![داستان یک عکس از رهبرانقلاب](https://cdn.afkarnews.com/thumbnail/s32fp43rfeCl/rDxJk2yoXn9KV7c7C6kDweJVxtu4cY7G2hzV_1efiJea1I30PYCuRhur6zH5G80YXTYXaWKO8q0wfYWGdiJBEedZbU5YLDeV_IwYYTgU3npVmKk5Dstp3Q,,/%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1+%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8.jpg)
در یکی از دیدارهای خانوادهی شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب ، نوبت به همسر و فرزند شهید روحالله طالبی اقدم که میرسد، جلو میروند تا با آقا صحبت کنند. آقا از دختر سه چهار سالهی شهید میپرسند: اسم شما چیست؟ پاسخ میدهد: «حنانه» و بعد هم میرود و مینشیند. اما کمی بعد انگار یادش میآید که میخواسته برای آقا شعر بخواند. آقا به زبان آذری میگویند: عیبی ندارد، بخوان. حنانه دوباره مقابل آقا میایستد و شروع به شعر خواندن میکند: یه توپ دارم قل قلیه؛ سرخ و سفید و آبیه...
آقا که میبینند صدای حنانه آرام است، به زبان آذری به حنانه میگویند: جلوتر بیا، بعد هم میکروفون را به سوی او میچرخانند تا همهی حضار شیرینزبانی حنانه را بشنوند. وقتی حنانه شعرش را تمام کرد، آقا با نگاهی پدرانه و همراه با ملاطفت و مهربانی، به او ماشاءالله میگویند و او را تحسین میکنند.
انگار پدر حنانه هم گوشهای از حسینیه ایستاده و از شعر خواندن دخترش در نزد آقا حظ میبرد...
اولین قسمت از روایتهای مستند لشکر زینبی بزودی از حسابهای khamenei.ir و شبکه اول سیما پخش خواهد شد.