افکارنیوز: سینما محصول رویاپردازی انسان هاست؛ انسان هایی که دوست داشتند تمام آن چیزی را که به صورت سیال در ذهنشان می گذشت روی پرده نقره ای بیاورندت تا آن را با دیگران به اشتراک بگذارند یا ایده ها و ایدئولوژی های خود را به دیگران نشان دهند اما خب این روزها که تکنولوژی روز به روز حتی ساعت به ساعت دارد پیشرفت می کند نمی شود سینما را هم بدون این پیشرفت ها در نظر گرفت: تکنولوژی هایی که اغلب به فیلمسازان کمک می کنند تا این رویاپردازی های قوتی تر و دلچسب تر به نظر برسند.

بعد سوم یکی از این پیشرفت هاست که خود را به عالم سینما تحمیل کرده. ۳D یا سینمای سه بعدی چیزی است که از مدت ها قبل قرار بوده پرده های نقره ای را به تسخیر خود در بیاورد و حتی چند بازی هم در دهه های گذشته آن را امتحان کردند که اغلب به خاطر شرایط زمانی نامناسب با شکست روبرو شد اما در چند ساله اخیر و با جا افتادن این تکنولوژی شاهد این هستیم که اغلب فیلم های بلاک باستر بیشتر هم و غم خود را روی بخش بعد سوم خود می گذارند؛ چرا که خوب می دانند جذابیت بصری فیلمشان را می تواند چندن برابر گذشته کند.

جدا از اینکه آینده این تکنولوژی در عالم سینما چه خواهد بود، در این بخش به فیلم های موفق(چه از لحاظ فروش و چه از لحاظ منتقدان) می پردازیم و پرداختن به آینده ۳D را به روز دیگر و پرونده ای پربارتر واگذار می کنیم.

۱ - Avatar ۲۰۰۹

سایت روتن تومیتوز: ۱۰۰/۸۳
فروش جهانی: ۲ میلیارد و ۷۸۰ میلیون دلار

بدعت گذار سینمای سه بعدی در عصر جدید را باید همین فیلم آواتار دانست که با اکرانش باعثشد این تکنولوژی حداقل تا بدینجا در صنعت سینما ماندگار شود. جیمز کمرون که بعد از تایتانیک به کل دست از ساخت فیلم های سینمایی برداشته بود و بیشتر فیلم های مستند می ساخت ناگهان سراغ سوژه ای رفت که می توانست با ساخت آن تا حدودی عطش خود را نسبت به دنیای مرموز پیرامون خودش برطرف کند.

او که همیشه در کارهای مستند خود در پی کشف مکان های جدید و بکری است؛ این بار بر پرده نقره ای سیاره ای ساختگی و فیکشن را پیش روی تماشاگران می گذارد به نام پاندورا. فیلمنامه او درباره سیاره ای است بکر که به خاطر منابع عظیمش می تواند مورد استفاده انسان هایی قرار بگیرد که دیگر زمینی بدون منابع برایشان باقی مانده.

بخش سه بعدی:همه صحنه های سیاره پاندورا با دوربین سه بعدی فیلمبرداری شده که البته نباید از فیلمنامه سه بعدی نوشته شده کمرون و دکوپاژ سه بعدی آن هم به همین راحتی گذشت که در کنار هم باعثشدند این فیلم تا بدینجا بهترین فیلم سه بعدی لقب بگیرد.

صحنه ماندگار:اولین باری را که جیک سالی سوار بر یک «مانتین بانشی» می شود(همان هیولای پرنده آبی رنگ بومی پاندورا) و به گشت و گذار در پاندورا می پردازد باید سکانس ماندگار این فیلم دانست که بی شباهت با رویای هر انسانی در اولین تجربه پروازش نیست.


۲ - Toy Story ۳ ۲۰۱۰

سایت روتن تومیتوز: ۱۰۰/۹۹
فروش جهانی: ۱ میلیارد دلار

محبوبیت داستان اسباب بازی به قدری بالا بود که حتی اگر آن را به صورت سه بعدی نمی ساختند باز هم می شد برای آن فروش بالایی را تصور کرد اما پیکساری ها به جای هدر دادن این موقعیت آمدند و استفاده بهینه ای از تکنولوژی کردند.

انیمیشن ساخت آنها با آن فیلمنامه پر جست و خیزش تنها تکنولوژی سه بعدی را در کنار خود کم داشت تا به یکی از بهترین های سال ۲۰۱۰ تبدیل شود و اگر کمی هم خوش شانس بود می توانست در کنار اسکار بهترین انیمیشن سال، اسکار بهترین فیلم را هم از آن خود کند.

بخش سه بعدی:خب وقتی قسمت اول داستان اسباب بازی ها خود اولین انیمیشن سه بعدی(CGI) بلند دنیا محسوب می شد، می توان تصور کرد قسمت سوم آن با اضافه شدن لایه سه بعدی دیگر چه چیز خوش آب و رنگی می تواند باشد. زنده متصور شدن محیط و شخصیت ها یکی از ویژگی های داستان اسباب بازی های ۳ بود.

صحنه ماندگار:اگر فیلم را به صورت سه بعدی دیده باشید هیچ وقت صحنه کوره مذابی که می خواست قهرمانان داستان را ببلعد را فراموش نمی کنید.

۳ - Hugo ۲۰۱۱

سایت روتن تومیتوز: ۱۰۰/۹۴
فروش جهانی: ۱۸۴ میلیون دلار

نامه عاشقانه اسکورسیزی به سینما معجون سرگرم کننده شگفت انگیزی است از داستان ها و ایده ها اما در مرکز داستان، ماجرای پسر نوجوانی را پیگیری می کنیم که تمام تلاشش این است که بدون حضور پدر و مادر مرحومش بتواند روی پای خودش بایستد و رویای خودش را دنبال کند. اسکورسیزی اما این چارچوب را برمی دارد و با همه آنچه درباره پرده نقره ای می داند ترکیب می کند و فیلمی می سازد که بیش از هر چیزی ادای دینی باشد به خود فیلم ها و سینماها. فیلم هوگو را بیشتر می توان ساخته کودک درون اسکورسیزی دانست تا خود او.

بخش سه بعدی:یکی از برگ های برنده اسکورسیزی در فیلم این بود که همانند کمرون برای بیشتر نمهای سه بعدی فیلم فیلمنامه و دکوپاژ سه بعدی داشت و به همین خاطر فیلم را می توان در ردیف بهترین فیلم های سه بعدی قرار داد. اینکه در زمان های گذشته کارگردان ها چگونه و با چه ابزاری تماشاگران را میخکوب خود می کردند چیزی است که در هوگو به تصویر کشیده شده؛ آن هم با یک بعد اضافه.

صحنه ماندگار:هیجان انگیزترین سکانس فیلم مربوط می شود به نمایش دوباره فیلم ۵۰ ثانیه ای «رسیدن قطار به ایستگاه» برادران لومیر در اولین روزهای پیدایش سینما که در آن زمان مردم از ترس له نشدن توسط قطار داخل فیلم پا به فرار می گذاشتند.

۴ - How To Train Your Dragon ۲۰۱۰

سایت روتن تومیتوز: ۱۰۰/۹۸
فروش جهانی: ۴۹۴ میلیون دلار

اولین محصول جدی کمپانی دریم ورکس در زمینه انیمیشن های سه بعدی انیمیشن «چگونه اژدهای خود را آموزش دهیم» بود. این کمپانی که نمی خواست در این باب از رقیب همیشگی اش پیکسار شکست بخورد این انیمیشن زیبا را که اقتباسی است از کتاب کریسیداکاول ساخت.

خط اصلی داستان این فیلم درباره پسری بی دست و پاست که به صورت کاملا تصادفی در راه قهرمان شدن گام بر می دارد و در نهایت با کمک اژدهایی می تواند دهکده خود را نجات بدهد. دریم ورکس می تواند تا سال ها به این انیمیشن خود افتخار کند.

بخش سه بعدی:اگر رندر سه بعدی روی این انیمیشن نصب نمی شد کمتر کسی می توانست از صحنه ها و سکانس های پرواز با اژدهای آن لذت ببرد.

صحنه ماندگار:صحنه نبرد با آن اژدهای غول پیکر می تواند حداقل یکی از ماندگارترین سکانس های سه بعدی در این چند سال اخیر باشد که خیلی خوب نفس ها را در سینه حبس می کرد.

۵ - Resident Evil: Afterlife ۲۰۱۰

سایت روتن تومیتوز: ۱۰۰/۲۴
فروش جهانی: ۲۳۶ میلیون دلار

چهارمین نسخه سینمایی رزیدنت ایول، اولین نسخه سه بعدی این سری از فیلم ها بود. Aterlife توسط پل اندرسون، خالق اصلی نسخه های سینمایی سری ایول ساخته شده که به خوبی از زیر و بم کار با خبر بود. هر چقدر سه فیلم قبلی نتوانسته بودند آنچنان که بازی های رزیدنت ایول هیجان را به بینندگان منتقل می کردند، منتقل کنند، نسخه Afterlife به خوبی از پس این کار برآمد که البته نباید تاثیر حضور تکنولوژی سه بعدی را در موفقیت آن نادیده گرفت. اندرسون به خوبی نشان داد درک متقابلی نسبت به ساخت فیلم های سه بعدی دارد و مطمئنا در فیلم های بعدی این درک به کمکش خواهد آمد.

بخش سه بعدی: Afterlife را می شود به دو بخش اصلی تقسیم کرد؛ صحنه های دو بعدی فیلم و صحنه های سه بعدی آن. بیشتر سکانس های اکشن فیلم که نفسگیر هم هستند به صورت سه بعدی درآمده اند؛ بنابراین دو بعدی دیدن آن هیچ فرقی با دیدن نسخه های قبلی ندارد.
صحنه ماندگار: صحنه مبارزه با نمسیس، همان غول بی شاخ و دم با آن تبر گنده و مبارزه با آلبرت وسکر در هواپیما از بهترین اتفاقات سه بعدی فیلم است.

چند فیلم کلاسیک سه بعدی

House of Wax ۱۹۵۳

جزو اولین فیلم های سه بعدی رنگی است که در طول تاریخ سینما ساخته شده. کارگردان فیلم آندره دی توت این فیلم ترسناک را زمانی ساخت که کمتر کسی سراغ این تکنولوژی رفته بود. در این فیلم سعی شده بود بیشتر سکانس های وحشتناک را به صورت سه بعدی فیلمبرداری کنند تا بیننده بیشتر زهرترک شود و جانش بالا بیاید.

The Mask ۱۹۶۱

برخلاف فیلم ماسک جیم کری، این فیلم با تمی ترسناک ساخته شده. ماجرا از این قرار است که یک باستان شناس بعد از کشف یک ماسک متوجه می شود قدرت نفرین شده ای در پس آن وجود دارد. کسی که از این ماسک استفاده می کند می تواند ندای قاتلانی را بشنود که می خواهند مرتکب قتل شوند.

فیلم فقط در سکانس هایی که یکی از شخصیت های فیلم ماسک را به صورت می زند به صورت سه بعدی نمایش داده می شد تا افکت های ویژه بهتری به نمایش دربیایند.

Dial For Murder ۱۹۵۴

ام را به نشانه مرگ بگیر، فیلمی است از استاد فیلم های ترسناک، آلفرد هیچکاک که در آن سال به صورت سه بعدی فیلمبرداری شده بود. فیلم ماجرای در هم تنیده یک قتل از پیش تعیین شده است که ماجراها آنطور که قاتل دوست دارد پیش نمی رود و در نهایت دست او رو می شود اما این فیلم هیچ وقت نتوانست به صورت سه بعدی نمایش داده شود. درست قبل از اکران آن تکنولوژی سه بعدی با شکست مواجه شد و همه سینماها ابزار پخش آن را جمع کردند.