چند هفته ای است که اسفندیار رحیم مشایی از تیررس خبرنگاران ، عکاسان و دوربین های تلویزیونی پنهان شده است.
این غیبت های دنباله دار در حالی اتفاق می افتد که پیش از این رئیس دفتر رئیس جمهور در قریب به اتفاق برنامه های دکتر احمدی نژاد خود را به وی الصاق می کرد و به چهره دوربینی دولت شهره شده بود.
به گزارش مشرق، اما درباره دلایل این غیبت ها و پرده نشینی ها، حرف و حدیثها و گمانه های بسیار است. برخی نزدیکان وی می گویند اسفندیار که از بیماری دیابت رنج می برد این روزها تحت فشار ناشی از هجمه های منتقدان و افکار عمومی، بیماری اش شدت گرفته و در دوره استراحت و درمان به سر می برد.
برخی دیگر راز غیبت وی در بیش از ۲۰ برنامه اخیر رئیس جمهور را دستور شخص احمدی نژاد می دانند تا حساسیت ها به حضور وی در کنارش به تدریج کاهش یابد و سنگینی فشار ناشی از حملات هم از روی دوش دولت برداشته شود.
دیگرانی هم هستند که معتقدند عدم حضور این چهره حاشیه ساز دولت در منظر افکار عمومی با هدف مظلوم نمایی صورت می پذیرد چرا که از لحاظ روانی زمانی موج حملات رسانه ها علیه فردی شدت می گیرد وی باید لب به سکوت بگشاید و روی به پرده نشینی آورد تا در نهایت این سکوت به مظلوم نمایی وی منجر شود. حتی در روزهایی شایعه حصر و دستگیری وی نیز مطرح شد تا حساسیت افکار عمومی در این باره سنجیده شود.
اما عده دیگر، غیبت مشایی در صحنه سیاسی کشور را به منزله فرار از پاسخگویی وی قلمداد می کنند و معتقدند وی نمی تواند در مواجهه با سوالات خبرنگاران آزاد و سمج رسانه ها از پاسخ به موجی از اتهامات و انواع و اقسام فسادها شانه خالی کند.
برخی هم معتقدند مشایی به سندرم بی میلی و کناره گیری از صحنه سیاسی کشور مبتلا شده است. شاید او بزودی ولو کوتاه مدت از صحنه سیاسی کشور خداحافظی کند.
اما در یک نگاه دقیق تر و واقعی تر، به نظر می رسد در آن سوی میدان و در زیر پوست سیاست، اتفاقات دیگری در حال وقوع است که بدون توجه به آن، نمی توان تحلیل درستی از دلایل غیبت رئیس دفتر رئیس جمهور ارائه کرد.
مخفی شدن مشایی از دید خبرنگاران و دوربین های خبری به معنای دوری و عزلت وی از صحنه سیاسی کشور نیست. بر اساس آخرین اخبار و شنیده ها وی به صورت حساب شده، همچنان پیگیر برنامه های کوتاه مدت و دراز مدت خود و تیم همراهش است. دیدار با مدیران بیمه، بانک های خصوصی، خودروسازان، وزرا و معاونان وزارتخانه های خارجه، نفت، صنایع، ارشاد و..، مسولان ستادهای احمدی نژاد، سفرهای داخلی و خارجی و… نشان می دهد که وی در نقش عنصر پشت پرده شده، در حال پیگیری مجدانه برنامه های خویش است.
در عین حال رگه هایی از گروگان گیری امور مهمه کشور هم در دستگاه مشایی ملاحظه می شود. وزارتخانه های بی وزیر، تعویق سفرهای استانی، بی رمقی جلسات هدفمندی یارانه ها، عدم واکنش جدی نسبت به گرانی ها در حوزه ارز، سکه، مواد غذایی، انفعال در برابر خیزش های مردمی منطقه، تعطیلی جلسات پول و اعتبار و بسیاری دیگر از این موارد نشان می دهد رئیس دفتر رئیس جمهور بازی همه یا هیچ را کلید زده است. مدیر برنامه های رئیس جمهور ظاهرا کارتابل کاری احمدی نژاد را گم کرده و بی برنامگی و درهم ریختگی در مجموعه نهاد ریاست جمهوری موج می زند.

مخفی شدن مشایی هم می تواند وقت آزادتری برای وی فراهم سازد و هم شدت فشارها را روی شخص وی و دولت کاهش دهد و هم سیاستگذاری و اجرای برنامه های خود را با فراغ بال بیشتری ادامه دهد.

در عین حال غیبت ظاهری مشایی همراه با دستگیری های گسترده ای که در تیم اقتصادی و سیاسی وی اتفاق افتاده است، بدون هزینه برای اطرافیان و تیم همراه او نبوده است و در حال حاضر موجی از ترس و نگرانی و غیبت در محل کار و حتی طرح فرار از کشور نیز در حلقه های درهم پیچیده وی به چشم می خورد.
اما سوال اساسی این است که این بازی موش و گربه تا کی ادامه خواهد داشت؟ و آیا ممکن است دیگر مجالی برای بازگشت اسفندیار به عرصه سیاسی کشور فراهم نشود و رد پای او را از این به بعد در جای دیگر جستجو کرد؟