به گزارش افکار نیوز به نقل از روزنامه جامجم ،۳۰ آبان سال گذشته فردی با مراجعه به کلانتری ۲۰۶ نامجو، با طرح شکایتی اعلام کرد پسرم عیسی (۳۱ساله) برای شرکت در مراسم جشن عروسی یکی از بستگان با یک دستگاه خودرو پراید سفید از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت. با تشکیل پرونده مقدماتی و به دستور دادیار شعبه هفتم دادسرای جنایی، پرونده برای رسیدگی تخصصی در اختیار اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

کارآگاهان با تحقیق از اعضای خانواده فرد گمشده متوجه شدند عیسی قصد داشته پس ازدریافت ۷ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان پول از یکی از همکارانش، برای تعویض خودروی پراید خود با خودروی ۲۰۶ متعلق به یکی از دوستانش به نام رسول به محل کار این شخص در پارکینگی در خیابان سرباز برود که پس از آن ناپدید شده است.

با اطلاعات به‌دست آمده، کارآگاهان به محل کار رسول مراجعه کرده و به تحقیق از او پرداختند. وی مدعی شد قصد داشته خودرو ۲۰۶ یکی از دوستانش را به صورت امانت در اختیار عیسی قرار دهد تا با آن به مراسم عروسی برود اما صاحب خودرو از دادن خودرویش خودداری کرده و رسول نیز از پارکینگ خارج شده و دیگر اطلاعی از او ندارد. کارآگاهان در این مرحله با تحقیق از دیگر کارکنان پارکینگ متوجه شدند بر خلاف ادعای رسول مبنی بر خارج شدن عیسی با خودروی خودش از پارکینگ، فردای آن روز رسول با خودروی عیسی(جوان گمشده) از پارکینگ خارج شده است. به این ترتیب کارآگاهان اداره یازدهم با دستور مقام قضایی رسول را ۲۰ اردیبهشت دستگیر و به اداره آگاهی منتقل کردند.

رسول این بار در قبال کشف خودروی پراید عیسی در نزدیکی محل سکونتش، مدعی شد احتمال می‌دهد عیسی به علت توهم ناشی از مصرف شیشه، خود را به چاه انباری پارکینگ انداخته باشد. با توجه به اظهارات جدید رسول، کارآگاهان پس از هماهنگی با آتش نشانی، به محل چاه داخل انباری رفتند و جسد عیسی را با گذشت نزدیک به ۶ ماه از زمان فقدانش به صورت سالم از عمق ۹۰ متری چاه خارج کردند. با بررسی تیم پزشکی قانونی، آثار ضربه ناشی از اصابت جسم سخت به ناحیه پشت سراو نیز دیده شد.

همزمان با کشف جسد عیسی، پرونده از شعبه هفتم دادیاری دادسرای جنایی به شعبه پنجم بازپرسی ویژه قتل دادسرای امور‌جنایی تهران ارجاع شد و به دستور قاضی رسولی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

با آغاز تحقیقات، رسول سرانجام روز گذشته به جنایت اعتراف کرد. متهم گفت: ۳۰ آبان سال گذشته عیسی به پارکینگ آمد تا با وساطت من با خودروی ۲۰۶ یکی از کارکنان پارکینگ، به عروسی برود. اما صاحب خودرو ۲۰۶ از دادن ماشین خودداری کرد. به همین علت عیسی دوباره ساعت ۳ بامداد به سراغم آمد. هر دو به انبار پارکینگ رفتیم که آنجا میان من و عیسی درگیری شد و عیسی ضربه‌ای به صورتم زد. من هم او را هل دادم که از ناحیه پشت سر به لوازم داخل انبار خورد و روی زمین افتاد.

متهم افزود: ابتدا تصور کردم او قصد ترساندن مرا دارد اما پس از نیم ساعت دوباره به انبار رفتم و متوجه شدم که او فوت کرده است. از ترس اینکه مبادا مأموران مرا دستگیر کنند، تصمیم گرفتم جنازه عیسی را به چاه پارکینگ بیندازم.پس از انداختن جنازه به داخل چاه، ساعت ۸ صبح خودروی عیسی را از پارکینگ خارج و پس از برداشتن پولهای داخل ماشین، آ ن را در خیابان رها کردم.