی» گشوده شده است.در این گزارش آمده است: «شکل‌گیری یک موجودیت جنوبی باثبات با حمایت امارات، که کنترل بندر راهبردی عدن در نزدیکی باب‌المندب را در اختیار دارد، می‌تواند نفوذ ایران را در یکی از حساس‌ترین عرصه‌های دریایی برای امنیت اسرائیل محدود کند».روز گذشته نیز کانال ۱۱ تلویزیون اسرائیل گزارش داد که تل‌آویو در حال بررسی به‌رسمیت شناختن کشور یمن جنوبی در صورت تشکیل آن است.«عیدروس الزبیدی» رئیس شورای انتقالی جنوب پیشتر در سال ۲۰۲۱ و مجددا در سپتامبر ۲۰۲۵ اعلام کرده بود که اگر جنوب یمن به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت شناخته شود، آن‌ها آماده‌اند به «پیمان آبراهام» بپیوندند و با اسرائیل رابطه برقرار کنند.بنابراین در صورت تشکیل چنین کشوری، رژیم اسرائیل می‌تواند بر چندین منطقه دریایی از دریای مکران تا باب‌المندب نظارت داشته باشد. این مورد را در کنار به رسمیت شناختن اقلیم «سومالی‌لند» در روزهای گذشته از سوی تل‌آویو قرار دهیم، اقلیمی که کاملا مشرف به باب‌المندب است.
 
 
پرده سوم: یمن جنوبی ، آخرین ضربات بر آرزوهای دیرینه ریاضیمن، همسایه جنوبی عربستان سعودی، از دیرباز به عنوان یک منطقه کلیدی در معادلات ژئوپلیتیکی خلیج فارس مطرح بوده است. این کشور نه تنها مرز طولانی حدود ۱۸۰۰ کیلومتری با عربستان دارد، بلکه موقعیت جغرافیایی آن، کنترل بر تنگه باب‌المندب و دسترسی به دریای عرب را فراهم می‌کند. برای ریاض، یمن فراتر از یک همسایه است؛ آن یک دروازه استراتژیک برای امنیت انرژی، گسترش نفوذ منطقه‌ای و کاهش وابستگی به مسیرهای پرریسک صادراتی محسوب می‌شود.جنگ یمن از سال ۲۰۱۵، که عربستان رهبری ائتلاف علیه انصارالله را بر عهده گرفت، نشان‌دهنده عمق این اهمیت است. اما ریشه‌های علاقه عربستان به یمن به دهه‌ها پیش بازمی‌گردد، جایی که ریاض به دنبال دسترسی مستقیم به آب‌های جنوبی یمن بوده تا وابستگی خود به تنگه هرمز را کاهش دهد. این تنگه، که بیش از ۹۰ درصد صادرات نفت عربستان از آن عبور می‌کند، تحت نفوذ ایران قرار دارد و هرگونه اختلال در آن می‌تواند اقتصاد سعودی را فلج کند.یکی از جنبه‌های کلیدی این استراتژی، تمرکز بر استان‌های حضرموت و المهره در شرق یمن است. حضرموت، با مرز ۶۸۴ کیلومتری با عربستان، حدود ۸۰ درصد از ذخایر نفت اثبات‌شده یمن را در خود جای داده است. این استان نه تنها منابع نفتی غنی دارد، بلکه موقعیت جغرافیایی آن اجازه می‌دهد تا عربستان به دریای عرب (مکران) دسترسی پیدا کند. المهره، هم‌مرز با عمان، نقش مکمل را ایفا می‌کند و به عنوان نقطه خروجی ایده‌آل برای خطوط لوله نفتی مطرح است. عربستان دهه‌ها است که طرح‌هایی برای ساخت خط لوله از میادین نفتی خود از طریق خارکیر در حضرموت به بندر النشتون در المهره را پیگیری می‌کند.
 
این پروژه، که ریشه در دوران علی عبدالله صالح (رئیس‌جمهور سابق یمن) دارد، شامل پیشنهاد یک کریدور زمینی ۳۰۰ کیلومتری بود تا نفت سعودی مستقیماً به دریای عرب برسد و تنگه هرمز را دور بزند. چنین دسترسی نه تنها برای عربستان، بلکه برای سایر کشورهای خلیج مانند عراق، کویت و بحرین، یک مسیر جایگزین امن فراهم می‌کند و هژمونی ریاض در منطقه را تقویت می‌نماید. اکنون می‌توانیم دلیل شدت عمل عربستان سعودی در قبال تحرکات امارات در یمن را بفهمیم و اینکه چرا سعودی‌ها تا این حد خشمگین و عصبانی شده‌اند.در پایان باید گفت که خلیج فارس وارد مرحله‌ای از بازتعریف کامل وفاداری‌ها و ائتلاف‌ها شده است؛ مرحله‌ای شبیه یک «سایک–پیکو» سیاسی جدید که عربستان در برابر آن دست بسته نخواهد نشست و نوید تحولات عمیق‌تر در نقشه منطقه در سال‌های آینده را می‌دهد.