... راز موفقیت یك انقلاب و سقوط یك نظام سیاسی چیست و چه لوازم و مقدماتی باید وجود داشته باشد كه یك نظام سیاسی ساقط شود.

به گزارش آینده، عنصر مشترک و محوری در کلیه انقلابات نرم طی ۲۲ سال اخیر که از سقوط دولتهای سوسیالیستی در شرق اروپا و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی آغاز شد و اکنون دامنه آن به کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه کشیده شده است، عنصر مرجعیت رسانه ای می باشد و در واقع آنچه در قرن حاضر، نظام های سیاسی را با هر ساختاری می تواند ساقط سازد و به پاشنه آشیلی در تیررس مخالفان خارجی یک نظام مبدل شود، همین مرجعیت رسانه ای است.

به بیانی دیگر هیچ نظامی که مرجعیت رسانه‌ای برای افکار عمومی خود را در اختیار داشت، سقوط نکرده است. ملاک مرجعیت رسانه ای در تعداد مخاطبان نیست، بلکه در اثرگذاری آن است، به بیانی دیگر مخاطبی که اطلاعات ارائه شده از سوی رسانه ای خاص را باور داشته و یا دست کم نزدیک به واقعیت می داند و تحلیلها و تجویزات آشکار و پنهان آن رسانه بر رفتار وی اثرگذار بوده و او را به مسیر مورد نظر رسانه هدایت می کند، نسبت به آن رسانه دارای مرجعیت رسانه ای است.

بر این اساس زمانی که رسانه مذکور به ویژه در مقاطع بحرانی اقدام به جهت دهی خاص به افکار عمومی می کند، این مرجعیت باعثمی شود در پایگاه اجتماعی آن رسانه تغییر رفتار حاصل گردد.
بنابراین ممکن است در کشور ما صداوسیما دارای بیننده دهها میلیونی باشد، اما مرجعیت رسانه ای آن تنها مختص چند میلیون از بینندگانش باشد و سایر مخاطبان این رسانه به دلیل عدم امکان انتخاب رسانه مشابه و یا جذابیتهای خاص یک برنامه از آن استفاده کنند.

در حالتی وخیم تر ممکن است مخاطبان یک رسانه نسبت به پیامهای آن حالت شرطی پیدا کرده و نتیجه‌ای متفاوت با هدف پیام را استخراج کنند، به عنوان مثال ممکن است تکذیب رسانه های رسمی را به مفهوم تایید خبر تلقی کرده و نسبت به جهت دهی آن رسانه‌ها مقاومت کرده ور فتارهای عکس بروز دهند… در شرایط فعلی، تصور تهدیدانگارانه نسبت به رسانه های داخلی و به ویژه رسانه های منتقد بیش از هر عامل دیگری در انتقال روز افزون مرجعیت رسانه ای به خارج از چارچوب نظام موثر است.

هم اکنون بنابر گزارش رسمی یکی از مسئولین صداوسیما مخاطبان شبکه بی بی سی فارسی در ایران به زیر ۲۵ درصد رسیده‎ که نشان می دهد از هر چند شهروند یک نفر مخاطب این شبکه بوده و با توجه به غیرقانونی بودن استفاده از گیرنده ماهواره در ایران و مشکلات جانبی این اقدام، بخش عمده ای از مخاطبان بی بی سی فارسی نسبت به این شبکه دارای حدی از مرجعیت رسانه ای هستند و در صورتی که تاثیر غیرمستقیم این شبکه را از طریق افراد مذکور بر سایر اقشارجامعه در نظر بگیریم میزان مرجعیت رسانه ای بی سی فارسی بیش از این مقدار خواهدبود تا این پرسش پیش آید که از ده‏ها میلیون بیننده اخبار صداوسیما چند درصد آن را باور می کنند و چرا قشری از شهروندان ترجیح می دهند، اخبار را از یک شبکه بیگانه نیز پیگیری کنند؟!

این حقیقت یادآور آن است که با تحدید فضای رسانه ای کشور و توقیف بخشی از رسانه های متعلق به جریانات منتقد داخلی که در چارچوب نظام فعالیت می کردند، اگرچه فضای رسمی افکار عمومی در داخل یکدست تر و مثبت تر به نظر می رسد، اما بیش از این میزان مرجعیت رسانه های داخل نظام کاهش یافته و بر مرجعیت رسانه های خارج از چارچوب جمهوری اسلامی افزوده شده است.

آنچه به تقویت رسانه های خارجی در تحکیم جایگاه و جذب اعتماد مخاطب و مرجعیت رسانه ای یافتن بیش از این نیز کمک می کند، جذب نیروهای رسانه های تاثیرگذاری داخلی تعطیل شده توسط این رسانه های خارجی است و در واقع خلاقیت رسانه ای که می توانست در داخل به نقد مسائل مختلف در چهارچوب های قانونی و حداکثر با تخلفات جزئی - نسبت به هجمه آشکار رسانه های خارجی - بپردازد، ابزار ارتقاء و جذب مخاطبان داخلی برای رسانه های خارجی می شود که جذب بیش از ۹۰ درصد خبرنگاران شبکه بی بی سی فارسی، از نیروهایی که قبلاً در رسانه های رسمی داخلی فعالیت می کرده اند، نمود بارز چنین بهره برداری است که تعطیلی رسانه های داخلی به همراه دارد.

بنابراین یکی از موثرترین تدابیر برای مقابله با براندازی نرم، " افزایش مرجعیت رسانه ای داخل کشور از طریق بازکردن فضا و افزایش حاشیه امنیت رسانه های منتقد " است.

این اقدام از دوسو در كاهش بستر جریانات برانداز كمك خواهد كرد؛ از یك سو با كشیده شدن فضای انتقاد و اعتراض از ماجراجویی های خیابانی به واكنشهای رسانه ای، هم ادبیات اعتراضی از هتك حرمت و عبور از اصول نظام به ادبیات قابل انتشار در رسانهها تبدیل می شود و هم انتشار اعتراضات در رسانه ها و پاسخگویی مسئولان پتانسیل مخالفت را در معترضین كاهش داده، انرژی براندازی را تخلیه كرده و آنها را وارد تعامل با نظام می كند.