به گزارش افکارنیوز، «ما(ایران) دوست داریم در بولیوی و آفریقا نفوذ داشته باشیم، خاورمیانه هم که اولویت اول ماست! دوست داریم در کشاورزی اول باشیم؛ درحالی‌که تولید یک کیلو گندم در دنیا یک دلار تمام می‌شود و در ایران پنج دلار. متخصصان کشاورزی می‌گویند تولید گندم در ایران به‌صرفه نیست. بهتر است ما در جای دیگری تولید ثروت کنیم و ارزش افزوده به دست بیاوریم و گندم بخریم، همان‌گونه که کره‌جنوبی این کار را می‌کند. کره در آفریقا زمین اجاره کرده و غله می‌کارد. تمام نیازهای کشاورزی‌اش را از آنجا رفع می‌کند و بقیه‌اش را هم در دنیا می‌فروشد. ما می‌خواهیم در هر مورد قابل‌تصوری اول باشیم. نمی‌توانیم. آمریکا هم نمی‌تواند»



*سریع‌القلم سال گذشته در یک سخنرانی در جمع فعالان اتاق بازرگانی گفته بود: «بنده بارها تاکید کرده‌ام که خودکفایی معنایی ندارد، هیچ کشوری خودکفا نیست»!

جدای از نگاه حداقلی نسبت به استعدادهای ملی و التزام به تفکر جهانی‌سازی(با کدخداگری آمریکا) که در صحبت‌های این فرد وجود دارد؛ باید اشاره کرد که نظر ابراز شده از سوی وی منطبق با واقعیت نیست و صرفاً در محیطی مجازی آنهم با حذف مؤلفه‌های مهمی از جمله امنیت ملی، نادیده انگاشتن دشمنی‌ها و البته خوشبینی نسبت به مدعیان قدرت در جهان امروزین از جمله آمریکا ممکن است.

سریع‌القلم همانگونه که بارها در صحبت‌های خود اشاره می‌کند، معتقد است که آمریکا دیگر قصد براندازی جمهوری اسلامی ایران را ندارد.

او همچنین به شدت قائل به وجود صفت‌های بد و البته خانمان‌برانداز در ژنتیک ایرانیان است و بارها به وجود خشونت، دروغگویی، اقتدارگرایی و… در وجود ایرانیان اشاره کرده است!

این فرد که استاد علوم سیاسی در دانشگاه‌های ایران نیز هست همچنین آنطور که در کتاب «اقتدارگرایی در عهد قاجار»! خود نوشته است، راه پیشرفت را لیبرالیسم می‌داند و از طرفی تِز اسلام ناب را حاوی کمترین میزان انطباق با این راه پیشرفت عنوان می‌کند.

پر واضح است که با این خصلت‌ها؛ انتظار بدبینی از سریع‌القلم نسبت به آمریکا و یا انتظار بیان صحبت‌هایی با وجهه غیرت و اقتدار ملی از سوی وی، به قول ضرب‌المثلی انگلیسی مثل جستجوی سیب در زیر درخت هلو! می‌ماند.

و اما در اشاره به ماجرای گران‌تر بودن تولید گندم در ایران و بهینگی واردات این محصول به کشور باید اشاره کرد که نه تنها درباره گندم بلکه درباره تعدادی دیگر از اقلام مورد نیاز هم چنین حقیقتی وجود دارد.(کما اینکه در تمام کشورهای دنیا چنین چیزی هست و در مباحثاقتصادی با موضوع «مزیّت نسبی و مزیّت کلان» درباره آن بحثمی‌شود)

اما مسلماً نمی‌توان درباره این قضیه بصورت محض فکر کرد و سایر مقولات همچون «امنیت ملی» را در آن نادیده گرفت.

کما اینکه حتی در تئوری‌های اقتصادی نیز به توانایی خوداتکای یک کشور در تولید غذای مورد نیاز مردم خود در تعداد روز، بعنوان گزینه‌ای امنیتی نگاه می‌شود.

اکنون سؤال اینجاست که اگر به تئوری سریع‌القلم عمل شود و پس از آنکه ما تأمین گندم مورد نیاز خود را به سرزمین‌های غیر وابسته کردیم؛ آنگاه اگر کشور صادرکننده گندم به ایران در یک روز و به هر دلیلی تصمیم بگیرد که دیگر گندم به ما ندهد؛ آنوقت باید چه کار کرد؟!

آیا باید شاهد قحطی و نسل کشی اواخر قرن هجری گذشته و مرگ ۱۰ میلیون ایرانی به دلیل قطع کمک‌های انگلیس و دیگر به اصطلاح هم‌پیمانانمان باشیم؟!

سریع‌القلم به عمد یا به سهو، در تئوری‌های خود به این سؤال جواب نمی‌دهد که آیا باید سود را با جان مردم سودا کرد و بی‌تفاوت نسبت به امنیت مردم(که در وهله اول تضمین حفظ جان است) رفتار کرد؟!

گفتنیست در تئوری‌های پدافند غیر عامل نیز این تأکید مهم وجود دارد که در بحثاقلام استراتژیک و یا اقلامی که نبود یا مشکل آنها در مقطعی می‌تواند موجب بروز مشکلات عمومی شود؛ اولویت آن است که مورد یا موارد مذکور، حتی با هزینه بیشتر در داخل کشور تولید شوند.

در همین زمینه قابل اشاره است که برخی نهادهای کلان نظام، چند سالی است بحث قرارگاههای امنیت غذایی را نیز در دستور کار قرار دادهاند که تولید محصولات غذایی در کشورهای دوست و همسایه بخشی از راهبردهای آنها را تشکیل داده است.