به گزارشافکارنیوز،هشتم دی ماه خلیل راحتی، مدیرعامل شرکت توسعه فضاهای فرهنگی، طی گفتگویی با خبرگزاری مهر درباره آخرین وضعیت منزل جلال آلاحمد و سیمین دانشور با اشاره به اینکه این خانه توسط شهرداری تهران خریداری شده، گفت: شهرداری برای آینده خانه جلال و سیمین تصمیم میگیرد و در حال حاضر گروهی از متخصصان در این شرکت مشغول برآورد برای تعیین مصادیق کاربری منزل سیمین دانشور و جلال آل احمد هستند.
پس از انتشار نظرات این مقام شهرداری تهران، محمد حسین دانایی، خواهرزاده زنده یاد جلال آل احمد که در جریان کم و کیف این قضایا قرار دارد، نسبت به مطالب طرح شده واکنش نشان داد و توضیحاتی را به خبرنگار مهر ارائه کرد.
در هشت ماه گذشته چه کردهاید؟
دانایی در این رابطه گفت: درست هشت ماه پیش بود که خانه زنده یادان جلال آلاحمد و سیمین دانشور به شهرداری منطقه یک تهران تحویل داده شد تا آنجا را به یک مرکز فرهنگی عام المنفعه تبدیل کند. شهرداری منطقه یک هم این خانه را در اختیار شرکت توسعه فضاهای فرهنگی که مسوول اجرای چنین پروژههایی است، گذاشت.
دانایی ادامه داد: حالا به عنوان یک شهروند از مسوولان شهرداری و شرکت زیرمجموعهاش میپرسم: در این هشت ماه درباره این خانه چه کردهاید؟ برداشتن میلیاردها تومان پول از جیب مردم برای خرید این خانه و خرج کردن ماهانه چندین میلیون تومان به بهانههای مختلف در رابطه با این پروژه، تاکنون چه حاصلی برای مردم داشته است؟ آیا مسوولان محترم مزبور اجازه میدهند که چنین بلایی بر سر داراییهای خودشان بیاید؟ آیا حاضر میشوند که فقط یک میلیون تومن از پول خودشان، آنهم فقط برای یکماه در گوشهای بیکار بیفتد؟
وی در ادامه افزود: تا جایی که من خبر دارم، قرار اولیه با شهرداری و شرط ضمن عقد بیع این خانه بر این پایه بوده که طی سه ماه، تعمیرات جزیی لازم را انجام بدهند و درِ این خانه را باز کنند. حال بفرمایید چرا درِ این خانه هشت ماه است که بسته است؟ و چه کسی درِ این خانه را بسته است؟ قبل از این که شهرداری منطقه با سر و صدای تبلیغاتی زیاد وارد صحنه شود و پا پیش بگذارد تا از سازمان میراثفرهنگی عقب نیفتد، بازماندگان سیمین و جلال و به طور خاص، خواهر زندهیاد سیمین دانشور، آنقدر همت و غیرت داشتند که با همان شندرغاز حقوق بازنشستگی خودشان، حداقل سالی دو بار درِ این خانه را باز کنند و
میزبان علاقمندان و دوستداران ادب و فرهنگ فارسی باشند، ولی الآن هشت ماه است که شاهد برگزاری یک مراسم حتی تبلیغاتی هم در آنجا نبودهایم.
خواهرزاده جلال آلاحمد گفت: چه کسی جوابگوی این عدمالنفع مادی و خسارتهای فرهنگی ناشی از آن است؟ و چه کسی حاضر است و قادر است که چنین بی مبالاتیها نسبت به منابع ملی و چنین تلف کردن سرمایه های نمادین یک ملت را توجیه کند؟
دانایی سپس در رابطه با نظرات اعلام شده توسط مدیرعامل شرکت توسعه فضاهای فرهنگی گفت: مشکل ما مشکل فکرهای بسته و دهانهای باز است. منظورم این است که حالا پس از هشت ماه رهاشدن عملی پروژه و خرج تراشیهای مقدری که به دنبال آن بوده است، ملاحظه میکنیم که مسوولان امر به جای احساس تقصیر و عذرخواهی از مردم، طلبکارانه مقابل نمایندگان مطبوعات مینشینند و کارنامه درخشان خودشان را به مردم عرضه میکنند، غافل از این که آنچه در کارنامه آدمیان نوشته میشود، کار آنهاست، نه ادعاها و شعارهایشان. مردان بزرگ هم کسانی هستند که کارهای بزرگ می کنند، نه ادعاهای بزرگ.
پیشنهاد تخریب چگونه مطرح شد؟
یکی دیگر از موضوعاتی که در مصاحبه مدیرعامل شرکت توسعه فضاهای فرهنگی درباره خانه سیمین و جلال اعلام شده بود، موضوع نگرانیهای بوجود آمده در رابطه با احتمال تخریب این خانه توسط شهرداری بود. مقام مزبور در آن مصاحبه به کلی منکر این موضوع شده و گفته بود: «متأسفانه چندی قبل گزارشی از صدا و سیما و برخی رسانهها منتشر شد که ما قصد تخریب این منزل را داریم، در حالی که مشخص نیست منبع این اظهارنظرها چیست.»
اما دانایی این اظهارنظر را رد کرده و گفت: در رابطه با این سلب مسئولیت یا اعلام برائت مصلحتی آقای مدیرعامل شرکت توسعه فضاهای فرهنگی، لازم است یادآورشوم که منبع این اظهارنظر خود ایشان در جلسه مورخ ۲۱ تیرماه ۱۳۹۳ بودهاند و بنده هم پس از استماع نظریات دلهرهآور و تعجب برانگیز ایشان در آن جلسه بود که برای اطلاع رسانی و استمداد از عقلای قوم، اظهارات ایشان را در اختیار رسانهها قرار دادم.
وی ادامه داد: آن جلسه با حضور سه نفر از بستگان سیمین دانشور و جلال آل احمد و همچنین مدیر خدمات مهندسی مشاور پروژه و تعداد عدیدهای از کارکنان همان شرکت برگزار شد و همگی حضار هم شاهد و شنونده اظهاراتی بودند دایر بر اینکه این خانه در طرح شهرداری قرار گرفته و ناگزیر روزی هم از طرف شمال و هم از طرف غرب تخریب خواهد شد. بنابراین، یکی از گزینههای پیش روی شرکت توسعه فضاهای فرهنگی شهرداری تهران، این است که خانه فعلی را خراب کنیم و مشابه آن را در قسمتهای باقیمانده از زمین بسازیم.
دانایی ادامه داد: گزینه پیش روی دیگری هم که در همان جلسه رونمایی شد و شاید بتوان آن را به عنوان یکی از شاهکارهای نبوغ مهندسی کشور ثبت کرد، این بود که چون این خانه فاقد فضا و امکانات کافی برای کاربریهای تازه است، لذا میتوان در چهار طرف ساختمان فعلی، ستونهایی را بر پا داشت و فضاهای تازه مورد نیاز را بر فراز ساختمان و شیروانی فعلی احداثکرد!
خواهرزاده جلال در ادامه گفت: بلی، ایشان قصد تخریب این خانه را نداشتند، چون قدرتش را نداشتند، ولی این فکر به مخیله شان خطورکرده بود و چه بسا اگر به موقع خبررسانی نمیشد و اگر ارباب جراید بموقع مداخله نمیکردند و معاون محترم سازمان میراثفرهنگی هم بموقع و قاطعانه به میدان نمیآمد، آن وقت بار دیگر شاهد بروز یک فاجعه جبران ناپذیر میبودیم، فاجعهای ناشی از ضعف مدیریت و فقدان نهادهای نظارتی کارآمد، به ویژه نهادهای نظارتی عمومی و ملی.
وای به حال جامعهای که درگیر بدیهیات است!
دانایی سپس به نقد برنامهها و اقدامات در دست اجرای شرکت توسعه فضاهای فرهنگی شهرداری تهران پرداخت و در این رابطه ابتدا گفت: ما البته به آقای راحتی و همکارانشان به عنوان شهروندان عزیزخودمان احترام میگذاریم، ولی در عین حال، نسبت به کارکردهایشان اعتراض و انتقاد داریم.
وی افزود: طبق اظهار آقای راحتی، در مورد نحوه بهرهبرداری از این خانه سه دیدگاه مطرح شدهاست. این اظهارنظر ظاهراً کارشناسانه، ولی واقعاً بدیهی و پیش پا افتاده یادآور داستان معروف مولوی است دردفتر دوم مثنوی معنوی تحت عنوان «منازعت چهار کس جهت انگور، که هر یکی به نام دیگر فهم کرده بود آن را». واقعاً، وای به حال جامعهای که درگیر بدیهیات است! بدون تردید، اگر شهرداری و واحدهای زیرمجموعهاش هر چه زودتر کار خودشان را بکنند و اجازه بدهند که درِ این خانه باز بشود، آنوقت آنقدر آدم عاقل این کاره در این مملکت پیدا میشود که بتوانند در و تخته را چنان با هم جورکنند که همه
خواسته های ظاهراً متفاوت مزبور همزمان و بخوبی محقق شوند.
یکی دیگر از موضوعاتی که در مصاحبه با مدیرعامل شرکت توسعه فضاهای فرهنگی مطرح شده بود، مخالفت با پیشنهاد تشکیل یک هیأت امنا برای اداره امور این پروژه بود. دانایی نسبت به این بخش از سخنان مدیرعامل شرکت توسعه فضاهای فرهنگی نیز اعتراض دارد و در این رابطه میگوید: چون پیشنهاد تشکیل هیأت امنا برای مدیریت این پروژه - هم برای مرحله اجرا و هم برای مرحله بهره برداری - معطوف به همین طرز فکر و همین طرز نگاه مدیران به مسوولیت هایی است که در قبال جامعه دارند، یعنی همین نگاه قیم مآبانه و خودمحورانه.
وی افزود: بنده چندی پیش ضمن اشاره به ویژگیهای مالکیتهای عمومی و تفاوت حقوق مالکانه در مالکیتهای عمومی با مالکیتهای خصوصی، متذکر این نکته شدم که بیاعتمادی یا بیاعتنایی رایج بین سازمان های مختلف مسوول از یک طرف و تک بعدی دیدن مسایل اجتماعی و نداشتن نگاه سیستمی از طرف دیگر، ریشه بسیاری از مشکلات امروزی ماست و ما برای درمان بسیاری از دردها و گرفتاریهای موجودمان، چارهای نداریم جز اقدام بر اساس اصول مشارکت و دموکراسی، یعنی اعتماد و احترام به یکدیگر و با هم نشستن و با هم فکرکردن و با هم کارکردن. در واقع، ما تنها از طریق تقویت سرمایه های اجتماعی است که
میتوانیم موانع را از سر راهمان برداریم، چون انزوا و تصمیمگیری در پشت درهای بسته همیشه مانع پیشرفت بوده و اتحاد و اشتراک مساعی عامل پیشرفت.
ضریب خطاهای مدیریتی را کاهش دهیم
دانایی ادامه داد: در همان موقع هم عرض کردم که بیاییم حداقل در مورد همین یک پروژه که به علت محبوبیت قابل توجه جلال آل احمد و سیمین دانشور، میتواند در حد یک پروژه فرهنگی ملی تعریف شود، دست از خودخواهیها و تکرویهایمان برداریم و ایمان بیاوریم که واقعاً " یَدُاللهِ مَعَ الجَماعَه " است.
وی افزود: در آن پیشنهاد هم متذکر شدم که گرچه این هیأت امنا مرکب از همه ذینفعان در پروژه اعم از نهادهای حاکمیتی و دولتی و نهادهای مردمی است، اما حتماً تواناییهای اجرایی و نقطه نظرات شهرداری هم به عنوان یک نهاد عمومی غیردولتی لحاظ خواهد شد و جایگاهش محفوظ خواهد بود و به قول آقای راحتی، مجموعه مدیریت شهری است که برای آینده این منزل تصمیم میگیرد، ولی چه عیبی دارد که شهرداری و همین آقای راحتی عزیز از نظریات دیگر صاحبنظران و علاقمندان هم استفاده کنند؟ به قول منطقیون «اثبات شییء نفی ماعدا نمیکند». در واقع، چنین نیست که حضور دیگران به معنای حذف شهرداری باشد،
بلکه بر عکس است، یعنی ما از طریق مشارکت و همفکری است که به سطح بالاتری از کارآیی و اثربخشی میرسیم و به جای اینکه میلیاردها تومان از جیب این ملت محتاج و گرفتار را خرج ندانمکاریها و دوباره کاریهایمان کنیم و کارنامه اعمالمان را پر کنیم از نمرههای غیرقابل قبول همچون مورد خانه مرحومان شهید بهشتی و شهید رجایی و داستان محیرالعقولی که در مورد خانه - موزه استاد عزت الله انتظامی پیش آمد، کارمان را درست کنیم، یعنی با مشارکت و همکاری واقعی، ضریب خطاهای مدیریتیمان و ضریب ریسک مجموعه کشورمان را به میزان قابل توجهی کاهش بدهیم.
خواهرزاده جلالآل احمد تصریح کرد: این خیلی مهم است که بتوانیم از گذشته درس بگیریم و سطح کارمان را مرتباً بالا ببریم. به قول آلوین تافلر، بیسوادان قرن ۲۱ کسانی نیستند که نمیتوانند بخوانند و بنویسند، بلکه کسانی هستند که نمیتوانند آموختههای کهنه خودشان را دور بریزند و دوباره بیاموزند.
در پایان از خواهرزاده آل احمد پرسیدیم که چرا به دعوت مدیرعامل شرکت توسعه فضاهای فرهنگی لبیک نمیگویید و نظریات خودتان را برایشان نمیفرستید؟ دانایی در پاسخ گفت: مردم آزار ندارند که با فرستادن پیشنهادهایشان به ادارات مختلف، باعثانباشته شدن سطلهای زباله در ادارات شوند!
وی افزود: ما باید در جایی حرف بزنیم که گوشی برای شنیدن وجود داشته باشد و هوشی برای فهمیدن تا حرفمان قدرت اثرگذاری داشته باشد. منشأ اصلی قدرت هم در همه جا و نسبت به هر امری مردم هستند. ما هم برای تحقق این منظور، به قدرت افکار عمومی و به ابزارهایی که در دست شما رسانه هاست، احتیاج داریم. آیا شنیدهاید یا دیدهاید که تا کنون یک میخ یا یک پونز حتی کاملاً تیز، بدون ضربه چکش و فشار انگشت به دیواری فرو رفته باشد؟
شناسه خبر:
۳۸۶۷۴۵
پیشنهاد تخریب خانه جلال و سیمین
خواهرزاده جلالآلاحمد با انتقاد از اظهارنظر مدیران شهرداری تهران درباره منزل آلاحمد گفت: پیشنهاد تخریب این منزل را تیرماه سال جاری مدیران شهرداری تهران در نشستی به ما دادند.
۰