علی اکبر صالحی: در مدت کوتاهی 30 هزار سانتریفیوژ به شما می‌دهم

علی اکبر صالحی  با اشاره به انتقادها از عقب‌رفت برنامه هسته‌ای به واسطه برجام گفت: در بعد هسته‌ای یک نفر به من بگوید ما چه چیزی را از دست داده‌ایم؟ تنها چیزی که می‌گویند این است که 20 هزار سانتریفیوژ شده 6 هزار تا؛ خب، الان من در عرض مدت کوتاهی 20 هزار تا که هیچ، 30 هزار تا سانتریفیوژ به شما می‌دهم، می‌خواهید چکارش کنید؟ تولید 4 درصد کنیم بعدش چه؟ برخی یک طرفه صحبت می‌کنندو فضا را منفی می‌سازند. ببینید!
وی می‌افزاید: هسته‌ای اسم بزرگی دارد و برخی از این فضا استفاده می‌کنند و کلمات قلمبه سلمبه را کنار هم می‌چینند تحت عنوان دانشمند هسته‌ای! که ما متأسفانه با این کار ارزش دانشمند هسته‌ای واقعی را هم از بین برده‌ایم. هر کسی به خودش می‌گوید دانشمند هسته‌ای و با این کلمات قلمبه سلمبه افکار عمومی را تحریک می‌کند. مثلاً چند روز قبل رفتم به تعدادی از جانبازان عزیز سر زدم. نگران بودند و می‌گفتند رآکتور آب‌سنگین متوقف شد، سیمان ریختید! تصورشان این بود ما یک رآکتوری داشته‌ایم که کار می‌کرده و ما متوقف کرده‌ایم، سیمان ریخته‌ایم! هر چه می‌گوییم بابا این راکتور اصلاً کار نمی‌کرده، یک ساختمان در حال ساخت بوده، خیلی از تجهیزاتش نیامده بود و هنوز هم نیامده! اما عده‌ای می‌خواهند افکار عمومی را منحرف کنند. رآکتوری در بساط نبود،داشت ساخته می‌شد و خیلی از تجهیزاتش نبود.
درباره این اظهارات شایان ذکر است؛ به واسطه برجام، 14 هزار سانتریفیوژ از مجموع 19 هزار سانتریفیوژ ما معلق - و بعضاً به نوعی اوراق- شد که سرهم کردن دوباره آن مدت‌ها زمان می‌برد. اما مهم‌تر از تعداد سانتریفیوژها، خروج 9700 کیلوگرم اورانیوم غنی شده از کشور و حفظ تنها 300 کیلوگرم اورانیوم غنی شده است. این میزان، حاصل قریب 10 سال غنی‌سازی در کشور بود و آقای صالحی باید بگویند در چه مدتی و با چه حجم از اورانیوم خام مورد نیاز می‌توانند همان سقف 10 هزار کیلوگرم را احیا کنند؟
از سوی دیگر آقای صالحی چنان می‌گوید «تولید 4 درصد کردیم، بعدش چی» که انگار چرخه برنامه هسته‌ای در مسیر صنعتی و کاربردی را نمی‌داند یا کمترین اهتمام و دلبستگی به اهمیت این چرخه ندارد. آیا ایشان نمی‌داند که به عنوان مثال اگر غنی سازی 4 درصد و سپس 20 درصدی نداشتیم، جان 850 هزار بیمار نیازمند به رادیو داروها به خطر می‌افتاد؟! اگر واقعاً افق برنامه هسته‌ای کاربردی برای ایشان تا این حد نامعلوم و بی‌ارزش است، اصلاً چرا ایشان ریاست سازمان انرژی اتمی را پذیرفته است؛ صرفاً برای در تعلیق نگه داشتن؟!
برنامه هسته‌ای در کشورمان برای انواع کاربردهای تولید انرژی، پزشکی، کشاورزی پیش‌بینی شده و عملی شدن این نتایج مهم و کم نظیر، وابسته به همت و علو طبع مسئولان است وگرنه می‌شود همان منطق قجری که نفت پر بها را ماده سیاه بد بو و عفن می‌خواند.
عبارات آقای صالحی درباره رآکتور اراک نیز همراه با مغالطه است. مگر کسی گفته رآکتور اراک به اتمام رسیده بود که ایشان انکار کند رآکتور آب سنگین اراک با تغییر کاربری به واسطه برجام مواجه شد و در قلب آن بتن ریختند. آقای صالحی چگونه می‌تواند این واقعیت مسلم را انکار کند؟