
در تاریخ ملتها، لحظاتی سرنوشتساز پدید میآید که در آن، انسجام ملی نه در تکرار شعارها، بلکه در رفتار مسئولانه، تصمیم اخلاقی و حضور آگاهانه مردم و نخبگان جلوهگر میشود. ملت ایران، بار دیگر در یکی از همین بزنگاههای تاریخی، نشان داد که فراتر از گرایشها و سلیقهها، میتوان بر مدار غیرت ملی گرد آمد و با صدایی واحد از امنیت، حیثیت و استقلال کشور صیانت کرد.
در روزهایی که تهدید و تجاوز خارجی، خاک و موجودیت ملی را نشانه رفته بود، شاهد همافزایی مثالزدنی جریانهای متکثر فکری و سیاسی، بهویژه منتقدان نظام بودیم. آنان که سالها زبان به نقد گشوده بودند، این بار بیهیچ اما و اگری، سینهسپرِ خطر شدند؛ نه از سر مصلحتاندیشی، که به اقتضای وفاداری به ایران. این حضور مؤثر، نجیبانه و مشفقانه، باید با نگاهی ژرف و بیتکلف، تحلیل و تکریم شود؛ زیرا سرمایهای بیجانشین برای آینده ملی ماست.
انسجام شکلگرفته در بستر تهدید، نعمتی است که اگر به درستی صیانت نشود، میتواند دچار فرسایش تدریجی گردد. این وحدت، صرفا یک همصفی لحظهای نیست؛ بلکه نماد ظرفیت تاریخی ملت ایران برای عبور از خطوط تفرقه و بنیانگذاری فصلی نو در تعامل اجتماعی و گفتوگوی ملی است. آنچه در این روزها رخ داد، جوانهای از اعتماد عمومی است؛ و اعتماد، اگر شکسته شود، التیامش سخت و پرهزینه خواهد بود.
بر این اساس، حاکمیت و تمامی اجزای آن شایسته است با درکِ قدر این لحظه تاریخی، بسترهای تحکیم این همدلی را فراهم آورند. اتحاد شکلگرفته نباید در حد واکنش به بحران باقی بماند؛ بلکه باید به مبنایی برای اصلاح رویهها، گسترش میدان گفتوگو، و حذف دوگانههای فرسایشی تبدیل شود. وعده پرهیز از دو قطبی سازی، طرد نخبگان و مرزکشیهای سیاسی، امروز باید بهوضوح در رفتار و تصمیمسازی نهادها تجلی یابد.
فراموش نکنیم؛ لحظات ناب همدلی، ماندگار نیستند اگر پاس داشته نشوند. این فرصت ملی را نباید با غفلت، تنگنظری یا رقابتهای بیثمر از کف داد. سرمایه اجتماعی، اگر به بهای ناچیز در بازار تفرقه به فروش رود، چیزی از آن باقی نخواهد ماند. اکنون وقت آن است که این همدلی را به سکوی پرش بنیادین، ارتقاء سطح حکمرانی، و بازسازی رابطهای متقابل میان ملت و حاکمیت بدل کنیم؛ رابطهای مبتنی بر اعتماد، احترام و مشارکت ان شاالله
محسن پیرهادی