سناریوهای اردوغان برای شام

حمله ارتش ترکیه به منطقه عفرین سوریه در 20 ژانویه 2018، با همراهی گروهی از جریان‌های افراط‌گرا و تروریست که به نام ارتش آزاد سازمان دهی شده بودند، نماد آغاز دورانی جدید در عرصه سیاست خارجی کشور ترکیه است که می‌توان از آن به عنوان نئوعثمانی‌گری اردوغان یاد کرد. همزمان با این مسئله، رجب طیب اردوغان در اظهاراتی اعلام کرد که اکنون زمان آغاز مرحله دو عملیات شاخه زیتون برای حمله به دیگر شهرهای شمال سوریه از جمله منبج، تل ابیض، حسکه، کوبانی و... فرا رسیده است. متعاقبا از سوی رسانه‌های نزدیک به حزب عدالت و توسعه این خبر منتشر شد که اردوغان در اواخر هفته گذشته در جمع اعضای حزب متبوع‌ خود بر این امر تاکید کرده که برای عفرین «استاندار» تعیین خواهد کرد.

این اظهارات اردوغان در ابتدا شاید کم اهمیت تلقی شود اما واقعیت آن است که می توان  از طرح اردوغان برای تعیین استاندار عفرین، به عنوان نمادی از بازگشت واقعی آنکارا به عثمانی‌گرایی یاد کرد. همانند قرن گذشته که امپراتور عثمانی‌ها برای ولایت‌های تحت کنترل خود والی و حکمران تعیین می‌کرد، اکنون اردوغان از نظر شخصی و روانی این امر را دنبال می‌کند که ترکیه را به وضعیت سابق برگرداند. نماد بارز این موضوع را می‌توان در جدیدترین اظهارات اردوغان ارزیابی کرد که با صراحت از آغاز حمله به شهر سنجار در شمال غرب عراق سخن به میان آورده است. در این وضعیت، اکنون این مسئله مطرح می‌شود که آیا اردوغان در تحقق اهداف خود موفق خواهد بود؟ همچنین، این مسئله مطرح می‌شود که در تحلیل اهداف و ابعاد مختلف تجاوز ترکیه به کشور سوریه چه موضوعاتی باید  لحاظ  شود؟ در راستای پاسخ‌گویی به این پرسش اساسی در نوشتار حاضر در قبال سه محور در ابتدا ابعاد مختلف انگیزه‌های اردوغان و معادلات منطقه و بین‌المللی، درباره تحرکات جدید ترکیه مورد بررسی قرار می‌گیرد و در ادامه چشم‌اندازی از آینده ترسیم خواهد شد.

بازی با کانون های بحران

مهم‌ترین بعد و حائز اهمیت‌ترین مسئله در خوانش تحرکات جدید ارتش ترکیه در غرب آسیا به رهبری اردوغان را می‌توان تلاش آنکارا برای توسعه اراضی دانست. در حقیقت، اردوغان و حزب عدالت و توسعه بارها نشان داده‌اند که سودای بازگشت به امپراتوری عثمانی را دارند و تلاش می‌کنند بار دیگر بر ممالکی که قبلا یعنی قبل از جنگ جهانی اول تحت کنترل عثمانی‌ها بود، سیطره یابند. اگر در گذشته فقط در قالب تئوری تعداد اندکی از تحلیل‌گران بر نئوعثمانی‌گرایی اردوغان تاکید داشتند، اکنون بیشتر ناظران بر این باورند که نئوعثمانی‌گرایی در عمل نیز در حال پی‌گیری و اجرایی شدن است. در واقع، طرح اردوغان برای انتصاب استاندار عفرین نشان دهنده این امر است که در شرایط فعلی آنکارا برنامه‌ای برای بازگشت حاکمیت عفرین و دیگر مناطق همچون جرابلس، اعزاز و الباب به حکومت مرکزی سوریه را ندارد و قصد دارد این مناطق را در آینده به کشور ترکیه منضم کند.

سرکوب کردهای سوریه، حل بحران مهاجران

دیگر بُعد دارای اهمیت نسبت به انگیزه‌های پنهان اردوغان از حمله به عفرین را می‌توان در قالب تلاش وی برای کنترل کامل شمال سوریه دانست. در حقیقت کشور ترکیه در مرزهای جنوبی خود حدود 930 کیلومتر با شمال و غرب سوریه مرز مشترک دارد که از این محدوده تا قبل از کنترل عفرین، بیش از 800 کیلومتر آن‌ تحت کنترل کردهای سوریه بود. اکنون اردوغان تلاش دارد به بهانه حفظ و حراست از امنیت ملی ترکیه و مقابله با نیروهای وابسته به پ‌ک‌ک تمامی مناطق شمال سوریه را بعد از عفرین، اشغال کند. از طرف دیگر این موضوع می‌تواند ترکیه را برای حل و فصل بحران مهاجران، با میزبانی حدود سه میلیون آواره سوری، یاری رساند. اسکان آوارگان در این مناطق علاوه بر رهایی آنکارا از مشکلات و هزینه های حضور آوارگان در ترکیه، موجب بر هم خوردن دموگرافی این مناطق به سود ترکیه خواهد شد بدین صورت که کردها در اقلیت قرار خواهند گرفت و توان آن ها برای پیگیری استقلال به شدت کاهش خواهد یافت. اما به طور حتم تداوم سلطه بر عفرین در جهت اهداف بلندپروازانه منطقه ای اردوغان، ترکیه را در تنگنای استراتژیک در آینده نه چندان دور قرار خواهد داد. شرایطی که می تواند نه تنها طرح توسعه طلبی اردوغان را به شکست بکشاند بلکه حتی جایگاه وی و حزب عدالت و توسعه را در فضای سیاسی ترکیه تضعیف کند.

 مخالفت غرب

 اردوغان در پیشبرد برنامه های خود در وضعیت جدید نیازمند رضایت آمریکاست؛ زیرا بدون رضایت واشنگتن چنین امری تا حد زیادی بیشتر شبیه به یک رویاست تا واقعیت. واقعیت آن است که ترکیه به عنوان عضوی از ناتو، اکنون به شریکی پردردسر برای ناتو تبدیل شده که با برنامه‌های غرب در سوریه مخالف است. هم اکنون اروپا، به ویژه اعضای برجسته آن یعنی فرانسه و آلمان بیشترین شکاف را با ترکیه در میان کشورهای غربی دارند و از طرف دیگر اعضای جدید راه یافته به کابینه ترامپ یعنی مایک پمپئو در سمت وزیر خارجه و جان بولتون در مقام مشاور امنیت ملی، به طور حتم بر سطح اختلاف دیدگاه‌های کاخ سفید و آنکارا خواهند افزود.

توسعه‌طلبی اردوغان؛ نقطه‌ای برای چرخش اتحادها

توسعه طلبی اردوغان در منطقه غرب آسیا می‌تواند همچون نقطه‌ای مهم برای چرخش در معادلات منطقه‌ای و اتحادهای موجود میان بازیگران باشد. تداوم توسعه طلبی ترکیه در کشور سوریه و در صورت تلاش اردوغان برای تصرف ادلب و بخش‌هایی از حلب، دو رویداد مهم  است که در معادلات و اتحادها رخ خواهد داد. از یک سو، حکومت مرکزی سوریه  درباره  تداوم حملات متجاوزانه ارتش ترکیه ساکت نخواهد ماند و به طور حتم بعد از حل بحران در غوطه شرقی، تدارکات لازم را برای مقابله با زیاده‌خواهی های آنکارا در پیش خواهد گرفت. در نازل ترین سطح واکنش، حکومت سوریه این ابزار را در اختیار دارد که حمله ترکیه به عفرین و احتمالا دیگر مناطق را در قالب یک دعوای حقوقی به سازمان ملل ارجاع دهد و در صورت تایید تجاوز ترکیه به سوریه این موضوع به وضوح روشن است که اردوغان با دشواری‌های زیادی مواجه خواهد شد. از سوی دیگر، ارتش ترکیه به دیگر مناطق کشور سوریه، به طور حتم ارتش سوریه و ترکیه را در برابر یکدیگر قرار خواهد داد و در این صورت، می‌توان اظهار کرد که روسیه و ایران نیز در برابر ترکیه قرار خواهند گرفت. این موضوع می‌تواند همکاری های سه کشور در آستانه را با تهدید جدی مواجه کند. حتی این امکان وجود دارد که تقابل نظامی میان ترکیه و روسیه اتفاق بیفتد چرا که مسکو به دنبال شرایطی برای پایان دادن  هرچه زودتر بحران در سوریه و مقابله با طرح های تجزیه کننده است که در این صورت به طور حتم اردوغان بازنده میدان خواهد بود. در این شرایط به نظر می‌رسد که کنترل ترکیه بر عفرین نمی‌تواند بُعد حقوقی پیدا کند و در نهایت آنکارا مجبور خواهد شد که حاکمیت عفرین و دیگر مناطق تحت کنترل را به دمشق واگذار کند.

دکترعلیرضارضاخواه