پول كمك هزینه خرید سیب زمینی و خیار و گلابی و نرخ كنجد اضافی روی بربریهای قد و نیم قد تنوری را از توده میگیرند تا دوباره به هر كس - به اندازه سهمیكه حقش است- بدهند، اما ناز آن بازیکنی که مثلاً چون عدد «هفت» دوست دارد، ۷۷۷ میلیون تومان برای یک فصل از یک باشگاه دولتی مطالبه می‌کند، همچنان خریدار دارد؛ شگفتا!

۱) این روزها بحث‌های فراوانی درباره طرح هدفمند کردن یارانه‌‌ها در فضای سیاسی - اقتصادی کشور رواج یافته است. دولت دهم سرانجام تصمیم گرفت با از میان بردن قانون قبلی توزیع یارانه‌‌ها، آن را طوری که صلاح می‌دانست و گمان می‌کرد عادلانه تر است بین مردم تقسیم کند. گمانه زنی‌‌های گوناگون، دامنه بحثرا تا مرز رسیدن نرخ کالاهای اساسی و ما یحتاج اصلی مردم به قیمت آزاد و واقعی خودش پیش برده و آنچه مسلم به نظر می‌رسد، آن است که تمام مردم باید با اراده منطقی دولت برای آنچه «عادلانه توزیع کردن یارانه‌‌ها» خوانده می‌شود، کنار بیایند.

۲) سیب زمینی دچار نوسان قیمت می‌شود، مثل پیاز، مثل نان، مثل بنزین، مثل گوشت، مثل آب بها یا پول گاز و برق و تلفن. شاید از این به بعد لازم باشد برای خریدن ۵ قرص نان سنگک برای تناول یک فقره آبگوشت خانوادگی، یک اسکناس درشت خدمت آقای نانوا پیشکش کنی! همه این اتفاقات دارند رخ می‌دهند تا جامعه به عدالتی که مد نظر مدیرانش است، نزدیک شود. در این میان، یک پرسش اساسی هم وجود دارد که گوشه ذهن فوتبالدوستان پیگیر و علاقه مند را می‌خراشد؛دولت، کی قصد دارد خودش را از شر یارانه‌‌های چند صد میلیارد تومانی فوتبال بی خیر و برکت ایران خلاص کند؟!

دیری است که این فوتبال ایستا، پس رو، ناموفق و سترون، «بار خاطر» دولت شده و گرداننده اصلی امور کشور را «تلکه» می‌کند، بی آنکه در قبال این همه رسیدگی، سر سوزن پیشرفتی نشان بدهد یا ذره‌ای جبران مافات کند.امروز که دولت محترم به هر دلیلی که خودش می‌داند و با هر جمعبندی که از طریق کارشناسان و صاحب نظران فن اقتصاد به آن رسیده، ترجیح می‌دهد نگرشی تازه را بر سیستم توزیع یارانه‌‌ها حاکم کند، تکلیف پرداخت‌های آن چنانی و سرسام آور به ستاره‌‌های کاغذی چه خواهد شد؟

چگونه است که یک خانوار آسیب پذیر کم درآمد، باید از این به بعد بهای آب و برق مصرفی‌اش را «واقعی» بپردازد تا دولت تکلیف دریافتی استحقاقی آن را معلوم کند، اما همچنان کوچک‌ترین اراده‌ای برای مهار تورم لجام گسیخته بذل و بخشش‌های باشگاه‌‌های دولتی به بازیکنانی که از انجام دادن یک استپ سینه ساده عاجزند، وجود ندارد؟ پول کمک هزینه خرید سیب زمینی و خیار و گلابی و نرخ کنجد اضافی روی بربری‌‌های قد و نیم قد تنوری را از توده می‌گیرند تا دوباره به هر کس - به اندازه سهمی‌که حقش است - بدهند، اما ناز آن بازیکنی که مثلاً چون عدد «هفت» دوست دارد، ۷۷۷ میلیون تومان برای یک فصل از یک باشگاه دولتی مطالبه می‌کند، همچنان خریدار دارد؛ شگفتا!

۳) اقتصاددان نیستیم، چنانکه دولتمرد نیز نیستیم اما به عنوان یک شهروند ایرانی، یک انسان مشمول طرح هدفمندسازی و البته یک مخاطب فوتبال، به دولت توصیه می‌کنیم که اگر نگران توزیع ناعادلانه یارانه‌‌هاست، اگر گمان می‌کند نظام قبلی تقسیم یارانه‌‌ها به «عدالت» نمی‌انجامید و اگر باور دارد در نظام فعلی اقتصادی، مساوات بهتر عملیاتی می‌شود، گوشه چشمی‌هم به فوتبال داشته باشد،ببیند چطور دو بازیکن برزیلی متوسط و کمتر از متوسط، بیش از یک و نیم میلیارد تومان برای باشگاه دولتی پرسپولیس هزینه در بردارند یا چگونه فلان بازیکن پر حاشیه که در کل طول نیم فصل به اندازه یک بازی کامل هم به میدان نرفته، ۲۰۰ میلیون تومان خرج روی دست ملتی می‌گذارد که قرار است پول کنجد سنگک شان را از جیب خودشان بدهند!ستاره‌‌ها، کجای قانون هدفمندسازی هستند؟!

۴) طی یکی، دو هفته ای که از اجرای تدریجی قانون هدفمند کردن یارانه‌‌ها می‌گذرد، رسانه‌‌های دولتی انبوهی از آمار و ارقام را در زمینه حصول صرفه جویی‌‌های مفید و ارزنده تحویل مخاطبان نگران خودشان داده‌اند. حالا سوال این است که اگر چنین طرحی شامل حال فوتبال هم شود، آیا میزان صرفه جویی «واقعی» ملی، از این خیره کننده‌تر نخواهد شد؟چه کسی باور می‌کند بریز و بپاش صنعت ورشکسته‌ای که سالی یکصد میلیارد تومان گردش مالی دارد، مهار ناپذیرتر از مصرف بنزینی باشد که ظرف پنج سال گذشته، قیمتش هزار درصد افزایش داشته است؟!