به گزارش افکارنیوز، روزنامه الاخبار، در بحبوحه تحولات خاورمیانه از جمله تنش اوضاع در یمن و نیز جنگ علیه داعش در عراق و سوریه، سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان فرصت را برای اظهارات تند علیه ایران مناسب دیده و شروط دشواری را برای عادی سازی روابط با آن مطرح کرد.

فیصل در کمتر از یک ماه اخیر دو بار در مورد ایران سخن گفت، به این ترتیب که بار نخست اظهارات او با خوشبینی همراه بود، اما بار دوم لحن تندی داشته و احساسات واقعی و شخصی خود را نمایان ساخت.

خوشبینی ظریف و فیصل از دیدار دو جانبه

دیدار دو جانبه فیصل و محمد جواد ظریف وزیر خارجه ایران که در حاشیه شصت و نهمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل در ۲۱ سپتامبر گذشته صورت گرفت، با خوشبینی فراوانی همراه بود، تا جایی که ظریف از این دیدار تحت عنوان آغاز فصل جدیدی در روابط تهران و ریاض یاد کرده و و از این نیز فراتر رفته و اظهار داشت که این دیدار بر تلاش های مربوط به برقراری صلح در منطقه و جهان و نیز حمایت از منافع تمام کشورهای اسلامی تاثیر مثبت خواهد داشت.

اظهارات سعود الفیصل نیز به ظاهر با اظهارات ظریف هماهنگ بود زیرا وی نیز گفت: «ایران و عربستان از کشورهای تاثیر گذار منطقه هستند و همکاری بین تهران و ریاض می تواند به توسعه صلح و امنیت در منطقه و نیز سراسر جهان کمک کند».

اما این مسئول سعودی سخنان خود را به همین جا پایان نداد بلکه افزود: «باید از اشتباهات گذشته پرهیز کرد تا بتوان بحران هایی را که منطقه با آن دست و پنجه نرم می کند، پایان داد».

به هر حال در فضایی که خوشبینی بر آن حاکم است، سخنان ناخوشایند نیز معنای درخشان و فریبنده ای می یابد هر چند به گفته یک رمان نویس فرانسوی بهترین واژه ها در جهان اگر معنای آن را متوجه نشویم، فقط پژواک صوت است نه چیز دیگر.

سیر نزولی روابط ایران و عربستان

اما روند تحولات پی در پی پس از دیدار بی حاصل بین وزیران خارجه ایران و عربستان روند رو به قطع روابط را تقویت بخشید.

در این میان، در پی سفر حسین امیرعبداللهیان معاون ظریف به عربستان، وی از سفر قریب الوقوع خود به ریاض برای تکمیل رایزنی ها با طرف سعودی خبر داد، اما دو همتای ایرانی و سعودی در حالی در نیویورک از یکدیگر جدا شدند که فصل جدیدی در روابط دو طرف گشوده نشد و از سفر قریب الوقوع نیز نشانی دیده نمی شود.

روند سریع تحولاتی که پس از دیدار این دو در نیویورک تحقق یافت، مسئله تضعیف روابط دو طرف را قوت بخشید، اما مهم ترین دلایل این وضعیت عبارتند از:

اول: در یمن جنبش انصار الله ضربه مهلکی به نفوذ عربستان وارد آورد و جالب اینکه دیدار سعود الفیصل و محمد جواد ظریف درست همان روزی صورت گرفت که دولت محمد باسندوه که به عربستان نزدیک بود به دست کسانی که ریاض آنان را متحدان ایران می داند، سقوط کرد.

با وجود استقبال ریاض از توافق صلح و مشارکت ملی بین نیروهای سیاسی یمن در شمال و جنوب و تحت نظارت و سرپرستی عبد ربه منصور هادی رئیس جمهور این کشور اما عربستان گویی پس از آن ازخواب غفلت بیدار شده و به این نتیجه رسید که این تحولات موجب قوت گرفتن فضای مثبت بین یمن و تهران شده است.

از سوی دیگر در نشست وزیران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس که اخیرا در جده برگزار شد، شرکت کنندگان همگی هشدار دادند که «شورای همکاری خلیج فارس در برابر دخالت های خارجی و حزبی در یمن ساکت نخواهد ماند زیرا امنیت یمن و کشورهای عضو این شورا جدایی ناپذیر هستند».

پس از آن عربستان با استفاده از روزنامه های رسمی، رویکرد سیاسی خود را به سمت حملات سازمان یافته علیه انصار الله در یمن هدایت کرده و جنب و جوش مردمی در این کشور را تلاش برای فتته انگیزی برشمرده و هدف از آن را بی حاصل گذاشتن دستاورد سیاسی حاصل از ابتکار عمل شورای همکاری خلیج فارس دانست.

تکاپوی ضد یمنی روزنامه الریاض

در همین ارتباط روزنامه الریاض که به خاندان حاکم سعودی نزدیک است، بیش از سایر مطبوعات به تکاپو افتاد و از غرق شدن یمن در جنگ های مذهبی و طایفه ای خبر داد.

این روزنامه نوشت: تلاش برای عراقی کردن یمن در واقع پیامی هشدار آمیز برای یمنی ها در شمال و جنوب است، مبنی بر اینکه هرگونه تلاش فراتر از بندهای راه حل ابتکاری شورای همکاری خلیج فارس احتمال نفوذ القاعده و داعش را در این کشور قوت خواهد بخشید.

نکته قابل ملاحظه اینکه اشاره ضمنی عربستان به تروریست کاملا شبیه اشاره آمریکا به دمکراسی پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ است، به این معنی که در آن زمان آمریکا مبارزه با تروریست را با اصلاحات دمکراتیک در خاورمیانه مرتبط دانست و سپس از آن به عنوان ابزار سیاسی استفاده کرد به این ترتیب که اعلام کرد که برای تحقق دمکراسی باید با آمریکا دوست بود.

در مورد عربستان نیز می توان این شعار را اینگونه ترجمه کرد که یا با عربستان خوب باشید یا اینکه داعش را به کشورتان اعزام می کنیم.

در چارچوب مذهبی نیز تحریک و فتنه انگیزی مذهبی به اوج خود رسید، به این ترتیب که سران و بزرگان قبایل و وهابی ها در مساجد ریاض فتوای جهاد علیه حوثی ها را سر دادند و اندکی پس از آن و به عبارت بهتر چند روز پیش عملیات انتحاری در بین تظاهرات کنندگان در صنعاء به وقوع پیوست که بیش از ۳۰ کشته و حدود یکصد مجروح برجا گذاشت.

در این میان، شیخ خالد الغامدی از دست اندرکاران شبکه وصال با غرور و تکبر در مورد انفجار صنعاء سخن گفته و گفت «چقدر خوب است که یک نفر منظره ای را دیده و آن را برای دیگران نیز پخش کند تا آنان نیز لذت ببرند».

وی همچنین تهدید کرد که این اقدامات شدت بیشتری خواهد یافت زیرا «بین ما و حوثی ها چیزی جز خون در برابر خون و تخریب در برابر تخریب وجود ندارد».

دوم: ائتلاف بین المللی علیه تروریست. از نظر ایران این ائتلاف چیزی جز بهانه ای برای راه انداختن جنگ و رودرویی بین آمریکا و کشورهای میانه رو و روسیه به اضافه محور مقاومت نیست تا در صورت لزوم کشورهای مقاومت شامل سوریه، عراق، لبنان و سپس یمن به صحنه جنگ تبدیل شوند.

نوسان روابط ایران و عربستان

در ارزیابی این موضوع می توان گفت که فضای روابط عربستان و ایران بار دیگر به طور کامل دستخوش نوسان شده و سعود الفیصل نیز به تنهایی به این پرونده پرداخته و فاش کرد که آنچه بین ریاض و تهران جریان دارد، کشمکش بر سر نفوذ است و این سرفصل روابط کنونی و آینده دو طرف خواهد بود.

سعود الفیصل این سخنان را به صراحت در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با همتای آلمانی خود به زبان آورد و گفت: «هیچ خشمی از ایران و مردم آن وجود ندارد، بلکه خشم ما از سیاست های آن در منطقه است».

به هر حال شرط غیر علنی عربستان در صحنه سیاسی این است که روابط ریاض و تهران درگروی این است که ایران نیروهای خود را از سوریه، عراق و یمن و هر نقطه دیگری که ریاض در آن نفوذ دارد، خارج کند.

در واقع منظور وزیر خارجه عربستان این است که ایران باید منطقه را خالی کند تا ریاض به تنهایی در مورد مسائل آن تصمیم بگیرد، به عبارت دیگر موضع این مسئول سعودی نهایی کردن پیش بینی ها در مورد حل و فصل مسائل یمن و لبنان و نیز عراق و سوریه است و به این ترتیب به هرگونه خوشبینی بین دو طرف پایان داد.

اظهارات ضد ونقیض سعودی ها در مورد سلاح نفت

در ارزیابی این وضعیت می توان گفت که ریاض تصمیم گرفت که به شیوه های مختلف از جمله استفاده از سلاح نفت وارد جنگ علیه ایران شود، هرچند خود در آغاز حمله اسرائیل به غزه در سال ۲۰۰۸-۲۰۰۹ دعوت ایران به استفاده از سلاح نفت برای اعمال فشار بر جامعه جهانی به منظور اجبار اسرائیل به توقف حملات به غزه را به تسمخر گرفته و در سال ۲۰۰۹ در یک کنفرانس مطبوعاتی در نیویورک اظهار داشت: «دعوت به استفاده از سلاح نفت به ویژه در شرایط کنونی تفکری است که ارزش خود را از دست داده است و نفت سلاح نیست».

اما این سلاح اکنون و به طور موثر علیه دشمنان عربستان و از جمله ایران و روسیه مورد استفاده قرار گرفته است و این از عجایب جنگ علیه تروریست است!

در این میان این سوال مطرح است که دلیل اظهارات تند سعود الفیصل چیست؟

پیش از پاسخ به این سوال باید به اتفاق نظر تقریبا فراگیر در خاندان حاکم سعودی در مورد مسائل خارجی اشاره کرده و بدانیم که اگر اختلاف نظری هم در این خصوص وجود داشته باشد مربوط به چگونگی بیان و ابراز آن است نه چیز دیگر.

اما در پاسخ به این پرسش باید گفت که سعود الفیصل دیپلمات کهنه کار سعودی است که به میزان زیادی به سیاست خارجی عربستان رنگ وبوی ویژه و البته شخصی بخشیده و دیدگاه او در خصوص روابط نزدیک با ایران با خاندان حاکم به ویژه ملک عبدالله متفاوت است و به عبارت بهتر وی اکنون وارد جنگ اختصاسی شده است.

اما روابط ملک عبدالله - آیت الله هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی روسای جمهوری پیشین ایران با روی کار آمدن خاتمی در سال ۱۹۹۷ سمت و سوی متفاوتی یافت که به گفته رفسنجانی و ملک عبدالله در آن زمان، بیشتر مبتنی بر روابط شخصی و خانوادگی بود.

در آن زمان نایف بن عبدالعزیز وزیر کشور پیشین عربستان از این روابط راضی نبود و این نارضایتی تا آنجا پیش رفت که وی پیش از پایان تحقیقات مربوط به انفجار منطقه الخبر واقع در شرق عربستان، به منظور تخریب روند نزیک شدن روابط بین عربستان و ایران به ولیعهد اطلاع داد که حزب الله حجاز در انفجارهای این منطقه دست دارد.

بر اساس این گزارش، چند ماه پیش نیز امیرعبداللهیان و پسر ملک عبدالله " عبدالعزیز بن عبدالله " در سنگال با یکدیگر دیدار کرده و در مورد نقش ویرانگرانه سعود الفیصل صحبت کرده و آن را مانع آغاز فصل جدید روابط ریاض و تهران دانستند.

عبدالعزیز در آن زمان ضمن اینکه قول داد که افراد نزدیک به پادشاه این موضوع را پیگیری کنند، از امیرعبداللهیان خواست به منظور فراهم کردن دیدارهای بعدی بین دو کشور، عازم عربستان شود.

اما فیصل پس از اینکه از این دیدار با خبر شد، منتظر فرصت مناسبی بود تا از همتای ایرانی خود دعوت بعمل آورد. پس از آن، دیدار بین دو طرف به حالت رکود رفت و دیدار ماه گذشته ظریف و فیصل در نیویورک پس از مدت ها زمینه چینی تحقق یافت و در و اقع فیصل به دنبال بهانه ای برای قطع کامل تماس با ایران بود و در این شرایط رخدادهای یمن به وقوع پیوست و جنگ علیه داعش مطرح شد، به اضافه اینکه وضعیت پادشاه نیز در هاله ای از ابهام قرار دارد، بنابراین مدیر سیاست خارجه عربستان فرصت را برای اظهارات تند علیه ایران مناسب دیده و شرط دشواری را برای عادی سازی روابط با تهران مطرح کرد، گویی با این اظهارات در صدد بود اعلام کند که راه بین دو طرف تا اطلاع ثانوی بسته است و این البته موضع مثبتی نیست.