گوشه‌ای از زندگی یک مرد دو زنه!

به گزارشافکارنیوز،وقتی از زنان سوری می‌پرسیم که چگونه می‌توانند یک رقیب را در زندگی تحمل کنند و چرا مجبور هستند، می‌گویند که اولا این رسم است، ثانیا اگر شوهر ما کمتر از ۲ زن داشته باشند می‌گویند شوهرش بی‌عرضه است! ثالثا ازدواج شوهر با زن دیگر موجب می‌شود زن اوقات فراغت بسیاری داشته باشد و بتواند به تفریح با دوستان و کارهای عقب‌افتاده‌اش برسد! " جملات بالا اظهارات یک همکار قدیمی بود که در دانشگاه حلب سوریه در رشته ادبیات عرب درس خوانده بود و بدون توجه به دهان باز و چشمان گردشده ما آنها را بیان می‌کرد.

موضوع تجدید فراش و زن دوم گرفتن، یکی از مهمترین موضوعات حوزه خانواده در کشور ما محسوب می‌شود و مورد بحثو اختلاف بسیاری از کارشناسان و مسوولان هم هست. موضوع ما کسانی که طلاق گرفته‌اند و برای دومین یا چندمین بار قصد دارند ازدواج کنند نیست بلکه موضوع مردانی هستند که قصد دارند بیش از یک زندگی داشته باشند و همزمان با دو یا چند زن زندگی کنند.

خیلی‌ها می‌گویند که " ازدواج مجدد بدون اینکه همسر قبلی طلاق داده شود، فقط یک هوس است و موجب تحقیر زنان خواهد شد. اصلا ازدواج مجدد یک خیانت محسوب می‌شود و هیچ زنی نباید به همسرش اجازه دهد که دوباره ازدواج کند. " در مقابل هم بعضی‌ها می‌گویند که " چرا باید در مقابل شرع ایستاد و اگر ازدواج مجدد بد بود باید در اسلام هم منع می‌شد. مخالفت با ازدواج مجدد مخالفت با دین و شرع است. " در مقابل این سخنان هم خیلی‌ها پاسخ می‌دهند که " اسلام اجازه ازدواج مجدد داده اما به شرطها و شروطها. آیا مردان ما می‌توانند عدالت را بین زوجین برقرار کنند؟ آیا مردان می توانند مانع خسارت روانی و اجتماعی‌ زن اول شوند؟ اصلا شرع اجازه می‌دهد اما عرف اجازه نمی‌دهد. " در مقابل باز هم کسانی هستند که بگویند: " کجای اسلام این شرط و شروط آمده، آیا پیامبران و ائمه فقط یک همسر داشتند؟ آیا زنان می‌توانند ضامن به گناه نیفتادن مردانی که ازدواج مجدد برایشان واجب است، شوند؟ "

این گروه و آن گروه مدت‌هاست که با هم بحثو جدل می‌کنند و هیچ‌کدام هم به نتیجه نمی‌رسند. حتی همین مساله موجب شد تصویب قانون حمایت از خانواده ۶ سال عقب بیفتد. قبل از تصویب این قانون در ماده ۲۳ لایحه حمایت از خانواده به مردان اجازه ازدواج مجدد بدون اجازه همسر داده می‌شد، البته در صورتی که مرد شرایط لازم از نظر این ماده را داشته باشد که در حال حاضر این ماده در کمیسیون قضایی حذف شده است


.در ماده ۲۳ لایحه حمایت از خانواده آمده بود: دادگاه در موارد زیر به تقاضای زوج، اجازه ازدواج مجدد دائم برای زوج صادر می‌کند:

۱ - رضایت همسر اول ۲ - عدم قدرت همسر اول به ایفاء وظایف زناشویی ۳ - عدم تمکین زن از شوهر پس از صدور حکم الزام تمکین وی ۴ - ابتلاء زن به جنون یا امراض صعب‌العلاج ۵ - محکومیت قطعی زن در جرائم عمدی به مجازات حبس بیش از یک سال یا جزاء نقدی بر اثر عجز از پرداخت به بازداشت بیش از یک سال ۶ - ابتلاء زن به هرگونه اعتیاد مضر که به تشخیص دادگاه به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد کند، ۷ - سوء رفتار یا سوء معاشرت زن به حدی که ادامه زندگی را برای فرد غیرقابل تحمل می‌کند ۸ - ترک زندگی خانوادگی از طرف زن به مدت بیش از شش‌ماه؛ ۹ - عقیم بودن زن ۱۰ - غایب شدن زن به مدت بیش از یک‌سال.

ازدواج دوم

همین ماده ۲۳ بود که جنجال‌های بسیاری را آفرید و حتی یک بار تصویب شد اما به آن ایراد گرفتند و در نهایت این ماده از قانون حمایت از خانواده حذف شد تا بسیاری از زنان خوشحال شوند. البته هنوز کسی نمی‌داند با حذف این ماده مردان برای ازدواج مجدد آیا باید از دادگاه اجازه بگیرند یا اینکه می‌توانند هر کار دلشان خواست بکنند. در این قانون اشاره کوچکی شده که موضوع ازدواج مجدد در صلاحیت دادگاه خانواده است و هر کسی شکایتی در این مورد دارد باید به دادگاه خانواده مراجعه کند.

فرهنگ چند همسری نداریم!

جدای این مباحثحقوقی به طور کلی باید بگوییم که فرهنگ کشور ما ازدواج مجدد و چند همسری را نپذیرفته‌ است به همین علت خیلی از مردانی که مجددا ازدواج می‌کنند، ازدواج دوم خود را پنهان می‌کنند و یا اینکه ازدواج دائم نمی‌کنند. حتی بسیاری از مردان نیز وقتی با موضوع ازدواج مجدد مواجه می‌شوند آن را نوعی خیانت می‌دانند و هضم این مساله برایشان سخت است.

این موضوع آن‌قدر حساس و جذاب است که بسیاری از فیلمنامه‌نویسان و سناریونویسان از آن استفاده می‌کنند و موضوع ازدواج مجدد می‌تواند ضامن فروش محصولات نمایشی باشد. با این وجود کمتر به این مساله پرداخته شده که درون زندگی مردان دو زنه یا چند زنه چه می‌گذرد؟ آیا خانواده‌ای در کشور هست که مرد آن خانواده دو یا چند زن داشته باشد و خوشبخت هم باشند؟ قطعا پاسخ بسیاری از این سوالات منفی است. حتی در جوامعی که فرهنگ چند همسری وجود دارد و مردان بدون دغدغه ازدواج مجدد می‌کنند نیز باید تبعاتی مانند حسادت زنان به یکدیگر و … را تحمل کنند. در اینجا قصد داریم یک نمونه از زندگی واقعی مردی ثروتمند و پولدار که با رضایت همسر اول، ازدواج مجدد کرده را بدون هیچ قضاوتی زیر ذره‌بین قرار دهیم.


زندگی یک دو زنه

کامران یک کارمند مستاجر بود و یک زن و ۳ بچه داشت. یکی از هم‌محله‌ای‌هایش همسرش شده‌بود. او بعد از سال‌ها توانست با قرض و وام یک خانه دو طبقه بخرد. برای اینکه بتواند بخشی از قسط‌های خود را بدهد مجبور شد برای طبقه زیرین خود یک مستاجر بیاورد. مستاجری که او آورده بود بسیار مشکوک بود. یک زن جا افتاده به نام مریم که دو پسر داشت و مدعی بود که از شوهر معتادش طلاق گرفته است.

او با خیاطی توانسته بود زندگی ابتدایی را برای خود و پسرانش فراهم کند اما طبیعتا دوست داشت یک سایه بالای سرش باشد. کامران به مهسا همسر خود پیشنهاد داده بود که در کنار مریم خیاطی یاد بگیرد و روزها تنها نباشد و او نیز همان کار را کرد غافل از اینکه مریم در روزگاری معشوق کامران بوده و به علت مخالفت مادر کامران رابطه محدود آنها به ازدواج ختم نشده است. با تحریک کامران شرایط به گونه‌ای پیش رفت که مهسا بدش نمی‌آمد که مریم شریک زندگی‌شان شود، مهسا زنی سرزبان‌دار بود و مهارت ویژه‌ای در خیاطی داشت. باورکردنی نبود؛ کامران بعد از ۱۵ سال به عشق دوران نوجوانی‌اش رسید در حالی که همسر دیگری هم داشت.

ازدواج دوم

کامران انتظار واکنش شدید خانواده خود را نداشت؛ برادران، خواهران، پدر و مادر کامران به شدت این کار او را نکوهش کرده بودند و عملا از خانواده و فامیل طرد شد اما بعد از مدتی او را برای مراسم‌ها و جشن و مهمانی‌ها دعوت کردند.

مشکلات کامران از آنجا جدی شد که مهسا و مریم به هم حسودی کردند و حتی کار به دعوا و خودکشی مهسا هم رسید تا کامران مجبور شود خانه‌ای جدا برای مریم دست و پا کند. عجیب اینکه کامران هر چیزی برای مریم می‌خرید باید برای مهسا هم تهیه می‌کرد. این موضوع کاملا جدی بود چرا که یک روز یکی از خواهرزاده‌های کامران به مهمانی مریم رفته بود و مریم از او خواهش کرده بود درباره یخچال ساید بای سایدی که کامران به تازگی خریده به مریم چیزی نگوید چون کامران پول ندارد که یک یخچال دیگر بخرد! اصلا گویا حرف زدن پشت سر این خانواده مباح شده و مثلا وقتی می‌گفتند عمو کامران آمده همه می‌گفتند با کدام زنش آمده؟ حتی همه شرعیات را مطالعه کرده بودند و می‌خواستند ببینند که آیا پسرهای مهسا و کامران به مریم محرم است یا نه. یا مهسا و مریم روی ساعت‌های تحویل شوهر! دقیق بودند. طبق برنامه‌ریزی کامران، او باید یک روز در میان در خانه همسران خود می‌رفت و اگر مثلا ساعت ۱۸ از خانه‌ مریم می‌رفت باید ساعت ۱۸ فردای آن روز به خانه مریم باز می‌گشت.

اگر با مریم یک هفته به مسافرت می‌رفت باید با مهسا و بچه‌هایش هم به مسافرت می‌رفت. اصلا هیچ کس نمی‌داند لحظه تحویل سال نو کامران کجاست! حالا ۱۷ سال از دو زنه شدن کامران می‌گذرد و کمتر کسی او را می‌بیند. اصلا هنوز وقتی زن‌های کامران کنار هم هستند نگاه‌های فامیل‌ها و دوست و آشنا سنگینی می‌کند. او آنقدر گرفتار است که حتی زنهایش هم نمی‌توانند به راحتی او را ببینند و به او تکیه کنند. کامران باید هر روز کار کند و در خانه‌ای که برنامه ریزی شده استراحت کند. او حالا ۵ بچه قد و نیم‌قد دارد که مساله هر کدام از آنها خودش یک پرونده قطور است. خیلی از افراد فامیل که به کامران نزدیک‌تر هستند وقتی از او درباره مشکلات خانواده‌اش سوال می‌کنند فقط یک جمله می‌شنوند: غلط کردم!