به گزارش افکارنیوز،

۱. برای یک پرسپولیسی، آن‌هم از نوع تیفوسی و دو آتشه اش حسابی سخت است که از ستاره رقیب خوشش بیاید و حتی دلش در یک جاهایی برای او غنج هم بزند. آن‌هم ستاره ای که حسابی در همه این سال ها از طرف هوادران رقیب مثل پتک تو سرت کوبیده شده و کلی خاطرات تلخ تیم محبوبت هم توسط او رقم خورده، اما با همه این ها، فرهاد برای من هیچگاه مستوجب لعن و نفرین نبود. او یک سوپر استار به تمام معنا بوده و هست، حالا این سوپر استار هر کجا که باشد دوست داشتنی است در تیم تو یا تیم رقیب. درست مثل علی کریمی یا مهدی مهدوی کیا که مطمئن هستم خیلی از دوآتشه های استقلال برای این دو دلشان حسابی غنج می زند.

. ۲ فرهاد مجیدی یکبار، زمانیکه امیر قلعه نویی او را نخواست، از فوتبال خداحافظی کرد، انجا بود که من سفره دلم را باز کردم و صادقانه در همان جا اعتراف کردم که در همه این سال ها و در همه بازی ها عاشقانه فرهاد مجیدی را دوست داشتم، خوشحال بودم از اینکه تیمم اگر به حریف سنتی اش باخته، از کسی گل نخورده، جز فرهاد مجیدی، بازیکنی که در بین همه استقلالی ها شاید تنها کسی بود که می شد، با اطمینان گفت که شایستگی پوشیدن پیراهن سرخ پرسپولیس را در همه این سال ها داشته. پیراهنی که البته در دو برهه زمانی فرهاد برای پوشیدنش خیز برداشت، یکجا همان دورانی که می خواست از بهمن به پرسپولیس بیایدکه به یکباره با همان ترفندهای فتح اله زاده تغییر مسیر داد و استقلالی شد و یکبار دیگر هم زمانیکه در امارات بود و می خواست به ایران بیاید و در مصاحبه ای که به تیتر یک آن زمان خبر ورزشی تبدیل شد اعلام کرد: «با معذرت از استقلالی ها می خواهم پرسپولیسی شوم.»، اما او هیچگاه سرخ پوش نشد و استقلالی ماند تا تبدیل به اسطوره آبی ها شود.

۳. فرهاد مجیدی اسطوره آبی ها شد، اما انگار نمی دانست سطح محبوبیتش از باشگاهش فراتر رفته و حتی طرفداران سنتی رقیب هم در دلشان دوستش دارند و برایش احترام خاصی قائلند. نشان به آن نشان که فرهاد در معدود بازی های ملی اش در ورزشگاه آزادی به شدت مورد استقبال سکونشینان جایگاه ۳۳ قرار می گرفت. نمونه آخرش در همین تیم کی روش و بازی های زیر گروه مقدماتی جام جهانی، بود که به هنگام گرم کردن، تیفوسی های پرسپولیس بارها و بارها با شعار «کریمی، فرهاد و بردار و بیا» از شماره هفت آبی ها استقبال جانانه ای کردند، اما انگار او هیچگاه نمی خواست این را باور کند، برای همین همیشه خودش را رو در رور هوداران سرخ قرار می داد. کاری که البته هیچگاه از سوپر استارهای پرسپولیس از جمله علی کریمی و مهدوی کیا سر نزد و آن ها هیچگاه واکنش تندی به طرفداران آبی نشان ندادند تا شان و منزلتشان در بین آن ها حفظ شود، چون خودشان به خوبی می دانستند سطحشان از حد تیم و طرفداران خودشان فراتر رفته و نباید به رفتارهای احساسی هواردان رقیب پاسخ بدهند. اما فرهاد انگار دوست داشت سطح محبوبیتش در حد همان طرفداران تیمش باشد و فراتر نرود، از همین رو بود که دائم در صف اول کری خوانی های آبی و قرمز قرار داشت، از واکنشش به هوادران سرخ بعد از اخراجش در بازی پرسپولیس و الغرافه، تا نشان دادن عدد چهار در زمان امضای آخرین قرار دادش با استقلال و پوشیدن پیراهن شماره چهار در تمرینات تیمش در بانکوک و سئول. همه این ها بود که نمی گذاشت محبوبیت فرهاد از سطح تیمش فراتر برود. اما با همه این ها مجیدی یک سوپر استار واقعی بود و نمی شد با همه این کارهایش دوستش نداشت

۴. چه خوب که من استقلالی نیستم، چون در این صورت، امروز برایم روز سیاهی بود، روز تلخی که باید با چشمان خودم خداحافظی ستاره ای را می دیدم که ستون اصلی تمامی افتخارات این سال های استقلال بود، همان بازیکنی که با رفتن یکباره اش به قطر، استقلال را از جام دور و کرد و سال گذشته با بازگشت دوباره اش انچنان تاثیری در روند نتیجه گیری استقلال گذاشت که در نهایت این تیم قهرمان شد و پا به جمع چهار تیم برتر اسیا گذاشت، بازیکی که در همین فصل هم استقلال نیم بیشتری از امتیازهایش را مرهون اوست. حالا استقلال باید بدون ستون اصلی اش نیم بیشتری از لیگ را جلو برود. آن ها دیگر فرشته نجاتی روی نیمکت ندارند. فرشته ای که به یکباره بلند می شد و ولوله ای در استادیوم به را ه می انداخت. می امد و همه چیز را تغییر می داد و آبی ها را به عرش می رساند، انها دیگر او را ندارند و این این یعنی یک دنیا غم.

۵. شايعه است كه قلعه نويي يكي از دلايل خداحافظي يكباره مجيدي از فوتبال شده، درگيري هاي اين دو در همه اين سال ها كم نبوده ، اما در يكسال و نيم اخير با هم در استقلال زندگي مسالمت آميزي داشتند، اما خداحافظي فرهاد شايد آتشي زير خاكستر باشد كه به زودي شعله ور مي شود، هرچند قلعه نويي در كنفرانس مطبوعاتي بعد از بازي از فرهاد تعريف و تمجيد كرده، اما در صحبت هايش با اشاره به بازي هاي كم ملي فرهاد نيشي هم به او زده ، نيشي كه شايد دميدني باشد بر اين آتش . او گفته كه نقطه تاريك زندگي فوتبالي فرهاد همين بازي هاي كم ملي اوست. قلعه نويي در حالي نقطه تاريك سوپر استار آبي ها را در روز خداحافظي غريبانه اش به رخ او كشيده، كه انگار فراموش كرده ، كه اين نقطه تاريك در برابر كارنامه ملي خود قلعه نويي، صلات ظهر است.