سایت شفاف نوشت:
اظهارات صریح مهندس حسن بیادی نایب رئیس شورای شهر تهران درباره چگونگی انتخاب دکتر احمدی نژاد به عنوان شهردار تهران ابهامات جدیدی را ایجاد کرده است.

حسن بیادی در گفت و گو با همشهری ماه گفته است: " آقای احمدی نژاد آخرین گزینه بود. هیچ کس راضی به انتخاب او نبود. ما دوستانه به عنوان بسیجی جلسه ای ذاشتیم با جانشین بسیج که در آن زمان سردار احمدی مقدم بودند. ایشان دوستانه آقای احمدی نژاد را پیشنهاد دادند. این پیشنهاد بر روی نظر ما اثرگذار بود. "

بیادی همچنین در بخش دیگری از این مصاحبه اظهار داشته: " به دلیل اینکه آقای احمدی نژاد در وزارت کشور و وزارت اطلاعات پرونده داشت، خیلی ها به دنبال این بودند(شهرداری تهران) که ایشان تایید نشود. البته ناگفته نماند که آقای یونسی و موسوی لاری در این زمینه به رغم میل باطنی، از خودگذشتگی نشان دادند و واقعاً در آن موقعیت حساس، احترام خاصی به نظرات اعضای شورای شهر قائل شدند. "

اکنون اما افکار عمومی با این اظهارات با سوالاتی بی پاسخ مواجه شده است. چرا که در اظهارات آقای بیادی نکاتی وجود دارد که به هر حال افکار عمومی منتظر شنیدن پاسخ های آنان است. اصلاً در این یادداشت طرف مورد سوال ما آقای احمدی نژاد و یا بحثدرباره ایشان نیست. بلکه بحثبر سر نوع رفتار سیاسی سیاستمداران و مسئولان در حوزه های مختلف است که آیا قانون برایشان ملاک است یا تعارفات سیاسی؟

اولاً: وقتی آقای احمدی نژاد برنامه خوبی ارائه نداده و گزینه آخر بوده، چرا باید با توصیه دوستانه یک نفر فردی که گزینه آخر بوده و برنامه ای نداشته به عنوان شهردار تهران انتخاب شود اما گزینه هایی که برنامه های خوبی داشته اند و در اولویت بوده اند کنار بمانند؟ مگر مملکت را با توصیه دوستانه می توان اداره کرد؟ بالاخره یک نفر یا برنامه دارد یا ندارد. اینکه بی برنامه ترین گزینه و آخرین گزینه با یک توصیه دوستانه جایگزین با برنامه ترین گزینه ها و اولویت های اول شوند انصافاً قابل پذیرش نیست. این ایراد به آقای بیادی وارد نیست که با شجاعت مسائل پشت پرده را مطرح کرده است، بلکه ایراد اساسی از نوع تصمیم گیری های برخی از ما ایرانیان و بویژه مسئولان است که آنقدر سیاست زده شده اند که تصمیمات سیاسی اولویت پیدا کرده اند با برنامه محوری و البته این به نظر می رسد که خلاف صریح توصیه های دینی ما مسلمانان نیز باشد. واقعاً جای توجیه نیست که بگوییم آقای احمدی نژاد نه برنامه خوبی ارائه داده بود و نه گزینه اول ما بود، بلکه دیگران اولویت بودند و برنامه هم داشتند اما ما کسی را انتخاب کردیم که گزینه آخر ما بود!

ثانیاً : آقای بیادی گفته است که آقای احمدی نژاد در وزارت کشور و وزارت اطلاعات پرونده داشت اما آقایان موسوی لاری و یونسی از خودگذشتگی نشان دادند ! این چه از خودگذشتگی است ؟ مگر وزارت کشور یا وزارت اطلاعات ملک شخصی آقایان موسوی لاری یا یونسی بوده است که بخواهند از یک حق شخصی خود بگذرند و اسمش را بگذاریم از خودگذشتگی ؟ از خود گذشتگی یعنی اینکه یک وزیر در مقابل همه فشارها بایستد و بر اجرای قانون اصرار کند حتی به قیمت تحمل چند برابری فشارها . آیا اگر کسی از اجرای قانون استنکاف کند و در برابر فشارهای سیاسی و لابی های سیاسی سر خم کند اسمش از خودگذشتگی است ؟ ما به عنوان یک رسانه و یک شهروند واقعاً اطلاع نداریم که اساساً آن پرونده ها چه بوده و تا چه میزان درست بوده اند یا غلط بوده اند . اما اگر واقعاً پرونده ای برای یک شهروندی ( فرقی نمی کند که آن شهروند چه اسمی داشته باشد و متعلق به کدام جریان سیاسی باشد ) در یک دستگاهی وجود داشته باشد و مسئولی نسبت به پیگیری قانونی آن پرونده کوتاهی کند و آن را به سرانجام نرساند نه تنها نامش از خودگذشتگی نیست بلکه خود آن مسئول باید به عنوان متهم به قصور در انجام وظایفش در نهادهای ذی ربط پاسخگو باشد .