به گزارش افکارنیوز به نقل از فارس، گروه رسانهای "گلوبال ریسرچ” در مقالهای به قلم "پل کریگ رابرتس” مینویسد؛ دولت آمریکا دروغهای بزرگ و بیاساس و مدرکی درباره فاجعه ۱۱ سپتامبر تحویل مردم میدهد و هر انسان علمباوری با وجود شواهد موجود، از باور آنها اجتناب کند، انگ "کمونیست"، "ضدآمریکایی" و "تروریست" میخورد.

* دروغ‌های ۱۱ سپتامبر تاریخ تعصب‌آمیز ما شد

در ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۱۱ که دهمین سالگرد فاجعه ۱۱ سپتامبر بود، سیاستمداران و رسانه‌های مزدورشان روزی به نام " روز یادبود " برای آمریکایی‌ها ترتیب دادند، فعالیتی تبلیغاتی که دروغ‌های ۱۱ سپتامبر را بخشی از عقاید تعصب‌آمیز ما کرد. در این بین، در تورنتوی کانادا، در دانشگاه " رایسون "، جلسه‌ استماعی ۴ روزه در مورد رویدادهای ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ در ساعت ۵ عصر به پایان رسید.



* جلسه استماعی برای بررسی فاجعه در تورنتو برگزار شد

طی این جلسه دانشمندان برجسته و معماران و مهندسان حرفه‌ای شرکت داشتند و نتایج سال‌ها پژوهش‌های مستقل خود در باب جنبه‌های فاجعه ۱۱ سپتامبر را در مقابل هیئت برگزیدگان اعلام کردند، این هیئت متشکل بود از رئیس افتخاری دادگاه عالی ایتالیا که پرونده‌های تروریستی را بررسی می‌کرد و سه دانشمند برجسته مشهور دیگر. وظیفه این هیئت برگزیدگان این است که داوری خود، بر اساس شواهد و مدارک شاهدان کارشناس را اعلام کنند.



* به ندرت شاهد صداقت و شرافت در سیاست و رسانه‌های آمریکا هستیم

جلسه استماع تورنتو را به صورت زنده در اینترنت پخش کردند. طی این ۴ روز توانستم به بسیاری از گفته‌ها گوش کنم. از این مسئله تعجب کرده بودم که هوش و توانایی فوق‌العاده بالای شاهدان به شرافت و صداقت فوق‌العاده بالای آنها پهلو می‌زد و این صفتی است که کمتر در سیاست آمریکا و به طور کلی رسانه‌های آمریکایی شاهدش هستیم.



* ما شواهد علمی را باور می‌کنیم، نه دروغ‌های دولت را

همان‌طور که در مصاحبه اخیرم با " جیمز کوربت " و " گلوبال ریسرچ "، در باب ۱۱ سپتامبر هم تأکید کردم؛ من گزارشگرم، پژوهشگری مستقل در زمینه مسئله ۱۱ سپتامبر نیستم. وقتی می‌بینم جامعه پژوهشی وابسته به واقعیات در تبلیغات مقامات مشکلاتی پیدا می‌کند، توجهم جلب می‌شود. شاید همین مسئله باعثشود که سن و سالم مشخص شود. نسل من طوری بار آمده که به شواهد و روش‌های علمی اعتقاد داشته باشد. " جرج اورول " و نویسندگان دیگر ما را از عواقب تسلیم شدن در برابر تبلیغات دولتی آگاه کردند و آن را نتیجه بی‌علاقگی به حقیقت عوام‌فریبی دولت و سوءاستفاده از مفهوم وطن‌پرستی دانستند.



* من خبرنگاری معتقد به شواهد و مدارک علمی‌ام

مدرک کارشناسی من در رشته علوم از " دانشگاه فنی جورجیا " و مدرک دکترایم از دانشگاه ویرجینیا و مطالعات کارشناسی‌ ارشدم در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی و دانشگاه آکسفورد، که استادم در آن شیمیدان و فیلسوف برجسته، " مایکل پولانی " بود، بر توانایی‌ام در مقام خبرنگاری معتقد به شواهد علمی می‌افزاید. در دهه ۱۹۶۰ مرا به سمت استادیار مدعو رشته مهندسی شیمی در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، گماشتند تا در کنار " پولانی "، برای دانشجویان رشته‌های علوم دوره‌ای‌ در باب بهره‌بخشی‌های منحصربه‌فرد " پولانی " برگزار کنیم.

بیماری " پولانی " مانع از برگزاری این دوره شد و من محکوم شدم که اقتصاددانی صرف باقی بمانم. این بدین معنی نیست که من معصوم از خطا هستم و گزارش‌هایم بی‌عیب و نقص هستند. اگر گزارش من علاقه‌مندتان کرد، به جلسات استماعی که پیشتر گفتم و فکر کنم هنوز در نشانی http: / / www. ustream. tv / channel / thetorontohearings موجود است مراجعه کنید و در غیر این صورت روی لوح فشرده منتشر شده و به آن سری بزنید.



* پاسخگوی کسانی هستم که می‌خواهند حقیقت را پیش برند

من در مقام کسی که تفکراتش در علم اقتصاد را اکنون در زمره " تفکرات متفاوت و از چشم‌اندازی جدید " به شمار می‌آورند، پاسخگوی کسانی هستم که می‌توانند از همرنگ جماعت شدن سر باز زنند تا حقیقت را پیش برند. در ذیل شرح برخی از مسائل مهمی را که در جلسه استماع تورنتو فراگرفتم بازگو می‌کنم.



* مواد منفجره برج‌های دوقلو را تخریب کرد

گزارش‌های " موسسه ملی استانداردها و فن‌آوری " که سازمانی دولتی است، درباره برج‌های دوقلو و ساختمان شماره ۷ فریب‌آمیز است. شاهدانی که در جلسه تورنتو حضور داشتند ثابت کردند که تخریب ساختمان شماره ۷ تخریبی کنترل شده و استاندارد بوده که نشان می‌دهد مواد آتش‌افروز و منفجره برج‌های دوقلو را ویران کرده است. هیچ شکی در این مورد نیست. هرکس مدعی عکس آن شود هیچ پایه‌ علمی‌ای برای مدعایش ندارد. آنهایی که از داستان‌های رسمی دفاع می‌کنند به معجزاتی معتقدند که از قوانین فیزیک تبعیت نمی‌کنند.



* موسسه دولتی منکر وجود مواد منفجره در ساختمان‌ها شد

یک نانو شیمی‌دان از دانشگاه کپنهاگ که همراه با تیمی علمی ۱۸ ماه وقت صرف بررسی جزئیات شیمیایی و فیزیکی گردوغبار برج‌ها کرده، شواهدی مبنی بر وجود نانوموریانه‌ها در گردوغبار و همچنین ذراتی یافتند که طبیعتاً در آتش‌سوزی‌های معمول پرونده‌های دفتری یافت نمی‌شود و این نشان می‌دهد که مواد منفجره دیگری هم در کار بوده است. این یافته‌ها پاسخگوی مسئله دمای به شدت بالایی است که فولاد را ذوب کرده بود. " موسسه ملی استانداردها و فن‌آوری " در یک لاپوشانی هماهنگ، منکر فولاد مذاب شد و اینکه وجود چنین چیزی با دماهای پایینی که آتش‌سوزی‌های ساختمانی تولید می‌کند، ناهمخوان است.



* انکار مواد منفجره در ساختمان‌ها انکار قوانین فیزیک است

یکی از فیزیکدانان به نام " دیوید چندلر " ثابت کرد که بدون هیچ شکی ساختمان شماره ۷ با سرعت تمام روی بخش قابل مشاهده‌اش(باقی ساختمان‌های طبقات زیرین را از دید پنهان کرده‌اند) افتاد که نشان آشکاری بر وجود مواد منفجره‌ای است که ستون‌های نگهدارنده ساختمان را همزمان از بین برده است. طبق قوانین فیزیک، اصلاً امکان ندارد ساختمان ۷ به دلایلی که موسسه تنظیم کرده، سقوط کرده باشد. گزارش این موسسه دولتی انکار کامل قوانین شناخته شده فیزیک است.



* اخیراً با اقتدار علمی و دانشگاهی در آمریکا مخالفت زیادی شده

در آن جلسه نکات مهم دیگری هم مطرح شد که اکنون گزارش نمی‌کنم، چون فاش کردن بدطینتی آنقدر تأثیرگذار است که بیشتر خوانندگان آن را چالشی برای قوای عاطفی و ذهنی‌شان به شمار می‌آورند. روانکاوان شرح دادند که مردم در مقابل دو نوع منبع قدرت تسلیم می‌شوند: یکی در مقابل اقتدار مردمی که مناصب رده‌بالای دولتی را عهده‌دارند. این باور که " دولت ما دروغ تحویلمان نمی‌دهد " در میان مردم، به ویژه وطن‌پرستان رایج است. دیگر منبع قدرت کارشناسان هستند اما برای باور کردن حرف کارشناس باید تحصیل‌کرده و روشنفکر باشید و به تمامیت علمی، حرفه‌ای و حکیمانه اعتماد کنید.

در سال‌های اخیر، اقتدار علمی و دانشگاهی در آمریکا مورد مخالفت اونجلیست‌های مسیحی بوده که به قانون تکامل اعتراض دارند. همچنین این تلاش‌های علمی مورد مخالفت ضدروشنفکرهای طرفدار نومحافظه‌کاران معترض به " نخبه‌گرایان " و به دانشمندانی که دانششان از احساسات نومحافظه‌کاران و جنبش " مهمانی چای " آنها حمایت نمی‌کند، واقع شده است.



* دولت پاسخگو و حاکمیت قانون در آمریکا منسوخ شده است

به عبارت دیگر، افراد باکفایت و فاضلی که آنچه دولتی‌ها دوست ندارند را به مردم می‌گویند " دشمن " می‌شوند. بیشتر جمعیت آمریکا را طوری فریب می‌دهند که تبلیغات دولتی را باور کنند. بدون رسانه‌های مستقل که دیگر در آمریکا نمونه‌اش را نداریم، به مردم می‌آموزند که تنها آنهایی که " توهم توطئه " دارند داستان‌های دولت را به چالش می‌کشند و نقض می‌کنند. این اتفاق حتی در اینترنت هم می‌افتد و در وبگاه‌هایی چون " انتی‌وار " و " کانترپانچ " هم شاید این فرایند هستیم. دو وبگاهی که به جنگ‌های آمریکا اعترض دارند اما تبلیغات ۱۱ سپتامبر را که جنگ‌های اخیر را توجیه کرد، می‌پذیرند. به همین دلیل است که فکر می‌کنم آمریکا دارد وارد دوره‌ای می‌شود که علم، شواهد، مدارک و اسناد واقعی را تحت الشعاع نیازهای عاطفی‌ای که تبلیغات دولتی برای مردم به وجود می‌آورد قرار می‌دهد. این به معنی منسوخ شدن دولت پاسخگو و حاکمیت قانون است، آن هم به این بهانه که محافظت شدن از تروریست‌ها از همه چیز مهم‌تر است.



* هرکس به " دولت آمریکا " شک کند، ضدآمریکایی و تروریست است

آن دنیای مبتنی بر واقعیاتی که در آن از " در پی حقیقت رفتن، حالا به هر کجا که ختم شود، نمی‌ترسیم " با دنیایی تحجری جایگزین می‌شود. هرکس به " دولت ما " شک کند، ضدآمریکایی، عشق مسلمان و کمونیست و لیبرال چپی است که باید دستگیرش کرد، شکنجه‌اش داد تا این خاطی اعتراف کند که تروریست است. رویداد ۱۱ سپتامبر اکنون خارج از قلمرو واقعیت، علم و شواهد است. دیگر تبدیل به تعصبی شده که توجیه‌گر جنایات جنگی بوش / چنی / اوباما علیه مسلمانان و کشورهایشان است.



* حتی برخی از استادان دانشگاه نیز در پی سرکوب حقایق مخالف با دروغ‌های دولتند

"کاس سانستاین" گماشته حکومتی اوباما و استاد حقوق دانشگاههای شیکاگو و هاروارد، تصور میکند که مأموران اطلاعاتی آمریکا باید در جنبش ۱۱ سپتامبر، که در پی به چالش کشیدن "حقیقت" رسمی است، نفوذ کنند تا به این وسیله آنهایی که به حقایق مبتنی بر مدارک دولت شک دارند را سرکوب کنند. وقتی استاد حقوق دو دانشکده مهم حقوق ما در پی سرکوب شواهد علمی ناقض صداقت دولت است، میفهمیم که دیگر حقیقت در آمریکا مرده است و اینکه میگویند کشوری که حقیقت در آن بمیرد بیفروغ میشود نیز مهمل است.