آقای سرافراز شاخ این غول را بشکن!

به گزارش افکارنیوز، اوایل دهه هشتاد که همزمان شده بود با ورود خیل عظیم دهه شصتی ها به کنکور، بازار کلاس های کنکور و کتاب های کمک درسی کنکوری داغ شد. بین دانش آموزان سال آخر دبیرستان تب این که تنها با خواندن کتاب موفق نمی شوند و حتما باید تست بزنند و کتاب بیشتری بخوانند و کلاس بروند بالا گرفت و موسسات آموزشی مختلف هم در همان دوران، مانند قارچ رشد کردند.

در همان زمان و با این تفکر که مطالب کنکوری می بایست در اختیار همه دانش آموزان قرار گیرد و این طور نباشد که فقط متمکنین و پایتخت نشینان از مطالب خارج از درس و کمک کننده به کنکور استفاده کنند، برنامه های کنکوری در صدا و سیما تولید شدند.

برنامه هایی مانند گزینه دو که از شبکه دوم سیما پخش می شدند، مدرسین به نسبت نام آشنای کنکوری را به تلویزیون می آوردند و آن ها با همان وقت کم، نکاتی را به کنکوری ها و پشت کنکورمانده ها یاد می دادند.

این برنامه ها در آن زمان در جهت ایجاد عدالت اجتماعی ساخته می شدند و کارکرد خاص دیگری برای صدا وسیما نداشتند.

ماری که افعی شد

کنکور به خودی خود استرس زاست و در نفسش استرس وجود دارد چه برسد به این که هر بار تلویزیون را روشن می کنی، یک اثر و نشانی از آن ببینی. باید در سن کنکور باشید یا کنکوری در خانه داشته باشید تا بفهمید کوچکترین حرفی که درباره کلاس کنکور و تست و کتاب کمک آموزشی که مطرح می شود، چه بر سر خود کنکوری و خانواده اش می آورد. خانواده ها که استرسشان از فرزندشان بیشتر است سعی می کنند برنامه ها و تبلیغات این چنینی را دنبال کنند و از لابه لای آن ها بهترین ها را برای کنکوریشان بیابند.

خواسته یا ناخواسته، کنکور طی پونزده سال گذشته به راهی برای تغییر سرنوشت تبدیل شد و این تفکر را صداوسیما با تبلیغات و برنامه های کنکوری اش پررنگ تر کرد. از اوایل مهرماه، برنامه های مخصوص برنامه ریزی شروع می شوند و تبلیغات به اوج خود می رسند و این روند تا یک هفته مانده به کنکور ادامه دارد و هنوز کفن کنکور قبل خشک نشده، برنامه ریزی برای کنکور بعدی آغاز می شود.

رقابت در بین کنکوری ها هر سال آن قدر بالا می گیرد که حتی شاهد سرزدن رفتارهای غیر معمول از این نوجوان های بخت برگشته هستیم. یکی ابرویش را تیغ می زند آن یکی موهایش را از ته می تراشد. یکی خانواده را مجبور می کند در را رویش قفل کنند و آن یکی به کتابخانه محل دخیل می بندد. گاهی این آش آن قدر شور می شود که بچه ها تا روزی ده ساعت هم یکریز می خوانند که بار بزرگ این القای استرس را به جرات می توان گفت تلویزیون و برنامه هایش به دوش می کشند.

جالبتر این که نزدیک کنکور که می شود، همین رسانه که از کنکور غول ساخته، برنامه های بهداشتی اش را به بهداشت روانی و جسمی کنکوری ها اختصاص می دهد و تلاش دارد تا با توصیه های روانی و پزشکی، بار فشار را کم کند.

ظهور برنامه های مشارکتی؛ باز هم پای پول در میان است!

غولی که صدا و سیما از کنکور ساخت، شد دکان. دکانی که پیش از این در سطح جامعه ایجاد شده بود، راه به تلویزیون پیدا کرد و موسسات آموزشی و کلاس های کنکور، بستر صدا و سیما و فضایی که ایجاد کرده بود را مناسب دیدند و برنامه های مشارکتی پا به عرصه گذاشتند.

این برنامه ها که به اسم خود موسسات کنکور هم هستند، باعثرونق بیشتر آن ها شدند و تجارت از طریق غول خودساخته ی صدا و سیما را ممکن تر کردند. این بازی برای موسسات و صدا و سیما دو سر برد بود چرا که هم صدا و سیما از مشارکتی که در برنامه سازی می شد منتفع می گشت و هم موسسه کنکور به طور کامل محصولاتش را پرزنت می کرد. در هیچ کدام از برنامه های مشارکتی کنکور، دلسوزی از جانب موسسه برای دانش آموز دیده نمی شود. مدرسی که مثلا دارد درس کنکور را آموزش می دهد یک قطره از دریای مبحثرا در اختیار مخاطب می گذارد و اشراف به بقیه آن را موکول می کند به خرید محصولات و داشتن کتاب ها و جزوات همان موسسه.

از آن طرف تبلیغات موسسات کنکور هم بدون آموزش دروس، گاه و بی گاه در تلویزیون دیده می شود و رقابت این موسسات و انتشارات توزیع کننده کتاب های کنکور آن قدر بالا می گیرد که به ارائه روش های نوین برای تبلیغ منجر می شود.

با تمایل فارغ التحصیلان دانشگاه به ادامه تحصیل، این برنامه ها و تبلیغات از کنکور کارشناسی به سمت کارشناسی ارشد و دکتری هم رفته است تا آن جا که در برنامه های مشارکتی و در تبلیغات آموزش دروس مربوط به آزمون کارشناسی ارشد و حتی کمک به درس خواندن در رشته های مختلف دکتری نیز به چشم می خورد.

همین بازی، پول هنگفتی را در جیب موسسات و کلاس های کنکور جاسازی کرده و می کند و هر روز این دیو بزرگ، بزرگتر و قدرتمندتر می شود تا آن جا که روزی به خودمان می آییم و می بینیم گریزی از آن نیست و مغلوبش شده ایم.

باز هم تناقض

همانند خیلی از رویه هایی که صدا و سیما در پیش گرفته، مانند بخش سلامت و تبلیغ کالاهای پرضرر و سپس ساختن برنامه هایی برای خنثی کردن تاثیر تبلیغات، این بار هم همین اتفاق افتاد. برنامه هایی مانند حذف و اضافه و ده ها برنامه توبید وخبری از آسیب های حافظه محوری و ایراداتی که کنکور دارد و شیوه ه ای که کنکوری ها در پیش گرفته اند و موسسات و کلاس های کنکور به آن دامن می زنند حرف می زنند و از آن طرف برنامه های مشارکتی و تبلیغات، پرقدرت تر و پر زرق و برق بیشتر فعالیت می کنند و اثر برنامه های کم تعداد و کم فروغ با آن رویکرد را از بین می برند.

همه می دانیم که صدا و سیما یک رسانه ملی است. این رسانه ملی که خصوصی هم نیست تنها از طریق آگهی اداره نمی شود و تبلیغات، نباید به اندازه یک رسانه ی خصوصی وابسته به تبلیغات باشد و برنامه های مشارکتی تا این حد دخیل باشند.

با توجه به تغییر رییس صداوسیما و با عنایت به تغییراتی که سرافراز انجام داده که به زعم بسیاری از کارشناسان، اقدامات ارزشمندی بوده و اتفاقات میمونی را رقم خواهد زد، از مدیران جدید صدا و سیما انتظار می رود این روند، یعنی سلطه تبلیغات خصوصا تبلیغات کنکور بر سیاست های کلی رسانه را متوقف کنند تا بیش از این شاهد تاثیرات منفی این پدیده ی رواج یافته در تلویزیون و رادیو نباشیم.