به احمدی‌نژاد گفتم کاری نکن که آرامش خدشه‌دار شود
افکارنیوز

_ روح‌الله حسینیان که یک روز پس از یکشنبه سیاه مجلس، ساعاتی را مهمان رجانیوز بود تحلیل‌های جالبی از مسائل روز ارائه کرد.

حسینیان با ذکر مواردی تاریخی تاکید کرد که ما برای تبعیت از ولی‌فقیه هم پشتوانه فکری داریم و هم تاریخی و تجربی.

متن کامل گفت‌وگوی رجانیوز با روح الله حسینیان در ادامه آمده است:



منظور از پیچ تاریخی که رهبر انقلاب بیان کردند، چیست و چه اقتضائات و شاخص‌هایی دارد؟ چه وظایفی بر دوش رسانه‌ها، مردم و مسئولین چه از نظر داخلی و چه بین‌المللی است؟ آنچه از پیچ تاریخی مد نظر آقاست، چیست و الان در چه وضعیتی هستیم؟

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. صحبت مقام معظم رهبری به نظر من اشاره به دو موضوع بسیار مهم بود. یکی این‌که تاریخ در حال تغییرات است، یعنی مسیر و سمت و سوی جهان به سویی دیگر در حال حرکت است و یکی دیگر هم وظیفه و جایگاه ما در این پیچ تاریخی است که چه کار باید بکنیم که تاریخ در مسیر درست خودش حرکت کند.

بعد از رنسانس به دلیل سردمداری جهان توسط غرب و به دنبال آن مستعمره شدن کشورهای جهان سوم توسط غربی‌ها و کشورهای اسلامی متأسفانه به دلیل بی‌لیاقتی رهبرانشان مستعمره شدند و عقبگرد کردند، تاریخ به سمت و سوی مادی‌گرایی و ترک ارزش‌ها حرکت کرد یا به عبارتی جانشین کردن انسان کامجو، لذت‌طلب و متمتع به‌جای خدا در جامعه. این حرکتی بود که بعد از رنسانس در غرب ایجاد شد و حرکت کرد و به دنبال آن کشورهای جهان اسلام را حرکت داد و این انحراف در حرکت تاریخ به وجود آمد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و نوعی خودآگاهی دینی که در جهان اسلام منتشر شد و یک حرکت بازگشت به خویشتن که ابتدا در ایران و سپس در جهان اسلام در حال شکل‌گیری بود و در بعضی از جاها هم نتیجه داده، قطعاً مسیر در حال تغییر حرکت و هدف خود است. حتی بعضی از حرکت‌ها مثل حرکت وال‌استریت در آمریکا و ایستادن مردم مستضعف در برابر سرمایه‌داران را هم می‌توان به فال نیک گرفت و این حرکت نشان می‌دهد که نوعی خودآگاهی در غرب هم پدید آمده است. بعضی‌ها هم اعتراف می‌کنند که این حرکت‌ها برخاسته از بهار عربی است که ما آن را بیداری اسلامی می‌دانیم.

این بر مبنای همان مهندسی است که جهان بر طبق آن ساخته شده است. قرآن تاریخ را این‌گونه تفسیر می‌کند و می‌فرماید جهان بر مبنای حق آفریده شده، باطل و بیهوده و بازیچه آفریده نشده، همه هستی برای انسان آفریده شده است تا انسان به خدا برسد و این هستی با این نظامات پیچیده برای انسان و انسان با این هدف، نمی‌شود دستخوش امیال یک مشت انسان‌های شهوت‌پرست، خودکامه و ستمگر قرار بگیرد و به همین دلیل است که قرآن می‌فرماید: «وَ کَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْیَةٍ کَانَتْ ظَالِمَةً وَ أَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِینَ* فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنْهَا یَرْکُضُونَ* لَا تَرْکُضُوا وَ ارْجِعُوا إِلَى مَا أُتْرِفْتُمْ فِیهِ وَ مَسَاکِنِکُمْ لَعَلَّکُمْ تُسْأَلُونَ* قَالُوا یَا وَیْلَنَا إِنَّا کُنَّا ظَالِمِینَ* فَمَا زَالَت تِّلْکَ دَعْوَاهُمْ حَتَّى جَعَلْنَاهُمْ حَصِیدًا خَامِدِینَ* وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاء وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَیْنَهُمَا لَاعِبِینَ* لَوْ أَرَدْنَا أَن نَّتَّخِذَ لَهْوًا لَّاتَّخَذْنَاهُ مِن لَّدُنَّا إِن کُنَّا فَاعِلِینَ* بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَکُمُ الْوَیْلُ مِمَّا تَصِفُونَ»(۱). به تمدن‌ها و شهرهای بزرگی که ستمگر بودند نگاه کنید و ما آنها را منهدم کردیم و از بین بردیم. علتش این بود که ما جهان را بازیچه نیافریدیم: «وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاء وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَیْنَهُمَا لَاعِبِینَ» زمین و آسمان و آنچه بین آن دو است بیهوده آفریده نشده است که عده‌ای ستمکار بیایند و در جهان حاکمیت پیدا کنند و جهان را طبق مرادشان بچرخانند. آخرش هم می‌فرماید: «بَلْ نَقْذِفُ» یعنی نهایت تاریخ این است: «بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَیَدْمَغُهُ» چنان به وسیله حق بر باطل می‌کوبیم که باطل نابود شود و این همان پیچ تاریخی است که مقام معظم رهبری پیش‌بینی کرده‌اند. جهان تاکنون یک مسیر انحرافی راه می‌رفت و الان تاریخ، یک پیچی را عوض کرده و تغییر داده تا در مسیر خودش که همان مسیر حرکت در جهت حق است، بیفتد.

برای تأیید این صحبت مقام معظم رهبری، امام هم بسیار صحبت دارند. امام پیش‌بینی می‌کنند و می‌فرمایند این انقلاب مقدمه تشکیل حکومت واحد جهانی است و به مسئولین هم هشدار می‌دهند که مبادا مسائل اقتصادی موجب شود که شما از وظیفه قطعی و حتمی خود که آماده‌سازی جهان برای حکومت واحد جهانی است غفلت کنید و امام پیش‌بینی می‌کنند ‌و ‌این پیش‌بینی تا حدودی هم درست از کار درآمده است‌ که به‌زودی در شرق عالم تحولاتی ایجاد خواهد شد و بعد از آن در غرب چنین اتفاقی می‌افتد و جهان برای حکومت حق آماده می‌شود.



به نظرم می‌آید که هم صحبت‌ مقام معظم رهبری در باره پیچ تاریخی و هم پیش‌بینی‌های حضرت امام و هم مبانی فکری‌ای که در قرآن کردیم و هم اتفاقاتی که اخیراً در جهان شکل گرفته‌اند، این پیچ تاریخی را اثبات می‌کند. اما ما در این پیچ تاریخی چه وظیفه‌ای داریم؟

امام به بهانه پاسخ به منتظری تاکید کردند: مسئولین هیچ وظیفه‌ای جز تبلیغ و ترویج انقلاب اسلامی ندارند



ما یعنی مسئولین؟



ما یعنی همه، البته مسئولین نظام جمهوری اسلامی وظیفه بیشتری دارند. امام در پاسخ به صحبتی که آقای منتظری کرده بودند و به بهانه‌ای خواستند پاسخ ایشان را بدهند، پیامی را به مهاجرین دادند و در آن کاملاً وظیفه را مشخص و به مسئولین جمهوری اسلامی تأکید کردند که شما هیچ هدف اساسی و جدی‌ای جز تبلیغ و ترویج انقلاب اسلامی و اسلام در جهان ندارید، یعنی تمام برنامه‌ریزی‌های شما باید بر اساس این هدف باشد. اتفاقاً امام اشاره هم می‌کنند و می‌گویند: «من می‌دانم که مشکلات اقتصادی و گرانی بر دوش مردم سنگینی می‌کند، ولی مردم راه خود را یافته‌اند و حاضر به پرداخت هزینه هم هستند». یعنی نگرانی امام از مسئولین است و نه از مردم. در همان جا هم اشاره می‌کنند که بله، این کار، کار پردردسری است. چه کسی است که نداند ما می‌خواهیم بنیانگذار یک فرهنگ جدید در جهان باشیم و فرهنگ شرق و غرب را کنار بگذاریم و این کار بدون خسارت و هزینه نیست. اگر بچه‌های ما در جهان به اسارت گرفته می‌شوند، اگر بچه‌های حزب‌الله کشته و شهید می‌شوند، همه همین هزینه‌ای است که پذیرفته‌اند و باید این راه ادامه پیدا کند، بنابراین به نظر می‌رسد که مردم به این آگاهی رسیده‌اند که وظیفه خود را خوب تشخیص دادند و ان‌شاءالله در ۲۲ بهمن خواهید دید که زیر بار این گرانی‌ها و فشارها چگونه از اصل انقلاب، نظام جمهوری اسلامی و رهبری حمایت خواهند کرد. نگرانی واقعاً از مسئولین نظام جمهوری اسلامی است، همان‌گونه که به نظر می‌رسد امام هم این نگرانی را داشتند و این مسئولین هستند که باید به این آگاهی برسند که در این پیچ تاریخی موقعیت و جایگاه خود را درک کنند و همان طور که مقام معظم رهبری خطاب به نمایندگان مجلس و دولت فرمودند، این نکته را درک کنند که ما الان در حال عبور از یک گردنه هستیم که هم برف است و هم توفان. از این گردنه باید با آرامش عبور کرد و یکی از وظایف ما این است که این آرامش را به هم نزنیم، حفظ کنیم تا ان‌شاءالله این گردنه و گردنه‌های دیگر را طی کنیم و قطعاً و مطمئناً ما به اهداف تاریخ از دیدگاه قرآن که حاکمیت علی‌الاطلاق حق است نزدیک‌تر می‌شویم و نزدیک‌تر شده‌ایم و ان‌شاءالله خود را برای سختی‌ها و مشکلات و رسیدن به آن هدف آماده می‌کنیم.

تجربه تاریخی است که هرجا از رهبری تبعیت شده خداوند برکاتی به جامعه بخشیده است



جایگاه ولایت‌فقیه در این پیچ تاریخی و در این دوره زمانی ما چیست و چه حقی بر گردن ما، مردم، مسئولین نظام، مؤمنین و مستضعفین جهان دارد و آنها چه وظایفی در قبال او دارند؟



ما یک بحثمبنایی به عنوان مبنای اندیشه اسلامی داریم و جایگاه رهبری جایگاه امامت رسول‌الله(ص) و جایگاه ائمه اطهار(ع) است، یعنی همان طوری که امر آنها بر مردم واجب بود، امر رهبری هم همان جایگاه را دارد و همه باید اطاعت کنند. حضرت حجت(عج) هم در توقیع مبارکشان، مرجعیت مجتهد جانشین امامت معصوم(ع) تلقی می‌کنند و می‌فرمایند: «من بر آنها حجت هستم و آنها هم بر شما حجت‌اند». یعنی حجیت رهبری و تبعیت ما از رهبری یک امر مبنایی و دنباله امامت شیعی است.

به نظر من این تجربه تاریخی است که هر بار از رهبری تبعیت شده است، خداوند برکاتی را برای جامعه به وجود آورده است که مردم به چشم خودشان آن برکات را دیده‌اند.

در جریان تحریم تنباکو، وقتی که انگلیس‌ها تصمیم گرفتند اقتصاد ایران را قبضه کنند، با یک فتوای چند کلمه‌ای میرزای شیرازی و تبعیت علما و سپس همه اقشار مردم، برکات فراوانی به وجود آمد و ایران از چنگ استعمار اقتصادی انگلیس رهایی یافت و مردم احساس آزادی و سربلندی کردند و انگلیس هم هیچ غلطی نتوانست بکند.

در جریان ملی شدن صنعت نفت، مردم به نظر آیات ثلاثکه مرجعیت زمانشان بود، توجه کردند و برکاتی به وجود آمد، منتهی متأسفانه نهایتاً به نتیجه مطلوب نرسیدند. در مشروطه هم تا آنجا که به نظر مرجعیت عمل کردند، پایه‌های استبداد را خرد کردند و آن را فرو ریختند و از جایی هم که نخبگان به نظر مرجعیت گوش نکردند، پیامدهایش را دیدند.

در انقلاب اسلامی چه کسی باور می‌کرد که یک نظام کهنسال ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی و تلاشی که شاه سال‌های سال برای ایدئولوژی‌سازی شاهنشاهی در این کشور کار و سرمایه‌گذاری کرد، کتاب نوشت، تحقیقات کرد، فیلم ساختند، جشن گرفتند، از سراسر دنیا دعوت کردند، بر بالای هر پادگان و هر کوهی خدا، شاه و میهن را نقش بستند و هر کاری که می‌شد انجام دادند و حتی کارشناسان اسرائیلی را برای جا انداختن ایدئولوژی شاهنشاهی دعوت کردند، یکسره بر باد برود؟

منافع امریکا در منطقه با منافع رژیم شاه گره خورده بود. انگلیسی‌ها تصریح کردند که اگر شاه سقوط کند، انگلیس فقیرتر خواهد شد. آلمانی‌ها اعلام کردند که اگر شاه سقوط کند بسیاری از شرکت‌های آلمانی ورشکست خواهند شد و به همین خاطر همگی از رژیم شاه حمایت کردند. یعنی یک رژیم با یک ارتش مقتدر و حمایت بین‌المللی و جهان، اما تبعیت مردم از مرجعیت و رهبری موجب شکسته شدن این اتحاد قدرتمندی که هیچ‌کس باور نمی‌کرد شکسته شود، شد و همه حمایت‌ها فرو ریخت و شاه به‌راحتی تسلیم شد.

بد نیست خاطره‌ای را از امام نقل کنم. گزارشگر رادیو لوگزامبورگ از امام سئوال می‌کند: «شما با یک مشت مردم دست خالی که فقطه سینه‌ای برای سپر کردن در مقابل گلوله دارند، با یک ارتش مقتدر و یک نظام بین‌المللی حامی و حمایتگر، چه کار می‌خواهید بکنید؟» امام فرمود: «من به یاری خدا، شاه را بیرون، رژیم شاهنشاهی را سرنگون و رژیم جمهوری اسلامی را جایگزین خواهم کرد. ارتش به مردم خواهد پیوست و امریکا هم گورش را گم خواهد کرد.»

واقعیت این است که این اتفاق هم افتاد. این نتیجه تبعیت از رهبری بود. بنابرای ما برای تبعیت از ولی‌فقیه، هم یک پشتوانه فکری و هم پشتوانه تاریخی و تجربی داریم. در همین جریان فتنه ۸۸ اتحادی که بین غرب و در رأس آنها امریکا و حتی به میدان آمدن رئیس‌جمهور امریکا که معمولاً رسم نیست و در چنین مواردی وزرایشان را جلو می‌فرستند، اما خود اوباما آمد.

دشمن‌ترین دشمنان آقا هم گفتند که آیت الله خامنه‌ای توانست مثل امام رهبری کند



اسم هم آورد؟



بله، از اشخاصی به عنوان الهام‌بخش اسم آورد و چند بار گفت که از این جریان حمایت می‌کنیم. ۱۷ میلیارد دلار خرج کرد. این آمار رسمی است که خودشان اعلام کردند و مخفی هم نیست و خودشان گفتند کجاها پول دادیم. بهایی‌ها، منافقین، توده‌ای‌ها، سلطنت‌طلب‌ها، ضد انقلابیون و هر کسی که به نحوی از جمهوری اسلامی کینه داشت، با قدرت‌طلبان داخلی دست به دست هم دادند و بدتر از همه این خودی‌های قدرت‌طلب بودند که حاضر شدند اهداف و نظام جمهوری اسلامی را جولانگاه دشمن قرار بدهند. اگر رهبری نبود، چه کسی می‌توانست در برابر این توفانی که به وجود آوردند استقامت کند؟ حتی دشمنان هم تأیید کردند که نقش رهبری بود. دشمن‌ترین دشمنان رهبری هم گفتند که آیت‌الله خامنه‌ای هم توانست مثل امام خمینی رهبری کند و این انقلاب را در سخت‌ترین شرایط از این گردنه عبور بدهد. معجزه‌ای بود که به چشم خودمان دیدیم.

بنابراین هم تجربه‌ تاریخی، هم تجربه‌ای که دیدیم و هم مبانی فکری، باید ما را بیشتر به این اصل معتقد کند که از ولی‌فقیه تبعیت کنیم. فی‌المثل در همین قضیه‌ای که دو سه روز پیش در مجلس پیش آمد، اگر این کشور فاقد رهبری و شخصیتی مثل آیت‌الله خامنه‌ای باشد، چند روز می‌تواند بین خودی‌ها دوام پیدا کند؟ همه اینها به برکت رهبری است. ما هم باید به لحاظ عقلانی بپذیریم و هم بدانیم که برکت الهی هم در این است. گاهی رهبری چیزی می‌گویند و به ذهن ما چیز دیگری می‌آید، ولی بعد از مدتی می‌فهمیم اصلاً برکتی در این عمل نبود، بنابراین تبعیت مهم‌ترین عاملی است که می‌تواند به حفظ و انسجام این نظام بینجامد و وظیفه امروزین ماست.

مردم در سال ۸۴ کاری را رقم زدند. آقا در عید فطر قبل از انتخابات ۸۴ فرمودند در انتخابات آینده، احزاب به سویی خواهند رفت و مسیری را طی خواهند کرد و مردم مسیر خودشان را طی خواهند کرد و کاری به احزاب ندارند و در واقع دو مسیر را تعیین کردند. این سخن رهبری محقق شد و مردم چه در ۲۷ خرداد و چه در ۳ تیر کاری را کردند که خواست هیچ‌یک از احزاب نبود و خلاف آنها عمل کردند. به نظر شما چرا احزاب دارند دو باره با هم جمع می‌شوند و چرا اصرار دارند که مردم باید کانه از ذنب لایغفری که در سال ۸۴ مرتکب شدند، توبه کنند و برگردند؟ چرا چنین دیدگاهی دو باره به وجود آمده است و چرا می‌خواهند مسیر را دو باره به مسیر سابق برگردانند؟

یکی از مشکلات احزاب و ایضاً نخبگان ما عدم شناخت مردم است. مردم هیچ‌گاه از نگاه احزاب و نخبگان شناخته نشدند. این رهبری امام و مقام معظم رهبری همراه با لطف الهی بود که مردم را خوب شناختند. در دوران انقلاب تحلیل اکثر احزاب و نخبگان این بود که مردم تا یک جایی می‌آیند و بعد سرخورده می‌شوند و عقب‌نشینی می‌کنند و در نتیجه بسیاری از امتیازاتی را که می‌توانیم از رژیم بگیریم، از دست می‌رود. حتی بعضی از شخصیت‌ها مثل مهندس بازرگان بعد از روی کار آمدن دولت آشتی شریف‌امامی خدمت امام رفتند که ایشان را قانع کنند که در یک جا متوقف شود و به انقلاب تداوم نبخشد. امام فرمود: «شما فقط از مردم تبعیت کنید. دنبال راهی که مردم می‌روند، بروید، مسائل خود به خود حل می‌شوند.»

زمزمه‌هایی بین امریکا و شوروی به وجود آمد که بر سر رقابت در مورد ایران به همدیگر چنگ و دندان نشان دادند. امام فرمودند: «از جنوب و شمال حمله کنید. بدانید که همین مردم دهات تبریز پوست سر شما را خواهند کند و شما در مقابل مردمی که چیزی خواسته‌اند، نمی‌توانید مقاومت کنید و هیچ‌کس می‌تواند مقاومت کند» و همین طور هم شد. مردم نه خسته شدند و نه وسط راه بریدند و تا آخر هم پا به پای رهبرشان حرکت کردند و این احزاب بودند که نشان دادند مردمشان را نشناخته‌‌اند.

در جنگ هم خیلی‌ها ترسیده بودند و می‌گفتند جنگ طولانی شده است مردم تا یک حدی می‌آیند و بعد می‌بُرند و شکست می‌خوریم. معلوم شد که مردم تا آخر می‌آیند، وقتی هم که نیامدند، این مسئولین بودند که نیامدند، وگرنه مردم تا آخرین روز در صحنه ماندند و از انقلاب حمایت کردند. الان هم همین تجربه را دارند مجدداً تجربه می‌کنند. به قول امام محمدباقر(ع): «من جرب المجرب حلت به الندامة».

همه باورمان شده بود که جریان ۲ خرداد یک ترمیدور انقلاب است و فروردین فرانسوی انقلاب فرا رسیده است و دیگر باید فاتحه انقلاب را خواند و انقلاب تمام شد. دوستان مأیوس و دشمنان بسیار امیدوار شدند، ولی یکمرتبه مردم آمدند و یک تحول و انقلاب سومی را پدید آوردند، یعنی با رویکردشان در انتخابات ‌شخص هم مطرح نبود، بلکه با رویکردشان به یک تفکر استکبارستیز انقلابی مردمی، به‌رغم همه پیش‌بینی‌های نخبگان و احزاب، انقلاب ثالثی را آفریدند.

مردم به اسلام، مرجعیت، رهبری و ولایت اعتقاد دارند. ۱۴۰۰ سال است که این مردم با فرهنگ ولایت و دین و فطرت رشد کرده‌اند.

به عنوان یک تجربه تاریخی عرض کنم که در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت، سفیر فرانسه گزارشی را تهیه می‌کند که برایم هم از نظر دقت او و هم دقت مردم ایران بسیار جالب است. وقتی بین آیت‌الله کاشانی و دکتر مصدق اختلاف افتاد، سفیر فرانسه گزارش داده بود: «مردم ایران مردم عجیبی هستند. با این‌که بسیاری از آنها پایبند به شریعت نیستند و احکام اسلام را رعایت نمی‌کنند، ولی هرگاه خطر برای اصل اسلام اتفاق می‌افتد، همه در صحنه‌اند». این گزارش مربوط به سال ۱۳۳۱ است، یعنی موقعی که هنوز این انقلاب به وجود نیامده بود.

بنابراین مردم فطرتاً مسلمان‌اند. خیلی‌ها در جهان احساس عزت و سربلندی می‌کنند. ممکن است به من و دیگران انتقاد داشته باشند، ولی به اصل نظام، ارزش‌ها، امام و رهبری پایبندند و همیشه شگفتی می‌آفرینند.



دو گفتمان اصلی درگیر در انتخابات آینده و شرایط پیش رو را چه می‌بینید؟



یکی از نعمت‌هایی که خداوند به این انقلاب داده، تجربه‌های فراوانی است که مردم با وجودشان لمس کرده‌اند. یکی از تجربه‌های گذشته که موجب فاصله بین مردم و حاکمان شد، تمایزطلبی و تمایزخواهی جریان سازندگی و اصلاح‌طلب بود. اینها یک نوع احساس تمایزی نسبت به دیگران از خود بروز می‌دادند. مردم هم احساس کردند در جامعه دو طبقه وجود دارد: یکی طبقه محکوم به نام مردم و یک طبقه حاکم به عنوان نخبگان، سیاستمداران و کارگزاران و به همین دلیل هم فاصله بسیار شد. من با همه انتقاداتی که نسبت به دوره اخیر دارم، اعتقادم بر این است که این فاصله شکسته شد و دولت جمهوری اسلامی، نه شخص، برخاسته از متن توده‌ها بود، یعنی کسانی که نه احساس تمایزی داشتند، نه خودشان را از طبقات ممتازه می‌دانستند و اگر هم نقصی می‌دیدند، در آن روحیه استکباری نمی‌دیدند، در جای دیگر می‌دیدند. به نظرم می‌آید همین عامل که مردم تجربه کردند، تمایزطلبان، برتری‌جویان در انتخابات روی خوش به آنها نشان نخواهند داد و به دنبال افرادی که ولایی، مردمی و مردم‌باروند، نه شعار دروغ ظاهرسازانه مردمی بودن دارند، بلکه واقعاً مردم‌باورند. در نماز جمعه با مردم نشسته‌اند، همیشه آن طرف میله قرار نگرفته‌اند. باز هم رویکرد انتخابات آینده همین خواهد بود.

مردم دغدغه اقتصادی دارند، اما کسانی که در سابقه ۱۶ سال حکومتشان پرونده اقتصادی و ارزشی قابل قبولی ندارند، دلشان را صابون نزنند



یعنی شاخص دو جریان مقابل، این است؟



مهم‌ترین شاخصی که مردم در نظر خواهند گرفت این است. خیلی‌ها مطرح می‌کنند که رویکرد آینده اقتصادی است. شکی نیست که مسائل اقتصادی یکی از مسائل مهم ماست، منتهی دو گروهی که شانزده سال در این کشور حکومت کردند، نه پرونده اقتصادی‌شان پرونده قابل قبولی است، نه پرونده ارزشی‌شان، بنابراین دلشان را خوش نکنند که الان که مشکلات اقتصادی به وجود آمده است، مردم تورم ۴۰ درصدی را در دورانی که ادعای رویکرد اقتصادی داشتند و ارزش‌ها را زیر پا له می‌کردند، فراموش نکرده‌اند. مردم دغدغه اقتصادی دارند، ولی کسانی دلشان را صابون نزنند، چون نه کارنامه درخشانی در مسائل اقتصادی دارند، نه در مسائل مردمی و نه در مسائل ارزشی و فرهنگی.

اعضای جبهه پایداری بر مبنای یک تفکر جمع شده‌اند و اعتقادی هم به اقتضائات حزبی ندارند



چرا اعضای جبهه پایداری این‌قدر از این‌که در معرض کاندیداتوری ریاست جمهوری قرار بگیرند گریزانند؟ آیا این مسئله نگران‌کننده نیست؟



والله! یک مشکل اساسی است که به قول شاعر: «کرمداران عالم را دِرم نیست / درم‌داران عالم را کرم نیست». استعداد و آمادگی خواهد بود که معرفی شود.



آیا انسجام جبهه پایداری را خوب می‌بینید و آیا پایداری آن پایدار خواهد بود؟ آیا جبهه پایداری می‌خواهد تبدیل به حزب پایداری شود یا می‌خواهد جبهه پایداری بماند؟



ان‌شاءالله جبهه پایداری خواهد ماند، چون عده‌ای از دوستان فقط بر مبنای یک تفکر و اندیشه دور هم گرد آمدند و اعتقادی هم به حزب و اقتضائات حزبی نیست و اعتقادی هم نداریم.



منظورتان حزب غربی است؟



بله، تشکل را معتقدیم که بالاخره دوستان همفکر باید جمع شوند، ولی چون ریشه اصلی جبهه پایداری را یک ریشه فکری می‌دانم، انتظارم این است که پایدار بماند.



کسانی که در جبهه پایداری عضو رسمی و علاقمند و معتقد به چهارچوب‌های گفتمانی جبهه پایداری هستند و نگاه آیت‌الله مصباح و آیت‌الله خوشوقت و بسیاری از علمای مجاهد دیگر و روحانیت در خط ولایت را صائب و آن را درست و در مسیر حق و ولایت می‌شمارند، جبهه پایداری با اینها چه تعاملی خواهد داشت؟



ما از اول اعلام کردیم که اعضای جبهه پایداری مردمی ولایی هستند و به ساده زیستن مسئولین اعتقاد دارند، خودشان باید عملاً ساده‌زیست و استکبارستیز باشند. همان اعتقادی را که امام فرمودند این انقلاب مقدمه حکومت واحد جهانی است، داشته باشند. ما اینها را عضو جبهه پایداری می‌دانیم، چه دور باشند، چه نزدیک، چه تهرانی باشند، چه در دورترین نقطه ایران. منتهی بالاخره تشکلی هست و ما هم اگر نخواهیم دوستداران فراوانی هستند که حرف و نظر دارند و می‌خواهند حمایت و همکاری کنند که نوعی ارتباط طرفینی و متقابل بین آنها و جبهه پایداری برقرار شود. به این دلیل ساختارهایی درست شده است، از جمله ساختار گروه‌های همفکر که حتی اگر گروه مستقلی باشد، یعنی نخواهد جزو جبهه پایداری باشد، ولی فکر آن را قبول دارد، در یک جا هماهنگ و سازماندهی شوند و این ارتباط به شکل تعاملی و تقابلی برقرار شود. برای این کار جایگاهی در شورای مرکزی درست شده است.

کشتیبان این کشتی همچون گذشته از این طوفان هم عبور می‌کند و بدنامی‌اش برای مسئولان باقی می‌کند



در مورد جلسه دو سه روز پیش مجلس صحبت کنید.



من از دو نظر نگرانم. پر و بال دادن بیش از حد به این مسئله…



نمی‌خواهیم بگوییم مقصر چه کسی بوده است، چون جامعه ایمانی می‌داند که اشتباه مسئولین اجتناب‌ناپذیر است، اما هنگامی که آقا چنین اختلافاتی را در حد خیانت توصیف می‌کنند، سئوال این است که مؤمنین چگونه باید با این‌ مسائل برخورد کنند؟



مسئله‌ای که روز گذشته در مجلس اتفاق افتاد، نه از دولت چنین انتظاری می‌رفت و نه از مجلس. خصوصاً بعد از تذکر مقام معظم رهبری و وحدت قوا، انتظار این می‌رفت که مسئله استیضاح مطرح نمی‌شد. حالا به هر دلیلی مطرح شده و مجلس تکلیف خودش را انجام داده است. از دولت انتظار می‌رفت با منطق و استدلال پاسخ سئوال‌کنندگان را بدهد. واقعیت این است که دوستان ما هم خیلی تلاش کردند و به طرفین تذکر دادند. من و دوستانم از صبح که وارد مجلس شدیم، با کسانی که قرار بود موافق استیضاح صحبت کنند، تک به تک صحبت کردیم که مواظب باشید از چهارچوب خارج نشوید و صحبت‌هایی نشود که دشمنان شاد شوند.



با رئیس‌جمهور هم صحبت کردید؟



رئیس‌جمهور از وقتی وارد شد، چهره‌اش را عصبانی دیدم و رفتم و از ایشان خواهش کردم که بگذارید خودمان مدیریت کنیم و ان‌شاءالله مسئله با خیر و خوشی ختم شود. حتی پنج مرتبه از ایشان تأکیداً خواهش کردم که صحبتی نشود که آرامشی که در جامعه لازم است، خدای نکرده خدشه‌دار شود. حتی یکی از دوستان قرار بود در حمایت از وزیر کار نطق کند. دوستان به من پیشنهاد کردند و گفتند: «شما نطق کنید، چون ممکن است آن دوستمان عصبانی شود و حرف تندی بزند». آن دوست ما پذیرفت و بنده مسئولیت نطق را به عهده گرفتم. درخواستم در نطق این بود که در این موقعیت سیاسی و اجتماعی که قرار گرفته‌ایم و واقعاً در یک جنگ تمام عیار اقتصادی قرار داریم. در سوریه درگیر شیوخ مرتجع عرب و قدرت‌های غربی هستیم. در لبنان و فلسطین در حال یک نبر تمام عیار با اسرائیل هستیم. یک جنگ روانی تمام عیار علیه جمهوری اسلامی به وجود آمده است. در این موقعی که دشمن منتظر تنش داخلی است، به این نکات توجه داشته باشیم. بعضی‌ها در مجلس از من انتقاد کردند که خیلی التماس کردی. گفتم: «واقعاً چاره‌ای نبود». خواهش کردم این موقعیت را در نظر بگیرند و بعد رأی بدهند که ان‌شاءالله به این تنش‌ها پایان بخشیده شود و همان‌ طور که مقام معظم رهبری انتظار داشتند، آرامش بر کشور حاکم شود.

متأسفانه تلاش ما به نتیجه نرسید و این تنش به وجود آمد که باعثخوشحالی دشمنان شد. مردم ما باید بدانند کشتیبان این کشتی کسی است که چندین سال تجربه کرده است و دیده‌ایم در سخت‌ترین شرایط و حتی در توفان‌های سهمگین آن را هدایت کرده است. مطمئن باشند که رهبری از این گردنه هم عبور خواهد کرد و بدنامی‌اش البته برای مسئولین باقی خواهد ماند که چرا در این موقعیتی که مردم در حال یادآوری عید، امام، شهدا و انقلاب هستند، عید مردم را به کام آنها تلخ کردند، ولی مردم مطمئن باشند که این انقلاب از این حوادثبسیار پشت سر گذاشته است.

ما سختترین شرایط را داشتهایم و این انقلاب آنقدر قدرتمند و توانمند هست که این لوکوموتیو از سختترین گردنهها عبور کند و انشاءالله انقلاب روزبهروز شکوفاتر به پیش برود. مردم نگران نباشید. گرچه حق دارند تلخکام و گلهمند نباشند، ولی نگرانی به خودشان راه ندهند. این آزمایش برای ماست تا معلوم شود مایی که مدعی ولایت هستیم، موفق بیرون میآییم و با این آزمایش خود را به مردم نشان میدهیم. خداوند میخواهد درونمان را برای مردم بیرون بریزیم و این هم آزمایش دیگری است که قطعاً مسئولین را برای مردم شفافتر و روشنتر خواهد کرد و این هم به نفع انقلاب است و همان طور که فتنه ۸۸ یک نعمت الهی برای انقلاب و یکی از الطاف خفیه الهی بود که چهره بسیاری از منافقین را برای مردم روشن کرد، این آزمایش هم آزمایش ولایت بود و خیلی از درونها برای مردم آشکار خواهد شد و انشاءالله انقلاب شفافتر، با نیروهای معتقدتر و پایبندتر از اصول و ولایت به حرکت خود ادامه خواهد داد.