افکارنیوز

: نظام آموزش و پرورش هر کشور در اصل تکمیل کننده ی وظیفه مهم خانواده در امر تعلیم و تربیت است. مدرسه بعد از خانه دومین مأمنی است که کودک خردسالی را در آغوش خود به فرد بالغی تبدیل می کند که همان آیند ساز کشوراست. در میان کشور های مختلف، ژاپن به عنوان یک کشور توسعه یافته نظلم آموزشی متفاوتی را تجربه می کند. تاریخ آموزش و پرورش ژاپن را می شود به دو دوره ی قبل و بعد از «انقلاب میجی» تقسیم کرد. این انقلاب ۲۰ سال بعد ازاصلاحات امیرکبیر در سال ۱۸۶۸ میلادی آغاز و ادامه پیدا کرد. تا قبل از این انقلاب ۲ نوع مدرسه در ژاپن بود «مدارس هانکو» ویژه ی سامورایی‌ها و «مدارس تراکویا» مخصوص آدم های عادی. در سال ۱۸۷۷۱ یعنی ۳ سال بعد از انقلاب میجی، آموزش وپرورش ژاپن تاسیس شد. در سال ۱۸۷۲ تقریباً ۲۸ درصد از افراد لازم التعلیم به مدرسه ی ابتدایی می رفتند و یکصد هزار نفر در دبیرستان ثبت نام کرده بودند. در سال ۱۹۲۰ این میزان به یک میلیون و دویست هزار نفر افزایش پیدا کرد، در سال ۱۹۴۸ آموزش نابینایان اجباری شد، در سال ۱۹۸۶ بیش از ۹۰ درصد کودکان ژاپنی به پیش‌دبستانی رفتند و ۹۴ در صد دانش آموزان به مرحله ی دوم دبیرستان راه یافتند.




یکی از برنامه‌های مدارس ژاپن اجرای برنامه های یادگیری در همه زندگی است. در حقیقت یادگیری در تمام عمر به اندازه آموزش و پرورش رسمی اهمیت دارد. شعار آنها این است: هر فرد در هرجا و هر زمان باید بیاموزد. ایجاد مراکز دانشگاهی مکاتبه‌ای، مدارس شبانه و دانشگاه سیما برای این منظور است.
ساعت حضور دانش آموزان در مدارس ۴۸ ساعت در هفته است و ازساعت ۸ صبح تا ۴ عصر به صورت پیوسته ادامه دارد. دانش آموزان ابتدایی ۲۲ ساعت و متوسطه ۱۶ ساعت در کلاس درس سپری می‌کنند و بقیه با برنامه هایی مانند فعالیت های گروهی، جشن‌ها و نهار و استراحت سپری می شود.





- دانش‌آموزان مدارس ابتدایی ایران ۲۴ ساعت و درمقاطع راهنمایی و متوسطه ۳۶ ساعت به مدرسه می‌روند که تقریباً تمام این ساعات در کلاس سپری می شود - هر سال تحصیلی ۲۴۰ روزاست. – در ایران کمتر از ۱۸۰ روز است– در مدارس ابتدایی به ایجاد محیطی شاداب، جذاب، دوستانه و با نشاط بیشتر از آموختن مسائل علمی تاکید شده است.


معلمان عقیده دارند دانش‌آموزان این مقطع برای یادگیری علم به مدرسه نمی‌آیند بلکه هدف از مدرسه دیدار دوستان است. در مدارس ابتدایی به بازی، کاردستی، موسیقی وخانه داری(آشپزی، خیاطی و نظافت) توجه بسیار می‌شود. این گونه برنامه‌ها یک سوم اوقات دانش‌آموزان را به خود اختصاص می دهد. دانش‌آموزان مدارس ژاپن از همان کلاس اول ابتدایی در برنامه‌ای با عنوان " به سوی کار " به یادگیری و انجام حرفه هایی مانند زراعت و صنعت می‌پردازند.



در ژاپن چهار شیوه ی ورود به دانشگاه وجود دارد: یکی از راه‌های ورود به دانشگاه از طریق آزمون‌های متمرکز ملی است. البته همه دانشگاه‌ها، مقصود دانشگاه‌های خصوصی است، ملزم به برگزاری این آزمون نیستند. تا سال ۲۰۰۶ درواقع ۷۴۴ دانشگاه در ژاپن وجود داشت، ۸۷ دانشگاه ملی(دولتی)، ۸۹ دانشگاه ریاستی / شهری و ۵۶۸ دانشگاه هم خصوصی بودند و هر کس می خواست به دانشگاه ملی برود باید در کنکور متمرکز شرکت می کرد.
دانشگاه‌های خصوصی، بعضی‌شان آزمون اختصاصی خو د را نیز دارند و در باره ی نتیجه کار هم تصمیم می‌گیرند. برخی دانشگاه‌های خصوصی هم هستند که از نتایج امتحان متمرکز استفاده می‌کنند.
البته و به هر حال، داوطلبانی که در آزمون متمرکز شرکت می‌کنند پس از به‌ دست آوردن حداقل نمره قبولی و عبور از سیستم آزمون متمرکز باید در امتحانات اختصاصی هر دانشگاه هم حاضر شوند. مقصود این است که هر دانشگاه یک حداقل برای نمره قبولی در آزمون متمرکز دارد و بعد از آن امتحان خاص خود را هم برگزار می‌کند.
راه دیگر ورود به دانشگاه، ارائه توصیه نامه از طرف دبیرستان‌هاست. هم دانش‌آموزانی که نمره‌های بالایی در دبیرستان به دست آورده‌اند می‌توانند خود را برای پذیرفته شدن پیشنهاد بکنند و هم اینکه ممکن است دانشگاه‌های خصوصی از مدارس بخواهند که دانش‌آموزان خوب خود را توصیه کنند.
یک شیوه دیگر هم اقدام از طریق اداره پذیرش است. البته این شیوه، که اصلش آمریکایی است، الان خیلی مرسوم نیست و به صورت استثنایی انجام می‌شود. به طور معمول دانش‌آموز باید قابلیت ویژه‌ای داشته باشد تا از این طریق اقدام کند، برای مثال در درس، ورزش یا یک مهارت و هنر عالی باشد. ریشه این کار هم به جذب دانش‌‌آموزان نخبه برمی‌گردد و اینکه دانشگاه‌های خوب سعی می‌کنند دانش‌آموزان نخبه را جذب کنند، ولی تعداد چنین دانش‌آموزانی طبعا محدود است و بنابراین ممکن است از این طریق، اما به دلایل دیگری هم، دانشجو پذیرفته شود.

بنابراین با توجه به شیوه‌های مختلف انتخاب دانشجو و سطوح مختلف دانشگاه‌ها به لحاظ علمی و اعتبا، نمی‌توان به صورت کلی در باره ی تمام دانشگاه‌های ژاپن صحبت کرد و اینکه چنین یا چنان هستند، به همین ترتیب نمی‌توان به یک نحو هم در باره ی دانشجویان صحبت کرد. در واقع بستگی به این دارد که شما می‌خواهید با کدام هدف مثلا موقعیت اجتماعی، یادگیری و شغل، به دانشگاه بروید.




درست برعکس سیستم آموزش و پرورش در ایران که از همان ابتدا به دانش آموز القا می شود که برای ادامه حیات اجتماعی باید در دانشگاه قبول شود و اینکه چه رشته ای و چه آینده ای برایش ترسیم می شود زیاد مهم نیست.
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران دو گونه مدرسه(مدارس دولتی و مدارس ملی) فعالیت داشتند. مدارس پولی که به آنها لقب ملی داده شده بود و خود نیز شامل مدارس اسلا می می شدند که به عنوان یکی از برنامه های مدرسه دانش آموزان را با مقدمات دروس مذهبی آشنا می ساختند و از نظر ظاهر نیز تفاوت هایی با سایر مدارس داشت، غالبا با ارائه ی فوق برنامه های خاص سعی در جلب نظر دانش آ موزان داشته و عمدتا برای آن دسته ازخانواده هایی دایر شده بود که از توانایی پرداخت هزینه های بیشتر جهت تحصیل فرزندان خود برخوردار بودند. تعداد مدارس ملی بسیار اندک بود و به لحاظ سطح آموزش با مدارس عادی یا دولتی تفاوتی نداشت. پس از پیروزی انقلاب بحثیکسان سازی مدارس طرح گردید و جهت جلوگیری از نظام طبقاتی در آموزش و پرورش، کلیه ی مدارس غیر دولتی بر مبنای تصمیم شورای انقلاب منحل و مسولیت برنامه ریزی آموزشی کشور و نظارت بر اجرای این گونه برنامه ها مستقلا به دولت واگذار گردید. این درحالی بود که چند سال پس از پیروزی انقلاب بحثمدارس خصوصی به دلایل زیر مطرح گردید:
۱) رشد جمعیت ومیزان نیاز متناسب با امکانات کثیر آموزشی برای افراد لازم التعلیم
۲) بروزمحدودیت های دولتی درتامین هزینه های آموزشی و پرورشی با شروع جنگ ایران و عراق
۳) مواجه با کسر بودجه ی آموزشی و پرورشی در مدارس کشور.


بنا به دلایل فوق باردیگر اجازه صدور مجوز جهت احداثمدارس خصوصی به مناطق آموزشی اعطا گردید. در خرداد سال ۱۳۶۷، قانون مدارس غیر انتفاعی که طی لایحه ای تسلیم مجلس شورای اسلامی شده بود، در قالب ۲۱ ماده و ۱۵ تبصره به تصویب رسیده و به این ترتیب، مدارس غیر دولتی، به از سر گیری فعالیت خود مبادرت نمودند. از این روی می توان مدارس کشور را در قالب ۳ گروه ذیل طبقه بندی نمود:
۱) مدارس دولتی
۲) مدارس نیمه دولتی
۳) مدارس غیردولتی.
درحال حاضر درکل کشور ۷۵ درصد مدارس، به مدارس دولتی، ۱۷ درصد به مدارس نمونه مردمی سابق و ۸ درصد به مدارس غیر انتفاعی اختصاص دارد.
خلاصه آنکه سیستم آموزش و پرورش در ایران با توجه به رشد روز افزون سیستم های آموزشی و پژوهشی در جهان متاسفانه نتوانسته به آن حد قابل قبول برسد. این مشکل هم به تقلید از سیستم های آموزش و پرورش کشورهایی برمی گردد که در طی سال ها فقط و فقط از آنها کپی برداری شده است، آن هم بدون توجه به نیاز دانش آموز ایرانی در مقایسه با دانش آموزان دیگر کشور ها.