آینه ی جمال و کمال رسول الله(ص)

سرویس مذهبیافکارنیوز- سرور جوانان کربلا علی اکبر فرزند برومند حضرت حسین علیه السّلام بود که شبیه ترین فرد از نظر صورت و سیرت و خلق و خوی به رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم به شمار می رفت.

در روز عاشورا پس از آنکه همه اصحاب و یاران امام حسین علیه السّلام به شهادت رسیدند و نوبت به بنی هاشم رسید اولین کسی که به میدان رفت علی اکبر بود، وی از امام اجازه میدان خواست و حضرت بدون درنگ اجازه را صادر نمود و علی به طرف میدان حرکت کرد، قطرات اشک از چشمان حسین علیه السّلام به گونه های مبارکش جاری شد و حکمت آن در کلماتی که بر زبان آورد روشن گشت، امام رو به آسمان کرده و عرضه داشت:

«بارالها! شاهد باش جوانی که در صورت و سیرت و گفتار شبیه ترین مردم به پیامبرت بود به جنگ این مردم می رود، خداوندا! ما هرگاه مشتاق دیدار پیامبرت می شدیم جمال این جوان را تماشا می کردیم.»

علی اکبر با شجاعت تمام جنگید و پرده ای از حمله های حیدری را به نمایش گذاشت، اما عشق به دیدار مجدد پدر و اخذ نیروی مضاعف او را وادار کرد به طرف خیمه ها برگردد و چه بهانه ای بهتر از عطش و درخواست آب! و چه جواب شیرینی و بشارت روح افزایی از پدر دریافت نمود:

«فرزندم اندکی هم به جنگ ادامه بده، ساعتی بیش نمانده است که جدّت را ملاقات کنی و او با جامی لبریز از آب تو را سیراب کند، آبی که پس از آشامیدن آن هرگز تشنگی به سراغ تو نخواهد آمد.»

علی اکبر با شور زاید الوصفی به میدان برگشت و جنگ فوق العاده ای نمود، زخمهای فراوان به تدریج از توان او کاست تا آنکه تیری به او اصابت کرد و بر زمین افتاد و در آن لحظات بود که در مقابل بشارتی که از پدر دریافت کرده بود بشارتی به پدر داد:

«پدر جان! سلام بر تو، اینک جدّم رسول الله است که بر تو سلام می رساند و می فرماید: برای آمدن به نزد ما تعجیل کن.»

علی اکبر با رساندن این پیام رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم جام شهادت را سر کشید و به خیل شهیدان پیوست، امام علیه السّلام خود را بر بالین وی رساند و در حالی که صورت به صورت او نهاده بود فرمود:

«خداوند بکشد گروهی را که تو را کشتند، چه جراتی نسبت به خدا و هتک حرمت رسول خدا پیدا کرده اند! بعد از تو خاک بر سر این دنیا باد!»

باید توجه کرد علاقه حضرت حسین علیه السّلام به علی اکبر تنها علاقه بین پدر و فرزند نبود، بلکه کمالات و تعالی روحی علی اکبر بود که حضرت را شیفته او نموده بود، وقتی امام در حق کسی می گوید: «أشبه الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسول الله» نشان از مقام معنوی و درجات عالی سیر و سلوک وی دارد و طبیعی است که امام نسبت به چنین فردی اظهار علاقه بیشتری نماید.

علاوه بر این، مکاشفه ای که در آستانه شهادت برای علی اکبر رخ داد نشانگر باز بودن باب مکاشفات به روی این جوان هاشمی بود و بشارتی که برای پدر داشت در آن شرایط سخت بسیار تأثیرگذار و روح بخش بود، و جا داشت که اما برای چنین فرزندی احترامی ویژه قائل باشد.

بازگشت علی اکبر در وسط جنگ به سوی خیمه ها و آب خواستن از امام علیه السّلام بسیار رمزآلود است، او می دانست که در خیمه ها از آب خبری نیست و شاید آب خواستن از پدر موجب شرمندگی وی گردد، اما در عین حال آمد و طلب آب نمود! آری او بهانه ای برای تجدید دیدار با پدر یافته بود و می دانست که پدر نیز به این دیدار علاقمند است!

منبع: زیبایی های کربلا، ص۴۹-۵۱.