خسته شده ام و از دست کارهاي شوهرم دارم ديوانه مي شوم. چند روز قهر کردم و به خانه خواهرم رفتم اما او با ابراز پشيماني به دنبالم آمد و تعهد داد که ديگر آزارم ندهد.

اما خیلی زود یادش رفت چه قولی داده است و دوباره با نیش و کنایه مرا زیر ذره بین بدبینی گذاشت و کار را به جایی رساند که وسایلم را جمع کردم و به خانه برادرم رفتم.

چند روز گذشت و خبری از شوهرم نشد. نگرانش بودم و دلشوره عجیبی داشتم، با خودم گفتم نکند بلایی سرش آمده باشد برای همین غرورم را شکستم و به او زنگ زدم اما حمید خیلی خونسرد گفت: تو زن خیانت کاری هستی و می خواهم طلاقت بدهم.

او حتی با بی شرمی ادامه داد: قصد دارم با خواهر یکی از دوستانم ازدواج کنم و …!با شنیدن این حرف ها شوکه شده بودم و فکر می کردم او شوخی می کند و می خواهد مرا تنبیه کند اما وقتی به خانه برگشتم متوجه شدم شوخی در کار نیست و زیر سر شوهرم بلند شده است.

زن ۵۵ ساله در دایره اجتماعی کلانتری سجاد مشهد افزود: همسرم پس از بازنشستگی خود را خانه نشین کرد و همین موضوع باعثشد تا تمام کارهای من و فرزندمان را زیر ذره بین بگذارد.

او از مدتی قبل به من و دخترم که هر روز به پارک یا بازار می رفتیم تهمت های زشت و ناروایی می زد و این اواخر ساعت های ورود و خروج دخترم را ثبت و حتی گاهی او را تا نزدیکی محل تحصیلش تعقیب می کرد.

برخورد حمید با پسر جوان مان نیز بسیار غیرمنطقی و اشتباه بود و مانده بودم چه کنم تا این که حدود ۳ ماه قبل شوهرم با یکی از دوستان قدیمی اش ارتباط برقرار کرد و بیشتر وقت خود را با او می گذراند.

مدتی گذشت و من که به حمید اصرار می کردم از خانه بیرون برود در شرایطی قرار گرفتم که از او خواستم بیشتر برای خانواده وقت بگذارد و کمتر با دوستش ملاقات کند.

اما فایده ای نداشت و شوهرم به محض این که در مورد رفت و آمدهای وقت و بی وقتش با سوال های ما روبه رو می شد سر و صدا راه می انداخت و من و دخترم را با تهمت های زشت و رکیک آرام می کرد تا مجبور باشیم برای حفظ آبروی مان سکوت کنیم.

زن دل شکسته آهی کشید و افزود: متاسفانه شوهرم قصد دارد با خواهر دوستش که خانم ۳۳ ساله و مجرد است ازدواج کند و می گوید اگر یک کلمه حرف بزنم طلاقم را خواهد داد.

انتظار نداشتم پس از ۲۶ سال زندگی صادقانه با چنین برخورد تحقیر آمیزی روبه رو شوم. کاش شوهرم با ورزش و فعالیت های ساده و راحت برای دوران بازنشستگی خود نیز برنامه صحیح و حساب شده ای داشت تا این همه رنج و مشکل برای مان درست نمی شد!

منبع: روزنامه خراسان