به گزارش افکارنیوز، برنامه ماندگار " مبصر پنج ساله " به نویسندگی و کارگردانی هنری حسین محب اهری در دهه ۷۰ بخش زیادی از کودکانه‌های ما را از آن خود کرد و این آقا حسین محب‌اهری و به قول آتیلا پسیانی " عاشق بی‌چیز " است که بخشی از آموزه‌های کودکانه و تربیتی مادر و پدرهای مان و البته معلمان را با مهربانی و نگاه آرام و پر از تعجبش به ما آموخت.

آقا معلم آن روزهای ما همه سال ها در این ماه ها به شدت درگیر شیمی درمانی و انجام مراحل درمانی است، اما نه بیماری می شناسد نه سرطان غدد لنفاوی می داند چیست… او کاری به این چیزها ندارد.

همان حسین محب اهری همیشگی که هنرمندان و اهالی رسانه او را می شناختند و می شناسند. او همان هنرمند همیشگی است. او به قول یکی از دوستانش فقط یک چیزی را می شناسد: بازی کردن، بازی کردن و بازی کردن.

محب‌اهری درباره نحوه حضور خود در عالم بازیگری به رسانه ها این چنین گفت: هر انسانی که به دنیا می آید همراه خود چیزهای جدیدی را هم وارد این دنیا می‌کند که البته بسیاری از آنها اجدادی است. اما بسیاری از آنها هم نشات گرفته از نوع زندگی، وضعیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه است. البته استعدادهایی هم در تمام آدم ها وجود دارد که در ذات همه آن هاست که برخی گاهی آن را پیدا می‌کنند و برخی هم گاهی پیدا نمی کنند.

وی ادامه می دهد: این تجربه برای من بسیار ملموس بود. آن زمانی که برای اولین بار به دیدن یک نمایش به تالار نمایشی مراجعه کردم به نظرم رسید این همان کاری است که من دوست دارم و می توانم در این حوزه موفق باشم. زیرا حسی که در صحنه جاری بود به قدری برایم جذاب به نظر آمد که دیگر نتوانستم آن را فراموش کنم. شاید این حس در آن شب اجرا فقط همراه من بود و دیگر دوستانم چنین فکری را نمی کردند کما اینکه همینطور هم شد و آنها راه‌های دیگری را انتخاب کردند و من در این راه ماندم.

محب‌اهری اضافه می‌کند: یادم می آید به وفور از ساعت های کارم می زدم و حتی ساعت های دانشکده را حذف می کردم که در تمرینات تئاتر شرکت کنم. اتفاقا در این زمینه هم با مشکلاتی روبه رو شدم ولی حتی اگر اخراجم می کردند برایم مهم نبود چراکه از همان موقع هرگز فکر نمی کردم که نمایش کار نکنم. حتی برای ارتزاق کار شبانه عکاسی می کردم چون علاقه داشتم و پای علاقه‌ام هم می ماندم؛ علاقه ای که بسیار مشقت داشت.

محب اهری می گوید: بیش از ۴۰ سال است که از فعالیت‌های من در عرصه بازیگری می گذرد و من عاشقانه در این راه باقی ماندم. من نمایشنامه هایی را کار کردم که می دانستم برآیند مالی زیادی برای من نخواهد داشت اما به خاطر عشق و علاقه ای که به نقش و نمایشنامه داشتم کارم را ادامه دادم. با اینکه در همین مقاطع تاریخی هم در رفاه کامل نبودم اما سعی کردم با جبران در جای دیگر و صرفه جویی در برخی هزینه ها به مسیری که انتخاب کردم ادامه دهم.

نویسنده و کارگردان آثار نمایشی مرتبط با کودک و نوجوان نیز می گوید: بسیار خوشحالم که این توفیق را داشتم که مدتی در مجموعه های تلویزیونی کودک و نوجوان مشغول به فعالیت باشم و از این موضوع بسیار ناراحتم که فعالیتم در این عرصه به ویژه در تلویزیون کمتر از گذشته است و البته در این چند سال کارهایی با موضوع کودک و نوجوان را روی صحنه تئاتر تجربه کرده بودم اما حضور در تلویزیون و بازی در مجموعه های ماندگاری چون " مبصر پنج ساله " برای من تجربه فراموش نشدنی است. البته به نظر من، بازیگر در هر حال یک بازیگر است بنابراین فرقی نمی کند که در آثار نمایشی بزرگسال کار کند یا کودک و نوجوان. برای بازیگر باید این مهم باشد که بتواند به بهترین شکل ایفاگر نقشی باشد که به او محول شده است.

دو بار سرطان را ضربه فنی کردم

این بازیگر صاحب نام تئاتر با اشاره به بیماری این سال های خود نیز میگوید: در اوج فعالیت های هنری ام در سینما، تلویزیون و تئاتر با سرطان مواجه شدم. اما در آن مدت تمام تلاش خود را انجام دادم که به هیچ کسی این موضوع را بروز ندهم. خوشبختانه در آن مدت رفتم جراحی و شیمی درمانی کردم و موضوع بیماری من حل شد. اما این بار موضوع از دستم فرار کرد و رسانه ها متوجه بیماری من شدند که به تبع آن همه متوجه شدند و من احساس کردم تنها نیستم و این بار با نیروی بهتری کارم را ادامه دادم و تا اینجای کار دو بار سرطان را ضربه فنی کردم. البته مدتی است که احساس می کنم مشکلاتی در زمینه بیماری دارم اما تلاش می کنم فراموش کنم و به موضوع های بهتری فکر کنم که می تواند من را از بیماری دور کند.