اوباما در گفتگو با شبکه بی بی سی اعلام کرد برای حفظ جان مردم و امنیت افغانستان با طالبان به گفتگو خواهد نشست.

این اخبار راجع به افغانستان در راستای صحبت های حامد کرزای با مردم خود بود که اعلام کرد همه، حتی علما هم به ما کمک کنند تا جنگ پایان یابد.
سپس گزارش نمایندگان مجلس انگلیس هم وارد معرکه شد و آنان اعلام کردند: جنگ در افغانستان جواب نمی دهد و بهتر است که به روش های سیاسی بیندیشیم،

با کشتن بن لادن که به طرز بسیار مشکوکی صورت گرفت و سوالات بسیاری در افکار عمومی پدید آورد حال صحبت از صلح درافغانستان است.

حملات یازده سپتامبر دلیل اصلی شروع جنگ افغانستان بود، حملاتی که نوک پیکان اشاره آن به سمت طالبان و القاعده بود.

صرف نظر از این که اصل طراحی حادثه یاد شده در واقع حمله تروریستی بود یا صحنه سازی برای جهت دهی افکار جهانی به خصوص مردم آمریکا اما باید آن را سر آغاز برنامه های پنهانی دولت آمریکا در جهان دانست.

این کشور برای ورود به هر کشوری با شعارهای دموکراسی خواهانه و حقوق بشر وارد شده است از حمله به کوبا - که در نهایت به ایجاد کشور پاناما و کانال پاناما انجامید _ تا ویتنام و عراق.

در افغانستان نیز آمریکا با سه شعار کلیشه شده ی مبارزه با تروریسم، مواد مخدر و ایجاد دموکراسی وارد شد. اما آن گونه که انتظار می رفت در برابر همه این شعارها کوتاه آمد.

شعار مبارزه با تروریسم که مهمترین هدف آمریکا را تشکیل می داد، نه تنها منجر به نابودی تروریسم در افغانستان و عراق نشد، بلکه تروریسم، روز به روز قوی تر گشته و قربانی بیشتر می گیرد.

ملاعمر و گروه طالبان هنوز که هنوز است، ‌به عنوان تهدید وجود دارند. مانور قدرت نمایی طالبان، دامنه چندین ولایت را در افغانستان فراگرفته است، کشت مواد مخدر از قبل از حمله به بعد از آن، بیش از دو برابر شده است.

حال باید دید آیا میزان ذخایر زیر زمینی افغان ها هم مثل تولید مواد مخدر افزایش داشته یا نه، در این یادداشت تنها به گوشه ای از ذخایر زیر زمینی در افغانستان اشاره میکنم که از دیر باز مرد توجه بوده است.

به غیر از فلزات ذی قیمت استراتژیکی مانند اورانیوم، لی تی یوم و تنتانیوم افغانستان دارای ذخایر عظیم سنگهای گرانبها مثل زمرد، یاقوت کبود، الماس(برلیان) و مرمر است.

چون افغانستان محصور در کوههای صعب العبور هندوکش قرار دارد، در نتیجه استعمارگران کهن و نوین هیچوقت موفق به کشف و استخراج این معادن نگشته بودند.

در افکار عمومی، افغانستان به عنوان کشور ترانزیتی در ارتباط با لوله های نفت و گاز طبیعی از کشورهای آسیای مرکزی معروف بوده، اما تنها محفل های امنیتی و اطلاعاتی خبر داشتند، که متخصصین شوروی بعد از کشف ذخایر بزرگ گاز طبیعی در افغانستان در دهه ۱۹۶۰ اولین لوله گاز را در آن کشور ساختند که بوسیله آن احتیاجات گاز طبیعی جمهوری ازبکستان را تامین سازند.

و براساس پژوهش هایی پنتاگون که چندی قبل منتشر کرد، ارزش واقعی این ذخایر را یک تریلیون دلار اعلام کرد و از وجود ذخایر جدیدی که قبلا کشف نشده بودند خبر داد.

ادعای پنتاگون مبنی بر وجود " ذخایری که قبلا ناشناخته بودند " نشان می دهد که هیات حاکمه آمریکا هنوز تلاش می کند که در انظار عمومی این باور را حفظ کند که هدف آمریکا از حمله نظامی به افغانستان " جنگ علیه تروریسم " و " تغییر رژیم " در آن کشور بوده است.

با این همه ذخایر غنی، و سی وشش میلیاردی که برای بازسازی کشور از سوی جامعه بین الملل به افغانستان سرازیر شد، اما بر اساس گزارش سازمان ملل، هجده میلیون نفر در افغانستان با روزی کمتر از دو دلار زندگی می کنند.

و هم اینک این کشور بعد از ده سال اشغال به یک مرکز جهانی برای مواد مخدر تبدیل شده است و تاسیسات زیربنایی آن به کل نابود شده و عظمی برای بازسازی آن از طرف اشغال گران وجود ندارد.

ده ها هزار تن از غیر نظامیان افغان نیز در اثر آواره شدن، گرسنگی، بیماری، قرار گرفتن در معرض تشعشعات، نبود مراقبت های بهداشتی و درمانی، جنایت و بی قانونی ناشی از جنگ جان باخته اند.

اما باز هم استکبار، داد حقوق بشری می زند و اعلام می کند: آنچه ما می خواهیم بگویم این است که هر یک روزی که ما می جنگیم روزی است که می توانیم آن را صرف گفت و گو کنیم و کشتار کافی است.

مگر برای نابودی القاعده این همه کشتار صورت نگرفت؟
چه شد که به یکباره صحبت از راه حل سیاسی برای تروریسم به میان آمده؟
آیا این همه ژست، برای غارت نیست؟ همین ژست ها نبود که منجر به تقسیم بزرگترین - از لحاظ وسعت - کشور اسلامی به نام سودان شد.

امروز همه می دانند که فکر استکبار چیست. همه فکر آمریکا را که در راس استکبار است خوانده اند. فکر این ها سلطه بر همه عالم و غارت آن است به خصوص این منطقه ای که ما در آن زندگی می کنیم یعنی منطقه خاورمیانه.

مقام معظم رهبري