به گزارش افکارنیوز به نقل از باشگاه خبرنگاران ؛ هاشمی رفسنجانی در مصاحبه ای هدف از خاطرات خبرساز خود را "حفظ تاریخ انقلاب" توصیف کرد و گفت: با وجود تمام مشغله ها و مسئولیتهایی پس از پیروزی انقلاب؛ بخاطر حفظ تاریخ انقلاب از گزند تاریخ نگاری نااهلان انقلاب روز به روز بر انگیزه ام در نوشتن خاطرات افزوده شد.

هاشمی رفسنجانی درباره چرایی ۳۰ سال خاطره نویسی اش در مصاحبه با نشریه اصلاح طلب مهرنامه گفته است:

* قبل از انقلاب و حتی در زمان اوج مبارزات که در زندان و یا به خاطر شرایط سیاسی متواری بودم، براساس موضوعاتی که برای جامعه احساس نیاز می‌کردم، می‌نوشتم. بعد از پیروزی انقلاب به خاطر مسئولیت‌های فراوانی که داشتم، نمی‌توانستم روی موضوعی خاص متمرکز شوم، اما جریانات و افرادی که نتوانستند با متن انقلاب هماهنگ شوند، از دید خود به تدوین تاریخ انقلاب پرداختند. ما هم بنیاد تدوین تاریخ را تأسیس کردیم تا به این کار مهم بپردازد. خودم مصاحبه‌هایی درباره گذشته تاریخ انقلاب با مسئولان این بنیاد نمودم که آن مصاحبه‌ها در دو جلد با اسناد منتشر شد.

* ولی باز هم دیدم جای خاطرات روزانه خالی است و با تأخیر شروع به یادداشت کردم. در حین نوشتن انگیزه حفظ تاریخ انقلاب هم در من تقویت شد. در همان نخستین روزهای پس از شروع نوشتن خاطرات، به این نکته توجه داشتم که مطمئناً این نوشته‌ها، پایه‌ای برای نگارش تاریخ معاصر در آینده خواهد بود. به همین خاطر در کنار ایجاز، سعی می‌کردم مسائل و موارد مهم تاریخی از قلم نیفتد.

* اهمیت تاریخ شفاهی از لحاظ منبع و مأخذ مثل تاریخ‌های مکتوب و رسمی نیست، اما بهترین سند برای تکمیل تاریخ و روشن شدن زوایای مبهم است. مثلاً در تاریخ ایران چگونگی احداثراه‌آهن تهران و شمال به صورت چند صفحه آمده که این موضوع در خاطرات شریف امامی که قبل از نخست‌وزیری کارمند و رئیس راه‌آهن و در جریان احداثآن بوده، پس تاریخ شفاهی که اخیراً در ایران هم مرسوم شده و مسئولان مصاحبه می‌کنند، می‌تواند شرحی برای منابع تاریخی باشد. در خاطرات من هم این‌گونه است.

* مثلاً من در خاطرات روزانه، مسائل مهم مربوط به عملیات کربلای پنج و بعضی از مسائل مهم جنگ را نوشتم که این موضوع در مصاحبه های بعدی و همزمان با انتشار مذاکرات قرارگاهی مربوط به آن عملیات به صورت مبسوط آمده است.

* خاطرات روزانه‌ام را هر شب در یک صفحه تقویم می‌نویسم، اما مسائل مهمی در کشور هست که هم نوشتن آنها و هم ننوشتن آنها خوب نیست. به خاطر مسائل امنیتی و مصلحت کلی کشور نمی‌خواهم در خاطرات روزانه‌ام بنویسم که بعضاً افرادی به آن دسترسی دارند. به همین خاطر این‌گونه مسائل را در یک تقویم کوچک که معمولاً همراه من هست، می‌نویسم تا فراموش نشود و هنگام چاپ خاطرات، این دو متن – البته اگر مصلحت کتمان برطرف شده باشد - تلفیق می‌شوند.

* اینکه چرا در خاطرات من ردّی از مباحثتغییر قانون اساسی نیست، به خاطر این است که مطرح نمی‌شد. پس از پایان جنگ که امام، اول دستور تدوین سیاست‌های کلی سازندگی را صادر کردند، به این نتیجه رسیدیم که باید رویکردهای قانونی هم در جهت این سیاست‌ها باشد. البته باید به این نکته توجه داشت که ما قانون اساسی را در کمترین فاصله زمانی پس از پیروزی نوشتیم و در طول ۱۰ سال، تجربیاتی به دست آوردیم که عقل و منطق هم حکم می‌کرد آن تجربیات را در قانون بیاوریم. البته کمی قبل از آن من در‌ نامه‌ای به حضرت امام چند موضوع را برای ایشان نوشتم و گفتم که اگر این موضوعات در زمان شما حل نشود، شاید پس از شما جامعه دچار مشکل شود. یکی از آن موارد بازنگری قانون اساسی بود. امام هم در یک حکم صریح، هم اعضای شورای بازنگری و هم موارد مورد اصلاح را معین فرمودند و این موضوعات بعدها توسط آیت‌الله خامنه‌ای هم تکمیل شد.

*میدانم که انتشار خاطراتی این چنین در زمان حیات خود صاحب اثر و حیات بسیاری از افراد و خانوادههای مذکور در کتاب خالی از مشکل و آثار منفی هم نیست. ولی فکر میکنم که نتایج مثبت و سازنده آن خیلی بیشتر باشد.