با خون​ من روی​ کفنم بنویسید: وطن

به گزارش افکارنیوز، در مرداد ۱۳۰۰ بعد از تغییر و تحولاتی که رخ داد و قوام السلطنه حکم صدارت دریافت کرد، کلنل محمدتقی خان پسیان حرکت اعتراضی خود را علیه رئیس الوزرا آغاز کرد.



پسیان ​​سال ۱۳۰۹ه. ق در تبریز دیده به جهان گشود و تحصیلات مقدماتی را در همان شهر به پایان رساند و سپس به تهران رفته و وارد مدرسه نظامی شد.



در اثر حسن لیاقت و شایستگی به مدارج او افزوده شد و در این اثنا به خدمت در قزوین، بروجرد و همدان پرداخت و مدال طلای نظامی از طرف وزارت جنگ دریافت کرد. اما کارشکنی ها باعثدلزدگی وی شده و از خدمت کناره گرفت و برای درمان ورم کبد سال ۱۳۳۵ ه. ق عازم آلمان شد.



در آنجا نیز بیکار نماند و بعد از یک سال وارد نیروی هوایی آلمان شد و دوره خلبانی را گذراند، بعد از آن به علت کسالت وارد نیروی زمینی آلمان شده و به خدمت خود ادامه داد. در این حین به تحصیل ریاضی و موسیقی نیز پرداخت. کلنل می نویسد: «… با این که ضعف اعصاب و چشم و کلیه علت مزاج مانع از قبول خدمت هوانوردی بود به تصور حصول مقصود داخل این خدمت شدم(دهم شعبان۱۳۳۶) لیکن پس از ختم شناسایی میکانیکی و ۳۳ مرتبه طیران سخت مریض شده نتوانستم تعقیب نمایم، درخواست انتقال داده به قسمت پیاده منتقل گردیدم(۳ شوال همان سال)».



وی پس از بازگشت به ایران(۱۳۳۸ ق) در زمان وزارت وثوق الدوله با وجود لیاقت و شایستگی مدت پنج ماه بیکار ماند تا در دوره وزارت مشیرالدوله به سمت رئیس ژاندارمری خراسان منصوب شد.



باید یادآور شد خراسان در این زمان که قوام السلطنه والی آن بود اوضاع نامناسبی داشت؛ کلنل خود درباره اوضاع خراسان می نویسد: «از بدو تصدی دچار یک سلسله اشکالات و مسائل لاینحلی گردیدم که دائما مرا در زحمت داشته و آنی راحتم نمی گذاشتند از جمله مساله حقوق معوقه بود که با وجود این که بودجه ژاندارمری همه ماهه مرتبا از طرف اداره مالیه پرداخته شده بود و حقوق چندین برج افراد نرسیده و مبلغ معتنابهی نیز اشخاص خارج طلبکار بودند و خیلی چیزهای دیگر که شرحش کتاب مفصلی لازم دارد.»



پسیان حسن اخلاق و صراحت در گفتار، کردار و اندیشه داشت. کلنل بسیار به ایران علاقه داشت و مثال یک وطن پرست حقیقی بود. خانم کنایر آلمانی، همسر معلم موسیقی کلنل در نامه ای که بعد از مرگ وی به مادر کلنل می نویسد این گونه از وی یاد می کند: «کلنل محمدتقی خان سلطانزاده انسانی بود که معنای فوق العاده ای برای انسانیت و ایرانیت داشت… غیر از مادرش چیزی که فکر او را مشغول و او را تسخیر نموده بود وطنش را باید نامید. با وجود این که مغفور می دانست و حس می کرد که پس از عودت به ایران به زندان برده خواهد شد نیز قدم پس نگذاشته به ایران برگشت.»



اما شاید حس وطن پرستی و ایران دوستی وی را می توان در نامه ای که برای مادرش ارسال داشته است، دید. کلنل برای مادرش می نویسد: «… هر وقت خبر شهادتم به تو رسید بساط شیرینی و چای را بچین و از مدعوین بخواه تا به تو تبریک بگویند… به دوستان خود نیز نوشته ام در کارت پستال های گلدار با حاشیه گلی رنگ به تو تبریک بگویند، مادرجان شما هم باید معامله به مثل کنید کشته شدن در راه آزادی و تحصیل آبرو برای وطن به عقیده من با گفتن تسلیت منافات دارد.»



پس از کودتا و به قدرت رسیدن سیدضیاء الدین طباطبایی، کلنل تقی خان، قوام السلطنه را دستگیر و به تهران می فرستد، اما چندی بعد قوام السلطنه با حکم وزارت از زندان آزاد می شود؛ در این هنگام محمدتقی خان پسیان دست به قیام می زد و ارتباط خویش را از تهران قطع می کند.



اما دست توطئه گریبان می درد و کردهای اطراف قوچان را به تحریک وامی دارد و از سوی دیگر عده ای از همقطاران کلنل به وی خیانت می کنند تا پس از جنگ های متوالی در جعفر آباد دو فرسخی قوچان با عده ای اندک به محاصره کردها می افتد و بعد از اصابت هفت گلوله جان به جان آفرین تسلیم می کند و سر بریده اش را به قوچان و سپس مشهد می برند و این واقعه به سال ۱۳۴۰ قمری روی می دهد در حالی که حدود ۳۰ سال از عمر وی نگذشته بود. علی آذری روایت می کند که کلنل قبل از شهادتش این گونه وصیت کرد: «با خون من روی کفنم بنویسید «وطن» و برای مادرم بفرستید.»



محمدتقی خان پسیان آلمانی، فرانسه و انگلیسی می دانسته و روسی نیز آموخته بود و کتاب هایی نیز از این زبان ها ترجمه کرده بود حتی در آلمان «سه سرود ملی» و «هفت آواز محلی ایرانی» را با مختصر مقدمه ای به زبان آلمانی می نویسد که به گفته خودش بسیار مورد توجه اهل موسیقی آلمان قرار می گیرد؛ وی طبعی لطیف داشت و گاهی شعر نیز می سرود و به گفته خودش در برخی جنگ ها اشعار حماسی فردوسی را همراه داشته که برای سربازان می خوانده است.



خانم «کنایر» در رساله «نجیب ترین ایرانی» در باره خصال مرحوم کلنل می نویسد: «آرزوی او این بود که نه تنها وطن و ملت خود را از زیر فشار بیگانگان رها سازد، بلکه سویه علمی، اخلاقی، صنعتی و اقتصادی ایران را به مرتبه عالی رساند. این است وظیفه که او را با یک حس مقدس از درون دلش مأمور می نمود.»

امیر هاشم‌پور / روزنامه جام جم

منابع:



قیام کلنل محمدتقی‌خان پسیان، ‌ علی آذری، ‌ بنگاه مطبوعاتی صفی‌علیشاه



کلنل محمدتقی‌خان پسیان، ‌به قلم چند نفر از دوستان و هواخواهان، ‌انتشارات​سحر