به گزارش افکارنیوز،اگر بخواهیم کف اخلاق و بنیاد آن را تعیین کنیم، همان عدالت است که به معنای قراردادن هر چیزی در جای مناسب و اعطای حق هر صاحب حقی است.

صداقت، وفای به عقد و عهد وامانت کف همان عدالت اخلاقی است که عقل عملی و حکمت عملی بدان حکم می‌کند و به عنوان بایدهای اخلاقی قطری آن را مشخص می‌کند. اگر انسانی امانت‌‌دار نباشد هیچ بهره‌ای از کف انسانیت و اخلاق عقلی نبرده است؛ چه رسد که خود را مسلمان و مومن بداند. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه‌های وحیانی اسلام درباره مسئولیت‌های دولتمردان در برابر امانت‌های خدا و مردم سخن گفته است.

***

مراتب سه‌گانه اخلاق

اخلاق به معنای تخلق به صفات و فضیلت‌های نیک و پسندیده، نشانه انسانیت است؛ چرا که انسان، حیوانی متاله است و می‌بایست دارنده همه صفات و اسمای حسنای الهی باشد که خداوند در هر انسانی قرار داده و فطرت و سرشت او را بدان آمیخته است.(بقره، آیه ۳۱)

اما چرا انسان به دور از این سرشت و فطرت خود حرکت می‌کند و به جای اخلاقی بودن از خلق عظیم دور می‌شود و گرفتار رذالت‌های اخلاقی می‌شود؟ در پاسخ به این سؤال باید به دو عامل هواهای نفسانی و وسوسه‌های شیطانی اشاره کرد. این دو عامل موجب می‌شود که انسان برخلاف مسیر فطرت و سرشت خود حرکت کند و سرمایه وجودی خود را از دست دهد و گرفتار خسران شود.

تعالیم وحیانی که از طریق پیامبران در اختیار بشر قرار گرفته به دنبال آن است تا انسان را نسبت به این دو مانع ظهور و بروز صفات الهی در انسان آگاه سازد و راه برون‌رفت از چالش‌های برخاسته از آن دو مانع را بیان کند. از این رو در آیات قرآنی در بیان فلسفه و علت بعثت پیامبران و انزال کتب آسمانی به تعلیم حکمت و کتاب و تزکیه اشاره شده است(آل عمران، آیه ۱۶۴؛ جمعه، آیه ۱۰) تا انسان دریابد که چه موانعی در پیش‌روی اوست و چگونه می‌تواند آن را بردارد و خود را در مسیر کمالی قرار دهد که فطرت به طور طبیعی آن را می‌شناسد و بدان گرایش دارد.(شمس، آیات ۷ تا ۱۰ و آیات دیگر)

عقل و فطرت انسانی بطور طبیعی نسبت به حقایق آگاهی دارد و کلیات آن را در می‌یابد و می‌تواند مشخص کند که چگونه می‌توان حرکت کرد تا در مسیر درست حقایق قرار گرفت و از باطل دوری گزید. بنابراین عقل در مقام نظر، شناخت خوبی نسبت به حقایق دارد و در مقام عمل نیز می‌تواند آن را به عنوان حق و باطل شناسایی کرده و در قالب ارزشی به دو دسته خوب و بد قرار دهد.

به سخن دیگر، عقل در مقام شناخت، عدالت را درباره هر چیزی می‌شناسد و در مقام عمل نیز بدان در قالب بایدها حکم می‌کند. لذا فطرت انسانی به طور طبیعی خوب و بد را می‌شناسد و با چنین داوری و ارزیابی حکم به باید و نباید می‌کند.

البته برخی از امور، پیچیده‌تر از آن است که عقل به ویژه عقول عادی بشر به سادگی به حقانیت آن پی برد و احکامی را صادر کند، در اینجاست که وحی به مدد انسان آمده است.

با نگاهی به آموزه‌های قرآنی می‌توان دریافت که رفتار اخلاقی انسان دارای سه درجه و مرتبه است:

۱ - مرتبهعدالت که عقل نیز می‌تواند آن را کشف کند. در این مرتبه احکامی چون صداقت، امانت، مقابله به مثل و مانند آن از سوی عقل صادر و در قالب بایدهای اخلاقی بیان می‌شود،

۲ - مرتبهاحسان و محاسن اخلاقی که عقل جز در مقام رشد نمی‌تواند آن را درک کند. اینکه انسانی در برابر بدی به جای مقابله به مثل، عفو و گذشت کند و از بدی و خطای دیگران درگذرد، این گونه نیکوکاری در مراتب رشدی عقل انسان و بلوغ کامل به دست می‌آید که برای بسیاری از مردم در سن چهل سالگی به دست می‌آید چنان که خداوند در قرآن بلوغ کامل عقلی را در این سن دانسته است،

۳ - مرتبهمکارم اخلاقی که عقل انسانی آن را درک نمی‌کند مگر آن که به تمامیت بلوغ کمالی خود رسیده باشد و به نظر می‌رسد که حتی نوابغ نیز کمتر به این درجه می‌رسند. در اینجا انسان نه تنها از خطای دیگری می‌گذرد و عفو و گذشت می‌کند، بلکه بدی را به خوبی و نیکی پاداش می‌دهد. این مرتبه که در تمامیت کمال عقل به دست می‌آید، تنها اختصاص به شمار اندک از پیامبران دارد که خداوند آنان را بر پیامبران دیگر فضیلت داده است. در این میان تنها کسی که در اوج قرار دارد پیامبر اکرم(ص) است که خداوند او را به خلق عظیم ستوده است، چرا که ایشان در مقام تمامیت مکارم اخلاقی است.

مسئولان جامعه اسلامی و امانت‌های الهی


جامعه اسلامی می‌بایست در مرتبه سوم قرار گیرد؛ زیرا خداوند پیامبر(ص) را اسوه و سرمشق این امت قرار داده و از امت خواسته تا چون ایشان شوند.(احزاب، آیه ۲۱) در این میان مسئولان جامعه اسلامی وظیفه‌ای دشوارتر دارند؛ چرا که اگر توده‌های مردم زندگی خود را به عنوان یک مسلمان در مدار عدالت قرار می‌دهند و به دلیل عقلانیت ابتدایی خواهان عدالت حتی در شکل مقابله به مثل هستند یا مومنان جامعه اسلامی در مدار احسان گام بر می‌دارند و نسبت به بدی دیگران گذشت می‌کنند، مسئولان که نخبگان جامعه ایمانی هستند می‌بایست در مدار مکارم اخلاقی حرکت کنند و بدی دیگران را به نیکی و خوبی پاسخ دهند.

از این رو امیرمومنان علی(ع) در زندگی خود به گونه‌ای رفتار می‌کرد که بیانگر مکارم اخلاقی بود و کمتر از حد متوسط مردم از معیشت دنیوی استفاده می‌کرد و به نان جویی قناعت می‌کرد تا فقیرترین افراد جامعه به ایشان تاسی کنند و از وضعیت خود نومید و سرخورده نشوند. پس نه تنها از بیت‌المال برای حال خود استفاده نکرد بلکه حتی از درآمدهای خود که حق طبیعی‌اش بود استفاده نمی‌کرد و آن را میان بینوایان و فقیران تقسیم می‌نمود. ایشان این رویه را پیش از خلافت ظاهری نیز داشت و نخلستان‌هایی که آباد کرده بود وقف فقیران کرد و پس از خلافت ظاهری، خود را در شرایط سخت‌تری قرار داد.

علت اینکه ایشان چنین سیر و سلوکی را درپیش گرفت، آن است که رهبران و مسئولان جامعه اسلامی، سرمشق مردم هستند و می‌بایست به گونه‌ای عمل کنند که تجلی مکارم اخلاقی باشد از سوی دیگر آنان مسئولیتی در برابر خداوند و خلق دارند و باید خود را امین خدا و مردم بدانند؛ چرا که ولایت بر مردم امانتی از سوی خداوند در دست این افراد است؛(احزاب، آیه ۷۲)

در روایات آمده که امانت عرضه شده بر آسمان‌ها و زمین، همان مقام امامت و ولایت است.(نورالثقلین، ذیل آیه)

پس همان گونه که هر شخص امین می‌بایست امانت الهی را خوب نگه دارد و به صاحب امانت بازگرداند، اینان نیز می‌بایست مسئولیت ولایت و امامت و رهبری امت را به خوبی پاس دارند و به خداوند بازگردانند. لذا آنان در برابر امانت‌های الهی مسئول و پاسخگو هستند. خداوند در آیه ۵۸ سوره نساء به مسئله امانت‌داری توجه داده که مهم‌ترین امانت در هستی همین ولایت و امامتی است که در اختیار بشر قرار گرفته است. در روایات آمده است که «الأمانات» در این آیه همان مقام امامت است.(نورالثقلین، ذیل آیه)

پس کسی که عهده‌دار مسئولیت رهبری امت و دیگر مراتب آن را به عهده می‌گیرد می‌بایست امانت‌دار خوبی باشد و در آن خیانت نکند وگرنه چون منافقان عذاب خواهد شد.(احزاب، آیات ۷۲ و ۷۳)

در آیات قرآنی اموری چون رسالت الهی(اعراف، آیه ۶۸؛ شعراء، آیات ۱۰۷ و ۱۲۵ و ۱۴۳ و ۱۶۲ و ۱۷۸)، قرآن(شعراء، آیه ۱۹۳؛ تکویر، آیات ۱۹ و ۲۱)، فرائض و احکام الهی(انفال، آیه ۲۷) به عنوان امانت‌های الهی معرفی شده است. پس مسئولان و رهبران جامعه اسلامی در قبال این امور دارای مسئولیت هستند و باید پاسخگو باشند.

مسئولان نه تنها در برابر خداوند باید پاسخگو باشند که با امانت‌های الهی چگونه رفتار کردند، باید نسبت به مردم نیز پاسخگو باشند، چرا که خداوند در آیاتی از قرآن می‌فرماید که مومنان در برابر خداوند و یکدیگر مسئول هستند و هر یک از مؤمنان نسبت به دیگری ولایت دارد. پس مومنان به سبب همین ولایت می‌بایست از مسئولان بپرسند که با امانت‌های الهی از جمله قرآن، احکام و قوانین اسلامی، بیت‌المال، اصل ولایت و مانند آن چگونه رفتار و برخورد کرده‌اند؟ آیا حق امانت را ادا کرده‌اند یا آنکه در آن خیانت کرده‌اند؟

خداوند در آیاتی از جمله آیه ‍۱۶۱ سوره آل‌عمران می‌فرماید که حتی پیامبر(ص) درباره امانت‌های الهی مسئول است و نمی‌تواند خیانت کند و از چنین چیزی به حکم عصمت مبرا و پاک است و هرگز خیانت نخواهد کرد؛ اما مؤمنان باید مواظب باشند که خیانت نکنند؛ چون دارای چنین عصمتی نیستند. پس اگر خیانت کنند در برابر خدا و پیامبر(ص) و مردم مسئول هستند و باید پاسخ بگویند و همین خیانت موجب می‌شود که به عنوان مرتکب گناه کبیره در دنیا و آخرت عذاب الهی را بچشند.

از نظر قرآن اگر بخواهیم شخصی را ارزیابی کنیم می‌بایست به رفتارهایش نگاه کنیم. بی‌گمان مهمترین رفتارهایی که براساس آن می‌توان شخص را ارزیابی کرد، رفتارهای مبتنی بر اصول اخلاقی از جمله عدالت، صداقت و امانت است. از این رو خداوند در بیان نشانه‌شناسی و رفتارشناسی شخصیت‌ها به امانت‌داری توجه می‌دهد و آن را ملاکی برای ارزیابی افراد معرفی می‌کند.(آل‌عمران، آیات ۷۵ و ۷۶)

در آیات قرآنی در بیان اینکه پیامبران شایستگی رهبری جامعه را دارند، به امانت‌‌داری آنان اشاره می‌کند و می‌فرماید که این پیامبران سالیان سال در میان شما زیسته‌اند و شما آنان را به امانت‌داری می‌شناسید. پس با توجه به این سابقه در امانت‌داری بدانید که اینان رسولان امین الهی هم هستند و می‌توانند شما را به سرمقصد کمالات برسانند و محاسن و مکارم اخلاقی را به شما آموخته‌ و شما را بدان تربیت و تزکیه کنند.(اعراف، آیه ۶۸؛ شعراء، آیات ۱۰۷ و ۱۲۵ و ۱۴۳ و ۱۶۲ و ۱۷۸ و آیات دیگر)

پس در انتخاب مسئولان لازم است به مسئله سابقه امانت‌داری آنان توجه کرد، چنان که در انتخاب همسر، کارگر، کارگزار و خزانه‌دار و مانند آن به این مسئله اهتمام می‌شود و آن را به عنوان مهم ترین معیار در انتخاب قرار می‌دهند.(مومنون، آیات ۱ تا ۸؛ یوسف، آیه ۵۵؛ قصص، آیه ۲۶؛ معارج، آیه ۳۲)

عوامل خیانت به خدا و خلق


اما چرا برخی از مردم و مسئولان خیانت می‌کنند که این مسئله را باید در شخصیت آنان جست؛ زیرا هر کسی براساس شخصیت و شاکله خود رفتار می‌کند.(اسراء، آیه ۸۴)

ریشه بسیاری از رفتارهای خلاف اخلاق در اموری چون جهل(احزاب، آیه ۷۲)، روحیه ظلم و بی‌عدالتی(همان)، بی‌تقوایی(آل‌عمران، آیات ۷۵ و ۷۶)، خودبرتربینی و انحصارطلبی(آل‌عمران، آیه ۷۵)، دنیا دوستی، مال دوستی و فرزند دوستی(انفال، آیات ۲۷ و ۲۸) و مانند آن نهفته است.

انسانی که آخرت را قبول ندارد، به هیچ اصول اخلاقی پایبند نیست و اگر آخرتی را قبول داشته باشد، ولی سست ایمان باشد، هواهای نفسانی و وسوسه‌های شیطانی، او رابه سوی دنیاپرستی سوق می‌دهد و همین مسأله موجب می‌شود که در امانت‌های الهی و امانت‌های مردم خیانت ورزد و بی‌تقوایی پیشه کند.

جان فدای امانت

انسان مؤمن نه‌تنها این‌گونه نیست و به کف اخلاق یعنی ادای امانت پایبند است بلکه تمام تلاش خود را می‌کند که به شکل بهتر امانت را نگه داشته و به صاحب آن بازگرداند حتی اگر شرایط بگونه‌ای باشد که حفظ و نگه داشت امانت سخت باشد و می‌بایست جانش را در راه حفظ امانت بگذارد.

امامان و پیشوایان صالح اسلام این‌گونه بودند و جان خویش را در راه حفظ امانت و پاسداری از آن دادند. شهادت امامان(ع) از این‌رو اتفاق افتاد که آنان خواستند امانت الهی یعنی ولایت و قرآن و فرائض اسلامی رابه عنوان امانات الهی نگه‌داری کنند و از همین روست که به امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر اقدام کرده و جان در این راه گذاشتند. امام حسین(ع) به صراحت از چنین گذشتی سخن به میان آورده است.

مسئولان نظام اسلامی می‌بایست نه‌تنها در چارچوب اخلاق عقلی و مدار عدالت حرکت کنند که امانت و صداقت پایه‌های آن را شکل می‌دهد، بلکه باید فراتر در مدار محاسن و مکارم اخلاقی حرکت کنند که در این صورت مسئولیت آنان در برابر خدا و خلق بیشتر خواهد بود آموزه‌های قرآنی بر این نکته تأکید می‌کند که محتوا و شکل یعنی جمهوری اسلامی می‌بایست بر مکارم اخلاقی استوار باشد. اسلام به جمهوریت بها می‌دهد؛ از این‌رو پیامبران از جمله حضرت صالح به مردم می‌گوید که من در میان شما سالها مانده‌ام و شما سابقه امانت‌داری مرا می‌دانید و حتی شما امید داشتید که مسئولیت‌های جامعه را به عهده بگیرم، اکنون که به همان سابقه، شما را به رسالت خود از سوی خدا دعوت می‌کنم، مرا نمی‌پذیرید و مجنون به جنون سحر شدید می‌دانید؟

به هرحال، در آيات قرآني بر اين نکته تأکيد شده که مسئولان نظام اسلامي لازم است پاسخگوي خدا و خلق باشند و در راه اداي وظيفه و صيانت از امانتهاي خلق و خدا، جان را نيز فدا کنند. بنابراين، پيمانشکني، خيانت در امانت (که همان مناصب و پستها و مسئوليتهاي محوله است) هرگز سزاوار هيچ انساني نيست چه رسد که از مسلمان و مؤمني چنين عملي سرزند که گناه و جرم است.