تحلیل عبدالباری عطوان
درختان مقدس لبنانی
افکار نیوز - «درختی که گشتی اسرائیلی بر ریشهکن کردن آن اصرار داشت، درخت مقدسی نیست که به خاطر آن خون سربازان لبنانی و خبرنگاران ریخته شود، ولی این درخت تحولی جدید با عنوان " سقوط فرهنگ هراس " را تشکیل میدهد که طی ۳۰ سال گذشته بر منطقه تسلط داشته است.»
به گزارش افکار به نقل از جام جم آنلاین، عبدالباری عطوان مدیر مسوول روزنامه فرامنطقهای القدس العربی، در تحلیلی تحت عنوان «درختان مقدس لبنانی» نوشته است:
«اسرائیل در گذشته درختان زیادی را ریشهکن کرده، به شهرها و مراکز آموزشی حمله برده، حریم هوایی را در عمق سرزمینهای عربی نقض کرده، اقدام به اشغال اراضی و ایجاد مناطق بیطرف و کمربندهای امنیتی نموده و مطمئن است که به دلیل برتری نظامی و بازوان قدرتمند هجومی خود و فراتر از تمام اینها موفقیتش در به وحشت انداختن سازمانهای رسمی عربی و گسترش حالتی از رعب و وحشت در محافل سران آن، هر گونه واکنش عربی واقعی از میان میرود.
این تصویر به سرعت تغییر میکند، زیرا نقش این سازمانها در قبال بازیگران جدید در منطقه کاهش یافته و این بازیگران، معادلات را دگرگون میکنند و فرهنگ هراس را از بین میبرند. اکنون مقاومت در سراسر منطقه و برتر از آن حزبالله در لبنان و بویژه در جنوب آن حضور دارد. هنگامیکه بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل نسبت به بیتوجهی جنبش حماس و حزبالله و لبنان به اراده خود هشدار میدهد و از پرتاب موشک به بندر ایلات از طریق سیناء و درگیریهای اخیر میان نیروهای اسرائیلی و یگان وابسته به ارتش لبنان در مرزها سخن میگوید، در واقع نمک بر زخم مادی و معنوی اسرائیل
میپاشد که همان سقوط هیبت اسرائیل و از دست دادن عنصر هراس افکنی و وحشت آن است که برای به زانو درآوردن سازمانهای رسمی عربی کارآمدی زیادی داشت.
نتانیاهو به خوبی درک کرده که توازن وحشت در منطقه بویژه درلبنان روبه رشد است و دست اسرائیل برای حمله بدون هر گونه پیامد و مجازات باز نیست؛ این همان حالت سردرگمی حاکم میان محافل نخبه در تل آویو به شمار میرود.
ارتش لبنان که همواره اسرائیل و آمریکا میخواستند ندای مقاومت و در باطن پیمانکاری برای تامین امنیت مرزهای شمالی اسرائیل در کنار نیروهای بینالمللی(یونیفل) باشد، این قاعده را هفته گذشته در هم شکست و با قدرت، خاستگاه اصیل ملی خود را نشان داد و هیچ یک از یگانهای آن از مقابله با نیروهای اسرائیلی که برای نقض مرزها تلاش میکردند، پرهیز نکردند و سه شهید از جمله یک مسیحی، یک مسلمان و یک خبرنگار تقدیم کرد.
تناقض میان ارتش لبنان و حزبالله به سرعت در حال از بین رفتن است و تکامل این دو و مبادله نقشها و ظهور هویت ملی آن به دور از تقسیمات طایفهای و به دور از فساد نخبگان سیاسی لبنان و درگیریهای مستمر آن آشکار میشود.
برخی روزنامههای عبری نظریهای را منتشر میکنند مبنی بر این که یگانی از حزبالله، اقدام به آتش گشودن به سوی گشتی اسرائیلی با تصمیم یکی از فرماندهان آن کرده، ولی این تردید در ملی گرایی ارتش لبنان خریداری ندارد وگرنه برای چه دولت اسرائیل از فرانسه و آمریکا میخواهد که تسلیح این ارتش و حمایت از آن را متوقف کنند؟ این امر زمانی صورت گرفت که اسرائیل یقین حاصل نمود که این ارتش آنگونه که هم پیمانانش در برخی محافل لبنانی میاندیشند و امیدوارند، نمیتواند نماینده آن در لبنان باشد.
در تابستان سال ۲۰۰۶، اسرائیل جنگی ۳۳ روزه را علیه مقاومت اسلامی در جنوب لبنان به خاطر اسیر شدن دو سرباز به راه انداخت؛ در حالی که در درگیری با ارتش لبنان ژنرال بزرگی را از دست داد. اسراییل در قبال این امر ساکت ننشست و به شورای امنیت شکایت کرد. اسرائیل از رویارویی آینده هراسان و حتی وحشت زده است، زیرا به خوبی درک میکند که هر گونه انفجار نظامی در جنوب لبنان، به جنگ گسترده منجر خواهد شد، زیرا دو طرف توان ویرانگر بالایی دارند و این بدان معناست که اسرائیل در امان نخواهد بود و چه بسا عمق اسرائیل هزینهای سنگین پرداخت کند، زیرا درباره امکان حمایت از آن با گنبد
آهنین، تردیدهایی وجود دارد.
شاید آنچه اکنون اسرائیل را بیشتر نگران میکند، گسترش دامنه حملاتی باشد که مشروعیت آن را در غرب و کل جهان بویژه پس از انتشار گزارش گلدستون درباره جنایتهای جنگی در نوار غزه و جنایت حمله به ناوگان آزادی در دریای مدیترانه از بین میبرد. اسرائیل از نظر بسیاری از هم پیمانانش تبدیل به دولتی مرتد شده که بار امنیتی و اخلاقی بر عهده هم پیمانانش به شمار میرود تا جایی که دیوید کامرون، نخست وزیر انگلستان، اسرائیل را به تبدیل نمودن نوار غزه به پادگانی نظامی در پی محاصره چهار ساله آن متهم کرد و شیمون پرز رئیس جمهور اسرائیل، انگلستان و برخی سیاستمداران آن را به یهودی
ستیزی متهم نمود.
منطقه عربی اکنون در لبه پرتگاه جنگ ایستاده و لبنان یکی از میادین آن است. حکم احتمالی که ممکن است از سوی دادگاه بینالمللی صادر شود و برخی عناصر حزبالله را به دخالت در ترور رفیق حریری متهم کند، ماده انفجاری است که اسراییل و آمریکا در انتظار آن هستند. دادگاهی سیاسی که حکم آن بر اساس اهداف آمریکایی و اسرائیلی است و به نظر ما تکیه بر تصمیم این دادگاه در تبرئه سوریه برای اثبات عدالت و اعتبار خود، کاملا بر عکس این موضوع را ثابت میکند.
بیشتر توضیح میدهیم: وقتی سوریه هدف آمریکا و اسرائیل بود، این دادگاه برای خروج نیروهای سوریه از لبنان به کار گرفته شد و این کشور مجبور به بازگشت به مذاکرات غیر مستقیم با اسرائیل از طریق ترکیه و توقف همکاری با مقاومت عراق و بستن مرزهایش به روی داوطلبان سلفی جهت پیوستن به القاعده و اخیرا مجبور به حضور برخی فرماندهان امنیتیاش در مقابل بازپرسان در وین شد.
سوریها در مقابل این دادگاه و شروط آن تسلیم شدند تا از رویارویی در زمانی که از محاصره عربی و بینالمللی و تهدیدات آمریکا برای تغییر نظام این کشور رنج میبردند، پرهیز کنند و اجازه تکرار تجربه جنگ عراق را ندهند و مانورهایشان در این زمینه پیروزیهای زیادی کسب کرد.
هنگامی که توفان آمریکا فرونشست، سوریه از مذاکرات غیر مستقیم(با اسرائیل) عقب نشست و از طریق دروازه حزبالله بار دیگر به لبنان وارد شد و دشمنی ائتلاف ۱۴ مارس را از بین برد و این همان ولید جنبلاط است که بیش از بیروت، از دمشق بازدید میکند. سعد الحریری نیز از روابط ویژه و متمایز خود با بشار الاسد، رئیس جمهور سوریه، سخن میراند.
حزبالله جانشین سوریه به عنوان هدف جدیدی برای دادگاه بینالمللی شده و از این رو چارهای برای رهایی از تصمیم بینالمللی برای چسباندن تهمت تروریسم به آن نیست. حزبالله تسلیم هر یک از عناصر خود را رد کرده است و ممکن است این امر به روی آوردن دادگاه بینالمللی به شورای امنیت برای صدور حکمی علیه حزبالله منجر شود؛ امری که چراغ سبزی به اسرائیل برای حمله دوباره به لبنان با حمایت آمریکا و برخی اعراب میدهد.
اسرائیل حکومت اسلامی در نوار غزه به ریاست جنبش حماس در جنوب که قابلیت گسترش و در اختیار داشتن عوامل قدرت را داراست و دیگری در شمال به رهبری حزبالله که ۴۰ هزار موشک در انبارهای خود با وزن و حجم مختلف دارد را تاب نمیآورد.
اسرائیل با روشن کردن فتیله جنگ برای خروج از تنگنای کنونی و بازپسگیری هیبت از دست رفته خود، برای خودکشی پیش دستی میکند. محاسبات اسرائیل در جنگ ژوئیه ۲۰۰۶ اشتباهات آن را ثابت کرد و چه بسا این اشتباهات در صورت آغاز تجاوز جدیدی به لبنان بیشتر شود، زیرا این رویارویی موجب قرار گرفتن شمار بیشتری از لبنانی در جبههای واحد با ارتش و مقاومت میشود.
فرهنگ هراس سقوط کرده و تکههای آن پراکنده شده و اگر هنوز باقی است، تنها در وجود برخی سازمانهای عربی است که همگام با هر گونه تجاوز اسرائیل برای نابودی فرهنگ مقاومت در فلسطین، لبنان، عراق و افغانستان تلاش میکنند.
تفاوت آن است که اسرائیل پس از آنکه خواهان جنگ بود، اکنون از آن هراسان شده است و این امر به بازگشت کرامت تجسم یافته در مقاومت و سرپیچی از خواری آمریکایی - اسرائیلی و رسمی عربی بر میگردد.»
/ ب.
شناسه خبر:
۱۳۳۵
درختی که سرباز اسرائیل از ریشه کند!
افکار نیوز: این درخت تحولی جدید با عنوان " سقوط فرهنگ هراس " را تشکیل میدهد که طی ۳۰ سال گذشته بر منطقه تسلط داشته است.
۰