حرفهای من که تمام شد، پرسیدم یک نکته برای من سوال است، چرا باید بخش مربوط به فرودگاه دوبی را از کتاب حذف کنم، که آقای مدیر نگاهی کردند و گفتند: اینجا چرا ندارد! و من گفتم پس بفرمایید اینجا پادگان است!

به گزارش خبرآنلاین، صبح امروز ۵ - شنبه ۱۶دی‌ماه - دکتر محمد بقایی ماکان، اقبال‌شناس و محقق شناخته شده کشور، میهمان «کافه خبر» بود و ضمن بازخوانی برخی آثار تازه خود، در جمع خبرنگاران به سوالات ایشان درباره وضعیت تولید کتاب، تحقیق و پژوهش در کشور و همچنین اوضاع فرهنگی پاسخ داد.

بقایی با بیان اینکه شیوه ممیزی در وزارت فرهنگ و ارشاد، سلیقه‌ای و حلقه بررسی در این وزارتخانه بسیار تنگ است، به ذکر برخورد اداره کتاب با یکی از کتاب‌های خود با عنوان «می‌نگریم و می‌رویم» اشاره کرد و گفت: «۳۲ اشکال به این کتاب که سفرنامه‌ای درباره برخی کشورها و مشاهدات من از حوزه‌های فرهنگی آن کشورها و مقایسه با کشور خودمان بود، وارد کردند.»

وی به برخی از این اشکالات وارد شده بر کتاب اشاره کرد و افزود: «مثلا در جایی از کتاب نوشته بودم در فرودگاه دوبی، بعد از یک سفر طولانی دقایقی برای استراحت دنبال جایی برای نشستن بودم، یک صندلی خالی دیدم که بالای آن تابلویی با اسم جعلی خلیج فارس دیده می‌شد، من روی آن صندلی ننشستم و این را در کتاب ذکر کردم، اداره کتاب اعلام کرد باید حذف شود!»

این اقبال شناس معاصر ادامه داد: «یا در جایی دیگر از کتاب، نوشته بودم در هنگ‌کنگ که یک هفتم وسعت کشور ما را دارد، کتابخانه‌ای با ۱۱ میلیون جلد کتاب وجود دارد، اما کتابخانه ملی ما یک میلیون جلد کتاب دارد. گفتند این بخش هم باید حذف شود!»

وی افزود: «من ۱۶صفحه نامه نوشتم برای ارشاد ولی بدون جواب ماند، خودم به این اداره رفتم، مدیر وقت اداره کل کتاب ارشاد، گفت پرونده کتاب را آوردند، در پرونده مربوط به کتاب من، یک برگ(!) از نامه من بود؛ ولی من باز هم برای ایشان به طور شفاهی باقی نامه را توضیح دادم گرچه گفتند نامه شما گم شده است!»

بقایی اضافه کرد: «حرف‌های من که تمام شد، پرسیدم یک نکته برای من سوال است، «چرا» باید بخش مربوط به فرودگاه دوبی را از کتاب حذف کنم، که آقای مدیر نگاهی کردند و گفتند: اینجا چرا ندارد! و من گفتم پس بفرمایید اینجا پادگان است!»

وی افزود: «آن کتاب با برخی اصلاحات و برخی تعاملات دست آخر منتشر شد اما برای من این نکته همواره در ذهنم ماند که آن مدیر کل چه برخوردی با یک شخص فرهنگی داشت. این در حالی است که اخیرا کتابی خواندم که نویسنده، همه آذری‌های ایران را ترک‌تبار دانسته و به طور ضمنی چنین القا می‌کند که زبان «ترکی» در کشور باید هم‌ردیف فارسی ترویج و تبلیغ شود …نکته جالب در خصوص نویسنده کتاب این است که او در ابتدای انقلاب به خاطر چاپ نشریه‌ای به زبان ترکی، تحت پیگرد قرار داشت و به آذربایجان شوروی و ترکیه فرار کرد و حالا به سادگی به ایران برگشته و کتابی چاپ کرده، مغایر وحدت ملی و هویت ایرانی که واقعا می‌تواند در شرایط حساس کنونی مخاطره‌انگیز باشد.»

نویسنده کتاب «در جستجوی هویت ملی» تصریح کرد: «دوستان بسیاری را می شناسم که به دلیل برخورد ممیزی ارشاد، کتاب‌های بسیاری را در کشوی میزشان آماده دارند ولی ترجیح می‌دهند با توجه به مضایقی که از طریق اداره کتاب اعمال می‌شود به چاپ نسپارند.»

این استاد دانشگاه در ادامه همچنین به «بساز و بفروش‌های فرهنگی» اشاره‌ای داشت و تصریح کرد: «وقتی کار پژوهشی در کشور جدی گرفته نمی‌شود و سالیانه بسیاری از پژوهشگاه‌ها و پژوهشکده‌ها، تحقیقات خود را خمیر می‌کنند، باید هم فضا برای بسازوبفروش‌های فرهنگی که کاری جز کتاب سازی و یا تقلید ندارند، باز شود و نمی‌دانند که به قول مولانا:

از محقق تا مقلد فرق‌هاست / کان چو داوود است و این همچون صداست»

وی همچنین به رفتارهای مدیریتی ناصحیح در کشور اشاره کرد و گفت: «ناشر یکی از آثار من که یک کار تحقیقی درباره اقبال لاهوری بود، تعریف می‌کرد که همزمان با انتشار کتاب «سیر حکمت در ایران»، یک مجموعه شعر از یک شاعر جوان که اثری قوام نیافته بود، به شورای خرید کتاب ارسال کرد، جالب اینکه از آن مجموعه شعر ۳۰۰نسخه خریداری شد ولی کتاب اقبال نادیده گرفته شد!»

وی افزود: ناشر معتقد بود که از این مورد میتوان نتیجه گرفت که نگاه ارشاد برای حمایت از آثار پژوهشی از دقت کافی و تشویقکننده برخوردار نیست.