به گزارشافکارنیوز،مساله ای که کمتر در گذشته به آن پرداخته شده اما در میان معاصرین به واسطه نیاز روز و هم چنین برخی سیاست های دولت جمهوری اسلامی مورد کنکاش قرار گرفته است و براى حل مسئله جمعیتى و رسیدن به راه حل مطلوب دولتها تدابیرى اتخاذ مىکنند که آن را سیاست جمعیتى مىنامند. مصاحبه ای با دکتر فرشته روح افزا، مدیر دفتر طرح و برنامه و تدوین سیاست شورای فرهنگی اجتماعی زنان خانواده در این خصوص داشتیم که در زیر می خوانید.
لطفاً در مورد تحدید جمعیت در جامعه امروز ایران و آسیب های آن صحبت را آغاز کنید.
موضوع تحدید نسل، آسیبی بسیار جدی در کشورمان است که روز به روز، تبعات منفی آن بیشتر نمایان می شود. موضوع تحدید نسل، سیاستی است که ریشههای توطئه آمیزی دارد و بررسی آن نشان میدهد که تفکرات صهیونیست ها در اجرای یک نقشه برای کاهش جمعیت مسلمین در پشت آن بوده است.
هیچ قدرت جهانی در شرایط مساوی نمیتواند بدون بهرهمندی از جمعیت زیادتر خود را مطرح کند چراکه جمعیت یکی از عناصر اصلی قدرت به شمار می آید. پس در حقیقت موضوع تحدید نسل از آسیب ها و عوارض سوء کاهش جمعیت است که توجه به آن از ضروریات کار است.
رهبر عظیم الشان انقلاب در این باره فرموده اند که: “یکى از خطاهائى که خود ما کردیم – بنده خودم هم در این خطا سهیم هستم - مسئلهى تحدید نسل است. البته اوّلى که سیاست تحدید نسل اتخاذ شد، خوب بود، لازم بود، لیکن از اواسط دههى ۷۰ باید متوقف میشد. این را متوقف نکردیم؛ این اشتباه بود. عرض کردم؛ مسئولین کشور در این اشتباه سهیمند، خود بندهى حقیر هم در این اشتباه سهیمم. این را خداى متعال و تاریخ باید بر ما ببخشد. نسل جوان را باید حفظ کرد. با این روند کنونى اگر ما پیش برویم –کشور پیر خواهد شد. خانوادهها، جوانها باید تولید مثل را زیاد کنند؛ نسل را افزایش دهند. این محدود
کردن فرزندان در خانهها، به این شکلى که امروز هست، خطاست. ”
در صورتی که امکان دارد قدری در مورد ریشه های تحدید نسل در ایران صحبت بفرمایید.
ابتدا شایسته است تا به یادآوری فرمایشات مقام معظم رهبری در این خصوص بپردازم که فرمودند: “ما باید در سیاست تحدید نسل تجدیدنظر کنیم. سیاست تحدید نسل در یک برههاى از زمان درست بود؛ یک اهدافى هم برایش معین کردند. آن طورى که افراد متخصص و عالم و کارشناسان علمىِ این قسمت تحقیق و بررسى کردند و گزارش دادند، ما در سال ۷۱ به همان مقاصدى که از تحدید نسل وجود داشت، رسیدیم. از سال ۷۱ به این طرف، باید سیاست را تغییر میدادیم؛ خطا کردیم، تغییر ندادیم. امروز باید این خطا را جبران کنیم. کشور باید نگذارد که غلبهى نسل جوان و نماى زیباى جوانى در کشور از بین برود؛ و از بین خواهد رفت
اگر به همین ترتیب پیش برویم؛ آنطورى که کارشناس ها بررسى علمى و دقیق کردند. اینها خطابیات نیست؛ اینها کارهاى علمى و دقیقِ کارشناسىشده است. ”
برخی بر این باورند که اعمال سیاستهای کنترل جمعیت توسط دولت، باعثکاهش جمعیت ایران در دو دهه گذشته بوده و برخی میگویند که عواملی دیگر غیر از سیاستهای کنترلی، باعثکاهش جمعیت است، چنان که اگر سیاستهای کنترل جمعیتی هم برداشته شود، باز هم نرخ رشد جمعیت ایران افزایش نخواهد یافت.
اگر تحولات باروری و سیاستهای تنظیم خانواده در ایران را به چند دوره تقسیم کنیم، دوره اول طی سالهای ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۵ می باشد که میزان رشد جمعیت ایران افزایش ناگهانی داشته است. در اولین سرشماری در ایران در سال ۱۳۳۵، جمعیت ایران بالغ بر ۹/۱۸ میلیون نفر بود. در آن زمان ایران جزو کشورهایی به حساب میآمد که سیاستهای دولت، مخالف کاهش باروری بوده است.
در دورهی دوم ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۷، اولین موضعگیری دولت ایران در مورد تحدید موالید اتفاق افتاد. سرشماری سال ۱۳۵۵ و نتایج آن تأیید کاهش باروری در ایران به خصوص در سالهای نزدیک به این سرشماری بود. دورهی بعدی بین سالهای ۶۷ – ۱۳۵۷ بود که آن را دههی توقف تنظیم خانواده نامیدهاند. دورهی چهارم نیز از سال ۱۳۶۷ آغاز شده است و تا کنون ادامه دارد.
بعد از انقلاب اسلامی، سیاستهای رسمی کنترل جمعیت متوقف گردید و دولت به تشویق و ترویج ازدواج در سنین پایین پرداخت و سن قانونی ازدواج برای دختران را از ۱۵ سال به ۱۳سال و پسران را از ۱۸ سال به ۱۵ سال کاهش داد.
میزان باروری از سال ۱۳۶۴ به تدریج شروع به کاهش نمود. هرچند دولت از سال ۶۷ سیاستهای آشکاری را در جهت تعدیل نرخ رشد در پیش گرفت. از سال ۶۷ دولت تصمیم به تغییر سیاستهای تنظیم خانواده گرفت و در نهایت، در سال بعد از آن برنامهای از طرف دولت مطرح شد و در سال ۷۲ به تصویب مجلس رسید که زمان شروع مجدد برنامههای تنظیم خانواده است، جمعیت به سرعت روند انتقالی خود را طی میکند؛ تا جایی که میزان باروری کل از ۵/۵ فرزند در این سال، به ۱۷/۲ فرزند در سال ۱۳۷۹ میرسد.
عامل دیگری که روند تنظیم خانواده را در ایران تسهیل کرد کمکهای بینالمللی، به ویژه کمکهایی بود که در قالب پروژههای صندوق جمعیت سازمان ملل متحد صورت گرفت. تغییرات حاکم بر خانواده از دیگرریشه های این تحدید محسوب می شود؛ از موارد دیگر می توان به تغییرات فردی از جمله رواج فردگرایی اشاره کرد چرا که جامعهی ایران در دهههای اخیر، در جریان تحولات فرهنگی و اجتماعی وسیعی قرار گرفته است.
عامل مهم دیگر که منجر به کاهش فرزندآوری میشود افزایش سن ازدواج است. البته بالا رفتن سن ازدواج نیز خود معلول عوامل دیگری از قبیل فردگرایی، فرزندسالاری و… است. امروزه به علت تقویت خانوادهی هستهای و دشواریهای اقتصادی در جوامع صنعتی، متوسط سن ازدواج افزایش یافته است. بررسیهای آماری نشان میدهد که در ایران نیز میانگین سن ازدواج همین روند را دارد، با این تفاوت که این افزایش در مورد زنان بیشتر است. افزایش سطح تحصیلات و اشتغال زنان نیز از دیگر ریشه های مورد نظر در تحدید جمعیت است.
با توجه به بالا رفتن سن ازدواج چه عوارضی گریبان گیر جامعه خواهد شد؟
سن ازدواج یکی از شاخصههای مهم برای ارزیابی میزان سلامت و بهداشت جسمی و روانی افراد یک جامعه محسوب میشود. در کشور ما که هنجارهای دینی نزد عموم مردم از مطلوبیت خاصی برخوردار است و جوانان بخش غالب جمعیتی را تشکیل میدهند، این ارزیابی در حوزه اخلاق اجتماعی و روحیه جمعی نیز مطرح میشود و دامنه تاثیر سن ازدواج را به حوزههای رفتاری و فرهنگی هویتی نسل جوان میکشاند.
نزدیک شدن سن ازدواج به مرز دهه سوم زندگی، پیامدهای رفتاری و روانی وحشتناکی برای جامعه امروزی به دنبال دارد. پژوهشها در این باره از رابطه افزایش سن ازدواج و رواج تجرد با مفاسد و آسیبهای اجتماعی حکایت میکنند و جامعهشناسان و صاحبنظران مکرر در این باره هشدار میدهند. از منظر روانشناسی، تجرد طولانی مدت ریشه بسیاری از آسیبهای فردی و اجتماعی است؛ هرچند که در نگاه اول، درک رابطه علی و معلولی میان آنها دشوار و حتی غیرممکن به نظر برسد.
در خصوص دلایل افزایش سن ازدواج باید بگویم سن ازدواج در اغلب کشورهای درحال توسعه، روندی صعودی دارد و آمارها نشان میدهد در چند دهه اخیر به طور مرتب با نوسانات جزیی افزایش یافته است. بخشی از این افزایش عملی به دیدگاههای فرهنگی باز میگردد که واکنشی در برابر الگوی توسعه در این جوامع است، طوری که نتایج یک نظرسنجی در تهران نشان میدهد پسران سنین بالای ۲۶ سال را برای ازدواجشان مناسب میدانند و دختران ۲۱ تا ۲۵ سالگی را سن ایدهآل ازدواج تلقی میکنند. به عقیده برخی از صاحب نظران عوامل فرهنگی موثر بر افزایش سن ازدواج را باید در واقعیات جامعه و تلقی نسل جوان از
مفهوم تاهل و استقلال جستجو کرد؛ چرا که الگوهای رفتاری معاصر به دنبال رفاه است، آن را جزئی ضروری از زندگی میداند و از این طریق توقع مادی بیشتری ایجاد میکند که بالطبع دستیابی به آن امری زمانبر محسوب میشود.
به نظر شما مسئول نهادینه کردن باروری برای ازدیاد جمعیت چه ارگانی است؟
همان گونه که شما هم مستحضر هستید، در چند سال اخیر مقام معظم رهبری در چند نوبت متناوب از «ضرورت افزایش جمعیت کشور»، «افزایش فرزند آوری» و «اجتناب از تقلید سبک زندگی غربی ها» و … سخن به میان آورده اند. معظم له تاکید فرموده اند که «کشور ما ۷۵ میلیونی نیست، کشور ما کشور ۱۵۰ میلیونی است.»
بنابراین محقق ساختن تاکیدات دوراندیشانه معظم له در خصوص افزایش حداقل دو برابر جمعیت کشور، نیازمند چند گام و اقدام اساسی از سوی برنامهریزان کلان کشور از یکسو و مجاب شدن و اهتمام جدی شهروندان محترم جامعه از دیگر سو است.
چه راهکاری برای پایین آمدن سن ازدواج پیشنهاد می کنید و آیا در سال های قبل برای حل این مشکل اقداماتی انجام شده است؟
به نظر بنده برای کاهش سن ازدواج و خروج از بحرانی که گریبان جامعه را گرفته است، هم خانواده و هم دولت باید به کمک یکدیگر بشتابند و برای رفع این معضل در حد توان خود قدم بردارند.
به عنوان نمونه فرهنگسازی برای ازدواج ساده، برپایی کلاسهای آموزشی درباره ضرورت ازدواج برای فرد و نظام اخلاقی و هنجاری اجتماع، فراهم شدن امکانات ضروری زندگی زوجین توسط نهادهای دولتی یا NGO ها، حمایتهای متنوع بیمهای و مالی از جوانها در آستانه ازدواج، قرارگیری متاهلان در اولویت برخی خدمات اجتماعی و شغلی، ساخت مسکن ارزان قیمت و واگذاری به زوجین جوان و… بخشی از راهکارهای خروج از شرایط فعلی است.
با تشکر از اینکه وقت خود را در اختیار سایت مجمع زنان فرهیخته قرار دادید.
شناسه خبر:
۴۰۷۳۶۱
حل مشکل جمعیتی منوط به همکاری تمام ارگان ها
تحدید نسل و یا به عبارتی خطر کاهش جمعیت یا لفظ تنظیم خانواده چندین سال است به مشکل بزرگی برای جامعه تبدیل شده است.
۰