از خداحافظی رحمتی تا توپ جمع کنی کریمی
افکارنیوز گروه ورزشی:

رضا رئیسی / ارقام میلیاردی و صفرهای دنباله داری که هوش از سر شنونده می برد، فلش های براق دوربین که چشم ها را خیره می کند، تیترهایی با فونت درشت و عکس های تمام قد. این ها تنها بخشی از جاذبه های فوتبال؛ بزرگ ترین صنعت و ورزش جهان در هزاره سوم است. دیگر زمین های خاکی، کتانی های پاره و وصله پینه زده جایی در فوتبال مدرن ندارند. گویا سرمایه داری سایه سنگینش را بر ورزش مستولی کرده و همه چیز بوی تهوع آور پول گرفته است. آن مرام ها و معرفت ها آن مردانگی و غیرت دیگر برای بعضی ها به مثابه شوخی می ماند.

کافی است سری برگردانیم و به گذشته نه چندان دور باز گردیم جایی که فوتبالیست های وطنی بزرگترین افتخار و آروزی خود را پوشیدن پیراهن تیم ملی ایران می دانستند. آن زمان ها از ماشین های چند صد میلیونی و زرق و برق های افسونگرانه خبری نبود. هر چه بود سادگی بود و غیرت، تعصب بود و عرق ملی. ماشین بود و نبود فرقی نداشت، اردو آنچنانی بود و نبود اهمیتی نمی یافت. تنها حضور در عرصه و افتخار آفرینی برای مام میهن ارزش و اعتبار داشت اینچنین بود که بازیکنان با دستان خالی اما با همتی بلند قله های افتخار را در می نوردیدند و نامشان بر تارک قلب میلیون ها ایرانی جاودانه می شد. سر بانداژ شده علی دایی یادتان هست؟ او که با تنی مجروح و طحالی پاره به بازی ادامه داد و کارش به اتاق جراحی کشید. احمدرضا عابد زاده را عقاب آسیا می خوانند، شیر بچه ایرانی که با زانوی خرد شده در برابر ژاپن بازی کرد و به گفته خودش از شدت جراحات در بازهای متمادی، پس از ترک میدان فوتبال طاقت صاف ایستادن نداشت. دندان خرد شده و دهان پاره شده مهدی مهدوی کیا و اصرارش به ادامه بازی و عدم ترک میدان هم در خاطره فوتبال دوستان باقی است… اینها مشتی از نمونه خروار است بازیکنانی که از جان مایه می گذاشتند تا پرچم ایرانی و ایرانی بر بلندای افتخار بدرخشد. پیراهن ملی توتم آنان بود؛ مقدسش می دانستند و نقد جوانی به پایش می ریختند.

حال چرخش ادوار و گذشت زمان گویا بسیاری را به نسیان و فراموشی دچار کرده و از یاد برده اند که پیراهن ملی از چه اهمیت و چه جایگاهی برخوردار است. دیگر به جای شماره پیراهن ارقام قرارداد از اهمیت برخوردراست و دیگر از آن اهتمام و جدیت کمتر خبری هست.

چند روز پیش خبر شوک آوری رسانه ها را در نوردید. مهدی رحتمی سنگربان شماره یک تیم ملی از بازی های ملی خداحافظی کرد. خبری که اهالی ورزش را در بهت و حیرت برد. مهدی رحتمی خود می گوید که دلایل موجه ای برای خداحافظی دارد و پس از چهار ماه فشار و استرس به این تصمیم سخت رسیده و پس از پایان بازی های مقدماتی جام جهانی در گفت و گو با رسانه ها از دلایل این موضوع پرده برداری خواهد کرد. سخنان او نشان می دهد که اختلافات درون اردویی باعثاین جدایی است. اما نکته مهم در این میانه آنست که تیم ملی فوتبال اکنون در سخت ترین شرایط ممکن بسر می برد و برای راهیابی به آوردگاه جام جهانی نیازمند اهتمام ویژه و تشریک مساعی هفتاد میلیون ایرانی است. حال چگونه می توان باور کرد که این خداحافظی در این شرایط حاد توجیه پذیر باشد؟ آیا نمی شد بخاطر مردم، بخاطر عشق بی شائبه آنان به ملی پوشان که زمینه رشد و ترقی آنان را فراهم نموده و به رغم مشکلات عدیده دندان بر روی جگر گذاشت و صبوری پیشه کرد و پس از عبور از این بزنگاه خطیر به دغدغه های ذهنی و روحی پرداخت؟ آیا پیراهن ملی ارزش ملامت کشی و صبوری نداشت؟

البته این روزها می توان به جرات گفت نشانه های آن غیرت و تعصب ملی همچنان پابرجاست. آنجایی که علی کریمی مصدوم با تمام سختی ها و ناملایماتی که متحمل شده در گفت و گو با رسانه ها می گوید: الان مصدوم هستم اما باز هم اگر خدا خواست و كی روش من را به تیم ملی دعوت کرد، حاضرم حتی در نقش توپجمعکن هم در خدمت تیم ملی باشم. ما همه باید در این شرایط حساس فوتبال کشورمان به یکدیگر کمک کنیم تا انشاءالله برای شادی دل مردم به جام جهانی برویم. چون مردم ما لیاقت این اتفاق را دارند. پس باید همه با هم تا میتوانیم کمک کنیم.