'اميرحسين عبداللهيان' مديركل خليج فارس و خاورميانه وزارت امور خارجه روزهاي پرمشغله اي را سپري مي كند؛ تحولات خاورميانه موجب شده كه دفتر كار او به كانون رفت و آمدهاي ديپلماتيك تبديل شود.

زنگ تلفن ها لحظه ای قطع نمی شود؛ گویی آن سوی خط، آخرین خبرها و تحولات مربوط به منطقه را با عبداللهیان چِک می کند.
در حالی که تهران دمای ۳۵ درجه را در این روزها تجربه می کند خبرنگار سیاسی ایرنا به سراغ این دیپلمات کهنه کار رفت تا تحولات داغ خاورمیانه و حوزه خلیج فارس را با او به بحثو گفت و گو بنشیند.

مدیرکل خلیج فارس و خاورمیانه وزارت امور خارجه در ابتدای این مصاحبه؛ احتمال اینکه سخنگوی وزارت خارجه شود را رد کرد اما
در پاسخ به این سوال که ' معاونت وزارت خارجه چطور؟ … '؛ لبخندی دییپلماتیک زد و گفت ' از شایعات بگذریم '. با این وصف وارد گفت و گو شدیم.

** باراک اوباما بار دیگر ایران را متهم به دخالت در حرکت های انقلابی منطقه کرده است، آیا رییس جمهور آمریکا با اینگونه ادعاها فرصت تغییر مواضعش در برابر تهران را از دست نمی دهد؟

- برای آمریکایی ها بیش از ۳۲ سال فرصت بود؛ آنها همیشه می توانند سیاست های مبتنی بر آزمون و خطا را اصلاح کنند، اما اشکال اساسی که وجود دارد این است که در آمریکا، فرد، حکومت نمی کند بلکه یک سیستم است که حکومت می کند و اگر وارد حلقه های پنهان این سیستم شویم، شاهرگ و یا شاهراه اصلی آن به لابی صهیونیست ها در آمریکا می خورد.
این صهیونیست ها هستند که گردانندگان انتخابات، سیاست خارجی و اقتصاد هستند؛ حقیقتا اگر به دور از شعار و واقع بینانه به تحولات آمریکا در دو سه دهه گذشته بنگریم ردپای عوامل صهیونیستی را می بینیم.
فردی مثل اوباما در شروع ریاست جمهوری اش به دنبال تغییر است اما در عمل بعد از گذشت چند ماه به همان فرمول گذشته باز می گردد و این به دلیل قدرت لابی صهیونیستی است.
اگر به عملکرد اوباما در دو سال گذشته بنگریم، خروجی عملکرد اوباما تفاوتی با خروجی عملکرد ' بوش ' نداشت.

** اوباما از لابی صهیونیستی فاصله بگیرد
تا زمانی که دولتمردان آمریکایی منافع ملی خود را از منافع صهیونیست ها جدا نکنند این معضل در آمریکا وجود دارد؛ ممکن است تا زمانی معضلات خود را نشان ندهد ولی به جایی می رسد که تعارض منافع آمریکا و منافع رژیم صهیونیستی مشکلاتی را برای آمریکایی ها ایجاد می کند که بسیاری از مسائلشان را در سیاست داخلی و خارجی تحت الشعاع قرار می دهد و آنان دیگر نمی توانند به درستی تصمیم بگیرند.
در بین آمریکایی ها افرادی هستند که صاحب عقل و خرد و اندیشه می باشند که اگر سیاستمداران آمریکا به دیدگاه های آنان توجه کنند راه برون رفت از چالش های تاریخی در خاورمیانه و مسائل جدیدی که در حوزه خاورمیانه و حوزه جهانی اتفاق افتاده برایشان فراهم می شود.
اوباما هنوز هم می تواند از لابی صهیونیستی فاصله گیرد و به یک فرصت برای جامعه آمریکا و نجات مردم این کشور تبدیل شود.

** بازنده بزرگ تحولات منطقه چه کسانی هستند؟
- بازنده اصلی تحولات منطقه صهیونیست ها هستند البته این بدین معنا نیست که آمریکایی ها بازنده نیستند اگر نگوییم آمریکایی ها بیشتر از رژیم صهیونیستی باختند اما به اندازه رژیم صهیونیستی در تحولات منطقه بازنده هستند.
اشکال اساسی دولتمردان آمریکا این بود که در خاورمیانه ' حکام ' را بیش از ظرفیتشان می دیدند و از طرف دیگر ' مردم ' خاورمیانه را اصلا نمی دیدند؛ بیش از حد دیدن حکام و نادیده گرفتن و کوچک شمردن مردم معضل اصلی آمریکایی ها بود که باعثشده با این خیزش و انقلاب ها در منطقه خاورمیانه مواجه شوند که دیگر راه برگشتی نداشته باشند.
در این چارچوب آمریکایی ها فکر می کنند باخته اند و با تمام وجود این باخت را احساس می کنند از این رو آمریکایی ها سعی می کنند از بیرون به شکلی آن را کنترل کنند لذا می بینیم آمریکایی که بیش از سه دهه از حسنی مبارک، ماجرای کمپ دیوید و غیره حمایت می کند و خلق کننده حوادثناگواری در منطقه است به مرحله ای می رسد که با پدیده انقلاب در مصر مواجه شده و ناچار می شود کمتر از ۲۰ روز با آن موافقت کند.
بلافاصله می بینیم در کوتاه ترین زمان هیلاری کلینتون به مصر سفر می کند و سفر خود را از میدان التحریر آغاز می کند و با کمال گستاخی می گوید که ما با مردم هستیم.
این حرف را آمریکایی هایی می زنند که چندین دهه مردم را ندیدند و امروز می گویند که اشتباه کردند و این مساله خطای راهبردی آنان بوده است ولی با کمال گستاخی تلاش دارند با برخی اداها بگویند ما با شماییم(مردم) تا انقلاب آنان را مصادره کنند.
آن چه در منطقه در حال رخ دادن است به ضرر آمریکایی ها و رژیم صهیونیستی است، آمریکایی ها از صفر تا صد توان خود را گذاشتند که تا آن جایی که می توانند ولو به حداقل ها اکتفا کنند و نگذارند شرایط غیر قابل کنترل شود.
در جایی مثل مصر می پذیرند حسنی مبارک برود، در تونس می پذیرند بن علی نباشد، در لیبی با نیروی نظامی ناتو پای کار می آیند و در بحرین چشمانشان را روی کشتار مردم و نقض حقوق بشر می بندند.
اوباما راجع به همه چیز مرثیه سرایی می کند اما وقتی به مساله بحرین می رسد به عنوان کسی که می خواهد بگوید بی طرفانه صحبت می کند به هیچ وجه نمی گوید بحرین به وسیله یک کشور خارجی اشغال شده است؛ به هیچ وجه نمی گوید چرا عربستان وارد این کشور شده است؛ به دلیل این که از تمام ابزارهااز صفر تا صد می خواهند این مساله را مدیریت کنند تا این حرکت را به نفع خود مصادره کنند.
عوامل رژیم صهیونیستی از تمام شخصیت ها و توان خود در تمام عرصه ها استفاده می کنند تا بر آمریکا تاثیرگذاری داشته باشند تا حرکت انقلابی مردم در خاورمیانه که متاثر از بیداری اسلامی است را مصادره کنند.

** آیا آمریکا می تواند تحولات منطقه را مدیریت کند
- طرح خاورمیانه بزرگ آمریکایی ها به دلیل این که عوامل جامعه شناختی را در خاورمیانه نادیده گرفت موفق نبود، آمریکایی ها علا رغم شکستی که در منطقه خوردند تلاش کردند این طرح را اجرایی کنند، آن ها تصورمی کردند بعد از ۱۱ سپتامبر به سرعت می توانند این طرح را با آموزش مادران، جوانان و کارهای رسانه ای انجام دهند ولی این اقدامات برای آنان موفقیت آمیز نبود و آنان دریافتند که دموکراسی لیبرالی و غربی در خاوریمانه جواب نمی دهد، زیرا ما شاهدیم در بخش هایی از خاورمیانه سیستم عشیره ای در بخش هایی سیستم خانواده وجود دارد.
در خاورمیانه شاه بیت وضعیت جامعه شناختی به اسلام باز می گردد، یعنی جریان داشتن اسلام در منطقه خاورمیانه از واقعیت هایی است که آمریکا ها در طرحشان جایی برای آن ندیده بودند.
آنان تاثیرگذاری انقلاب اسلامی را در خاورمیانه ندیدند ولی امروز شاهدند که این تاثیر به صورت بیداری اسلامی در منطقه به وقوع پیوسته است.
تاثیر انقلاب اسلامی در افکار و اندیشه های نسل جوان مساله ای بود که آمریکایی ها آن را نادیده گرفته بودند و به دلیل نادیده گرفتن عوامل جامعه شناختی در خاورمیانه، آمریکایی ها نتوانستند کار خود را پیش ببرند، لذا پذیرفتند که هزینه زیادی برای پیشبرد طرحشان بپردازند همچنین برای رسیدن به آن بازه زمانی زیادی را طی کنند.
آنان تلاش کردند عواملی که مانع پیشرفت طرحشان است را شناسایی کنند و راهکارهایی را برای آن ارائه دهند، می خواهند بگویند اتفاقی که هم اکنون در خاورمیانه اتفاق می افتد ادامه طرح خاورمیانه بزرگ است ولی باید بدانیم که اگر اتفاقات منطقه ادامه این طرح بود بیش از همه آمریکایی ها از آن ناراحت نمی شدند و بیش از همه آمریکایی ها، رژیم صهیونیستی و متحدان آنان در این مورد سرگیجه گرفته اند.
این مساله غیر منطقی است که بگوییم این تحولات از سوی جریانی مدیریت می شود که خودش بیشتر از همه متلاطم و به هم ریخته است.
اگر قرار باشد آمریکایی ها این جریان را هدایت کنند این حرکت باید کند و سطحی می بود، از طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا نباید ' انقلاب و خیزش ' در می آمد از آن باید حرکت های ' نرم ' نه برای تغییر رژیم ها بلکه برای نزدیک کردن نخبگان و نسل جوان به دیدگاه های لیبرالیستی و دموکراسی غربی بیرون می آمد.

** آیا انقلابهای منطقه ' فست فودی ' و ' فیس بوکی ' هستند؟
- برخی از این انقلاب ها با دو واژه یاد می کنند برخی می گویند این انقلاب ها انقلاب های فست فودی است و برخی دیگر آن را فیس بوکی می دانند، آنان که می گویند این انقلاب ها فست فودی است می گویند انقلاب مانند ساندویچی که در یک خانه و یک فروشگاه تهیه می شود مدت زمان اندکی طول می کشد همانند انقلاب مصر و تونس که زمان کمی به پیروزی رسید ولی انقلاب اسلامی ایران از سال ۴۲ آغاز شده بود و مراحل بلوغ خود را طی کرده بود.
برخی دیگر انقلاب های منطقه را انقلاب های فیس بوکی می دانند که چهار جوان با فیس بوک همدیگر را پیدا می کنند، به خیابان ها می ریزند. این انقلاب ها بدین گونه نیست زیرا این اتفاقات به صورت دومینو است؛ هر حرکت اثر مستمر بر حرکت های دیگر دارد یعنی در مصر حسنی مبارک می رود و این مساله بر دیگر کشورها تاثیر دیگری دارد.
اتفاقات هر کشور بر کشوری دیگر تاثیر دارد به صورتی که شاهدیم که اگر در یک کشور افراد ۲۰ درصد موفق شوند مطالبات کشور دیگر ۴۰ درصد افزایش می یابد زیرا آنان در آغاز راه هستند.
عقبه این انقلاب ها فست فودی نیست بلکه اندیشه و بیداری اسلامی و مقابله با اهداف رژیم صهیونیستی است.
اگر به محصول این انقلاب ها نگاه کنیم این احزاب اسلامی هستند که از دل آن بیرون آمده اند زیرا بستر خاورمیانه اسلامی است.
این انقلاب ها فیس بوکی نیز نیست زیرا اگر قرار بود این اتفاقات رخ دهد بسیار قبل تر از این رخ می داد.
آنچه امروز در منطقه شاهد هستیم این است که انقلاباتی واقعی از دید توده مردم در منطقه جریان دارد، طرح خاورمیانه بزرگ ایالات متحده آمریکا، دچار شوک و ناباوری شده است و تلاش می کنند این انقلاب را مدیریت و مصادره کنند و به نام خود آن را فتح کنند.
اخبار نشان می دهد که برنده اصلی این میدان مردم هستند و توده های مردمی و جریانات اسلامی در بستر کشورهای اسلامی به پیروزی رسیده اند.

** با توجه به اینکه یکی از بازندگان بزرگ تحولات منطقه رژیم صهیونیستی است این امکان وجود دارد که دست به اقدامی غیر مترقبه بزند؟
- اگر رژیم صهیونیستی می توانست با حرکتی این معادلات را بر هم زند به طور حتم با یک تحرک نظامی معادلات را به نفع خود تغییر می داد ولی قادر به انجام این کار نیست و در شرایطی نیست که در این بازی بتواند به گونه ای وارد شود که معادلات را به سمت خود تغییر دهد اگر این رژیم می توانست در این میدان بزرگ نقش آفرینی کند نباید در مقابل مردم شکست می خورد ولی شاهدیم که در جنگ ۳۳ روزه لبنان و ۲۲ روزه غزه شکست می خورد.
البته رژیم صهیونیستی در عرصه سیاسی امنیتی و رسانه از تمام ظرفیت خود استفاده می کند تا معادلات را به نفع خود تغییر دهد.

** اما برنده بزرگ یعنی ایران در کنار مردم منطقه…
- آنچه برای جمهوری اسلامی ایران مهم است امنیت منطقه می باشد، پیشرفت منطقه مهم است، آزادی به معنای واقعی خود در منطقه نهادینه می شود. در جریان سفرهایی که دکتر صالحی وزیر امور خارجه کشورمان در منطقه داشتند از سیاست های متعارض غربی ها و آمریکایی ها و برخوردهای دو گانه آنان خبر دادند. عمده نقش آفرینی های آمریکایی ها در تعارض با مطالبات مردم است ممکن است نوعی حمایت صریح و ضمنی از مردم منطقه باشد ولی به لحاظ میدانی اتفاقاتی که می افتد و وقایعی که رخ می دهد این را نشان نمی دهد که آمریکایی ها به دنبال منافع توده های مردم در خاورمیانه هستند.

**عملکرد عربستان را چه طور ارزیابی می کنید؟ آیا آنگونه که برخی رسانه ها ادعا کردند آقای صالحی در رایزنی های منطقه ای خود بدنبال دیدار با مقامات ریاض بود؟
- تا زمانی که نیروهای عربستان خاک بحرین را ترک نکنند و به رفتار خود با بحرین خاتمه ندهند نمی توانیم توجیهی داشته باشیم که در ریاض با مقامات عربستان گفت وگو کنیم.
ایران از توسعه روابط با عربستان استقبال می کند ولی این بدین معنا نیست که در هر شرایطی با نادیده گرفتن همه واقعیت هایی که در منطقه رخ می دهد صحبت کنیم؛ این بدین معنا نیز نخواهد بود که ما راه دیالوگ و گفت وگو را با سعودی ها می بندیم، راه های مختلفی وجود خواهد داشت که بتوانیم دیدگاه هایمان را تبادل کنیم و به دوستانمان در عربستان بگوییم که راهبرد آنان در بحرین غلط است و وجهه عربستان را زیر سوال می برد.
امروز در بحرین شاهدیم که مولفه های بین المللی و حاکمیتی یک کشور زیر سوال رفته و هیچ کس در آن احساس امنیت نمی کند.

** برخی انتخاب ' نبیل العربی ' وزیر خارجه مصر به عنوان دبیرکل اتحادیه عرب را برای جلوگیری از گسترش روابط قاهره با تهران می دانند آیا این ارزیابی صحیح است؟
- اتفاقی که در مصر رخ داده و روز به روز در لایه های عمیق تر بیشتر می شود به سمت حاکمیت نمایندگانی از متن جامعه و توده های مردم پیش می رود؛ علارغم تلاش هایی که دیگران می خواهند انجام دهند، مردم مصر مشترکات زیادی با مردم ایران دارند. آنان پیام ولی امر مسلمین جهان را در نماز جمعه گرفتند و این پیام تاثیر زیادی در حرکت مردم مصر داشت.
از طرف دیگر دبیرکلی اتحادیه عرب هم جایگاه مهمی است.

** با توجه به تحولات اخیر در اسپانیا آیا ممکن است همانگونه که اسلام از طریق اسپانیا وارد اروپا شد، تحولات منطقه نیز به اروپا سرایت کند؟
- الگوگيري هايي وجود دارد . به لحاظ جامعه شناختي بايد حركتي را كه در اروپا در طي اين يكي دو روز اخير شروع شده كالبد شكافي كنيم. تعداد مسلمانان اروپايي روز به روز در حال افزايش است، با تمامي عدم تجانس ها در برخي حوزه ها مشتركاتي وجود دارد كه اگر همه اين ها را در كنار هم بگذاريم مي توان گفت الگو گيري از خاورميانه عمق خود را نشان خواهد داد.