به گزارشافکارنیوز،اکنون سوالی مهم پیش می‌آید. این سوال که ۵۰دلار درسال ۲۰۱۵ کف قیمت نفت خواهد بود یا سقف قیمت؟ درصورتی که ۵۰دلار سقف قیمت باشد باید درسال ۲۰۱۵ منتظر نفت ۲۰دلاری نیز باشیم و در صورتی که این قیمت به کف تبدیل شود تحلیلگران نفت ۱۲۰دلاری را سقف قیمت می‌دانند. به گزارش رویترز بسته به اینکه بحران‌های سیاسی در جهان مانند تحریم روسیه و ایران و همچنین منازعات در عراق و لیبی چه سرنوشتی پیدا کنند، بازار نفت نیز در یکی از این دو مسیر حرکت خواهد کرد.

در این گزارش نگاهی کوتاه به سرنوشت نفت درسال ۲۰۱۴ خواهیم داشت و پیش‌بینی‌ها برای سال ۲۰۱۵ را نیز بررسی خواهیم کرد. سال گذشته سالی پر سروصدا برای نفت بود. پیش از آغاز روند نزولی قیمت نفت و درحالی که گزارش‌های سازمان‌های غربی مانند اداره اطلاعات انرژی امریکا از امکان تاثیر منفی داعش بر عرضه نفت سخن می‌گفتند، تحرکات این گروه تاثیری چندان بر بازار نفت نداشت. اما این نگرانی‌ها باعثشد برخی کشورها مانند عربستان به افزایش عرضه روی بیاورند. در آن زمان بیژن زنگنه وزیر نفت ایران نیز اعلام کرد که ایران آمادگی جبران کمبود نفت عراق را در بازار دارد. ابتدای سال کسی چنین تصوری از قیمت نفت نداشت؛ در پی افزایش نگرانی‌ها در مورد تولید نفت لیبی و پس از وقوع شدیدترین خشونت‌ها در طرابلس از زمان جنگ سال ۲۰۱۱ علیه معمر قذافی، قیمت نفت روز دوشنبه ۲۹اردیبهشت به بالای ۱۱۰دلار در هر بشکه رسید. نگرانی از تاثیر داعش بر بازار نفت به حدی جدی بود که همین‌طور که این روزها صحبت از احتمال برگزاری نشست اضطراری اوپک برای کاهش سقف تولید به میان می‌آید، آن روزها احتمال برگزاری نشست اضطراری برای افزایش سقف تولید مطرح بود.

در همین زمینه بود که دبیرکل اوپک گفت: این سازمان آماده تولید نفت بیشتر در صورت هرگونه اختلال عرضه از سوی عراق است و عربستان می‌تواند ظرفیت تولید خود را در صورت لزوم افزایش دهد. عبدالله البدری گفت: درحال حاضر بازار بسیار تامین است و قیمت‌های بالای ۱۱۴دلار در هر بشکه به‌دلیل شرایط روانی بازار است اما داعش خود نیز صادرکننده نفت شد و در نتیجه خللی در بازار ایجاد نشد.


حمله امریکا به داعش و نخستین موج کاهش قیمت نفت


گزارش ماه آگوست سازمان کشورهای صادرکننده نفت‌خام نشان می‌داد قیمت سبد نفت اوپک در این ماه ۱۰۵.۶۱دلار در هر بشکه و قیمت نفت سنگین ایران ۱۰۶.۲۱دلار در هر بشکه بود. اواخر همین ماه بود که حمله هوایی امریکا به مواضع داعش موجب کاهش قیمت نفت شد اما مساله هنوز جدی نبود. تحلیل‌ها از این حکایت می‌کرد که باوجود افت قیمت نفت به زیر ۱۰۰دلار قیمت‌ها هرگز به مرز ۹۰دلار نخواهد رسید؛ اما مسیر بازار تمام تحلیل‌ها را نقش برآب کرد. بازار هر روز از روز قبل ضعیف‌تر شد و احتمال برگزاری نشست اضطراری اوپک برای کاهش سقف که هرگز عملی نشد از سوی کارشناسان مطرح می‌شد. در همین زمان بود که فایننشال تایمز در گزارشی از احتمال نیت سوی عربستان برای پایین نگه داشتن قیمت نفت برای تضعیف ایران سخن به میان آورد. در چنین وضعیتی بود که بلومبرگ بازار نفت را در یکی از شدیدترین بحران‌های خود از زمان بحران جهانی مالی توصیف کرد. در همین وضعیت بود که عربستان در اقدامی عجیب قیمت نفت خود در بازارهای جهانی را کاهش داد؛ روزنامه تلگراف به‌واسطه این مشکلات نشست ماه دسامبر اعضای اوپک را حساس‌ترین نشست بعد از بهار عرب تلقی کرد. نشست اضطراری اوپک برگزار نشد، قیمت‌ها به کاهش ادامه دادند و در نشست مقرر اوپک نیز سقف تولید ثابت نگه داشته شد.

تنها یک پیش‌بینی به حقیقت پیوست


درحالی که قیمت نفت روی موج ۹۷دلار سیر می‌کرد پیش‌بینی‌ها برای قیمت نفت در سال ۲۰۱۵ به ۱۰۳دلار می‌رسید؛ اما قیمت نفت سر آرام گرفتن نداشت. «کریستوفر کوک» بنیان‌گذار بورس نفت ایران یکی از افرادی بود که در همین روزها پیش‌بینی کرد کاهش قیمت نفت تا ۵۰دلار ادامه خواهد یافت. پیش‌‌بینی‌هایی که به حقیقت پیوست. اما سوالی که اکنون مطرح است، اینکه قیمت نفت چقدر ممکن است پایین برود - و چقدر در این وضعیت خواهد ماند؟ کاهش ۵۰درصدی قیمت نفت هر دو پرسش فوق را به ذهن می‌آورد و درحالی که هیچ‌کس نمی‌تواند با اطمینان در مورد پرسش نخست پاسخی بدهد(هرچند من تا چند لحظه دیگر تلاش می‌کنم به آن پاسخ بدهم)، ‌پرسش دوم نسبتا ساده است.

قیمت‌ها پایین‌تر خواهد رفت؟


به گزارش رویترز قیمت‌های پایین نفت همچنان ادامه خواهد داشت مگر اینکه یکی از این دو اتفاق رخ دهد. احتمال نخست، همان است که به‌نظر می‌رسد اکثر تاجران و تحلیلگران انتظار آن را دارند. زمانی‌که عربستان سعودی موفق شود قدرت انحصاری اوپک را برای این سازمان بازسازی کند؛ این همان اهداف حقیقی ژئوپولیتیکی یا اقتصادی سازمان محسوب می‌شود که آن را وادار کرد کاهش قیمت نفت را به حال خود رها کند. احتمال دوم که من دو هفته پیش هم در مورد آن نوشتم این است که بازار جهانی نفت به سمت یک وضعیت رقابتی طبیعی برود که در آن قیمت‌ها به جای اینکه از سوی قدرت‌های انحصاری عربستان سعودی و اوپک مشخص شود، براساس محصولات و فرآورده‌های جانبی تعیین می‌شود. شاید این یک سناریوی دور از ذهن به‌نظر بیاید؛ اما بازار نفت تقریبا برای دو دهه از ۱۹۸۶ تا ۲۰۰۴ به همین شکل بوده‌ است.

ابهام در سرنوشت قیمت نفت در سال ۲۰۱۵


مهم نیست کدامیک از موارد فوق درنهایت کف قیمت نفت را تعیین کند، آنچه با اطمینان می‌توان گفت این است که مشخص شدن این امر یک فرآیند طولانی و زمان‌بر است. قابل باور نیست که فقط چند ماه کاهش قیمت نفت برای سعودی‌ها کافی است تا شمشیر خود را علیه ایران و روسیه بیندازد یا رشد تولید شیل اویل در ایالات متحده امریکا را معکوس کند.

همچنین غیرقابل باور است که بازار نفت به ناگاه از سلطه اوپک خارج شود و به یک بازار رقابتی معمولی تبدیل شود. بسیاری از سرمایه‌گذارانی که به بازار گاوی اعتقاد داشتند و تصور می‌کردند بهای نفت به‌سرعت به قیمت‌های پیش از کاهش خود بازخواهد گشت اکنون از این خیال خود ناامید شده‌اند. بهترین چیزی که درحال حاضر گاوهای نفتی(سرمایه‌گذاران معتقد به بازار گاوی نفت) به آن امیدوار هستند این است که بازار به یک وضعیت جدید و الزاما با نرخ پایین برسد که جنگ چند ساله بر سر سلطه خاورمیانه و سهم بازار نفت را به‌تدریج به پایان برساند.

اختلاف میان خرسی‌ها و گاوی‌های بازار


اکنون پرسش کلیدی این است که آیا قیمت فعلی در حدود ۵۵ دلار(۳۵پوند) نزدیک‌ترین قیمت به کف یا سقف قیمت‌ها در این بازار جدید خواهد بود یا خیر. تاریخ قیمت‌های نفتی براساس تورم که در اثر شاخص قیمت مصرف‌کننده امریکایی بی‌اثر می‌شود نکات جالب توجهی را نشان می‌دهد. تاریخ ۴۰ ساله بازار نفت از زمانی‌که اوپک برای نخستین‌بار در سال ۱۹۷۴ قدرت خود را به نمایش گذاشت می‌توان به سه دوره مجزا تقسیم کرد. از سال ۱۹۷۴ تا سال ۱۹۸۵، دبلیوتی‌ای، شاخص امریکایی براساس ارز امروز بین ۴۸دلار تا ۱۲۰دلار در نوسان قرار گرفت. از سال ۱۹۸۶ تا سال ۲۰۰۴ قیمت‌ها بین ۲۱دلار تا ۴۸دلار در نوسان بود(به استثنای دو مورد، یکی در بحبوحه بحران روسیه در سال ۱۹۹۸ و دیگری در زمان جنگ عراق در سال ۱۹۹۱) و از سال ۲۰۰۵ تا اکنون که نفت دوباره به محدوده معاملاتی خود در سال‌های ۱۹۷۴ تا ۱۹۸۵ بازگشته است یعنی بین ۵۰ دلار تا ۱۲۰دلار در ازای هر بشکه؛ البته به اسثتنای دو دوره مختصر در زمان بحران اقتصادی در سال‌های ۲۰۰۸ تا ۲۰۰۹.

شباهت به دهه نخست سلطه اوپک


آنچه در مورد این سه دوره جالب توجه است این است که محدوده معاملات در ۱۰سال گذشته شباهت بسیاری به دهه نخست سلطه اوپک در سال‌های ۸۵-۱۹۷۴ داشته است؛ اما ۱۹سال بین سال‌های ۱۹۸۶ تا۲۰۰۴ ساختار کاملا متفاوتی را نشان می‌دهد. اینطور به‌نظر می‌رسد که تفاوت بین این دو ساختار را می‌توان از طریق شکست قدرت اوپک در سال ۱۹۸۵و تغییر قیمت بازار از شکل انحصاری به شکل رقابتی برای ۲۰سال بعدی توضیح داد. در ادامه نیز اوپک در سال ۲۰۰۵ به کمک افزایش تقاضا از سوی چین قدرت خود را برای تعیین قیمت نفت بازیافت.

با مروری بر این تاریخ به‌نظر می‌رسد خط مجزاکننده ساختار انحصاری از ساختار رقابتی در مورد قیمت کمی پایین‌تر از ۵۰ دلار در ازای هر بشکه نفت یک نقطه منطقی برای تخمین مرز جدید محدوده معاملاتی در بازار نفت خواهد بود. اما نفت ۵۰ دلاری کف قیمت نفت برای سال‌های آتی خواهد بود یا سقف قیمت نفت؟

چندین دلیل وجود دارد که محدوده قیمتی ۲۰دلار تا ۵۰ دلار در ازای هر بشکه نفت را مانند سال‌های ۱۹۸۶ تا ۲۰۰۴ محتمل می‌کند. فشارهای تکنولوژیکی و محیطی تقاضای درازمدت نفت را به‌خطر انداخته است و نفت پرهزینه خارج از خاورمیانه را با این تهدید روبه‌رو کرده است که به یک «کالای استاندارد» مثل ذخایر زغال‌سنگ در زمین تبدیل شود که تقاضای اندکی برای آن وجود دارد. فشارهای مضاعف برای کاهش قیمت نفت در درازمدت شامل برداشتن تحریم‌های ایران و روسیه همچنین پایان جنگ داخلی عراق و لیبی است که این امر ممکن است منجر به افزایش ذخایر نفتی در جهان حتی بیشتر از ذخایر نفتی عربستان سعودی شود.

شیل امریکا رقیب سلطان سنتی بازار


شاید انقلاب حفاری و شیل اویل امریکا قوی‌ترین دلیل برای بازگشت به دوره قیمت رقابتی به‌جای سلطه اوپک مانند سال‌های ۸۵-۱۹۷۴ و سال‌های ۱۴-۲۰۰۵ قلمداد شود. هرچند که شیل اویل امریکا نسبتا هزینه‌بر است اما تولید ممکن است نسبت به مکان‌های مختلف به‌راحتی و با قیمت کمتری ادامه پیدا کند یا به کلی قطع شود.

این بدین معناست که درحال حاضر جست‌وجوگران شیل باید در بازار جهانی نفت به‌جای سعودی‌ها تولید‌کننده اصلی باشند. در بازاری که به معنای واقعی رقابتی باشد، سعودی‌ها و دیگر تولیدکنندگانی که هزینه کمی برای تولید صرف می‌کنند همچنان به استخراج بیشترین میزان نفت ادامه خواهند داد درحالی که تولیدکنندگان شیل با قوت گرفتن تقاضا در بازار تولید خود را بیشتر می‌کنند و با کاهش تقاضا میزان تولید خود را کم یا قطع می‌کنند. این منطق رقابتی نشان می‌دهد که هزینه‌های جانبی شیل اویل امریکا که معمولا بین ۴۰دلار تا ۵۰ دلار در ازای هر بشکه تخمین زده می‌شود در آینده سقف قیمت نفت خواهد بود و کف قمیت نفت محسوب نمی‌شود.

از طرف دیگر شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد اوپک می‌تواند دوباره پس از محک زدن کف این محدوده در بازار به قیمت ۵۰ تا ۱۲۰دلار در ازای هر بشکه نفت برسد. اعضای اوپک تلاش می‌کنند مانع قیمت‌های حاصل از بازار رقابتی شوند و دوباره مانند یک کارتل قدرتمند و موثر عمل کنند. هرچند تثبیت قیمت در شرایطی که تولیدکنندگان امریکایی تولید خود را افزایش می‌دهند کار بسیار دشواری است. اوپک می‌تواند با کنار زدن بخش بزرگی از تولیدکنندگان شیل امریکایی تا سال آینده نوعی «نظم» قیمتی را بر بازار نفت حاکم کند. تاثیر کاهش قیمت نفت بر رشد اقتصاد جهانی به این امر کمک می‌کند و منجر به افزایش فعالیت اقتصادی و تقاضا برای انرژی شود. حالا کدام‌یک از سناریوهای فوق حقیقت می‌یابد: بازار خرسی که محدوده نفت ۲۰دلار تا ۵۰ دلار را به کمک بازار رقابتی ایجاد می‌کند؟ یا بازار گاوی که محدوده ۵۰ دلار تا ۱۲۰دلار در ازای هر بشکه را براساس سلطه اوپک تعیین می‌کند؟

هر وقت قیمتها به ۵۰ دلار در ازای هر بشکه نفت رسید و برای حدود یک سال روی آن قیمت باقی ماند دوباره این سوال را از من بپرسید.