به گزارش خبرنگار مهر، در تیاتر ایران هر از چند گاهی اخباری منتشر میشود که هم منتشر کننده و هم خواننده را به تعجب وامیدارد و کاری هم جز این تعجب از دست دو گروه مذکور و نامبرده بر نمیآید. مدیران تیاتری و هنری در این مرز و بوم به اموری میپردازند که در مخیله هیچ هنرمندی نمیگنجد. البته نباید این واقعیت را نادیده گرفت که قصد این مدیران رقابت تیاتر و هنر ایران با تیاتر و هنر در ممالکت دیگر است و بس!

مدیری برای زیبا شدن فضای هنری و به طبع آن ذائقه هنرمندان از دستمزد و دسترنج خود دست به کاری می‌زند که هیچ کارمند و حقوق‌ بگیری را جرأت انجام آن نیست. این مدیران یا مدیرانی جسور و دلاور از این دست از سهم و حق خود می‌گذرد و برای اهالی هنر ایران زمین پرندگانی نایاب را خریداری می‌کند که حتی در زادگاه خود هم تنها نمونه بوده و هستند!

آنقدر ما ندیده‌ایم در تیاتر و هنر ایران حیوانات و امکانات نایاب را که دیدن یکی از این‌ها می‌تواند در سال‌های باقیمانده عمر دگرگون کند زندگی ما را. این پرندگان و حیوانات نادر نیازمند مراقب و توجه بسیارند و این مدیر یا مدیرانی که رنج و زحمت خرید آن‌ها را می‌پذیرند باید از زندگی خود برای حفظ و نگهداری این موجودات گذر کنند. با خود رو راست باشیم، کدامیک از ما چنین گذشت و ایثاری می‌کند؟!

حال که مدیر یا مدیرانی این کار را می‌کنند چرا چوب لای چرخ‌شان می‌اندازیم؟ چرا جماعت هنرمند و وقایع نگار ما به این باور جهانی نرسیدند و گویا نخواهند رسید که باید پیوندی قوی میان هنر بخصوص تیاتر و موسیقی با طبیعت و جانوران و جانداران ایجاد کرد؟ این پیوند باعثپیشرفت هنر می‌شود و بس.

اگر مدیر یا مدیرانی با آینده‌نگری دست به اقدامی چنین جسورانه و دلاورانه و از سر خیر و خیرخواهی می‌زنند باید مشوق آن‌ها بود نه سد کننده راه‌شان. از منظری دیگر بنگریم به این رویداد هنری و تیاتری. بسیاری از هنرمندان که هیچ، بسیاری از مردم از اقوام و اقشار مختلف که توان سفر به دور دنیا را نداشته و ندارند تا ببینند و بنگرند عجایب طبیعت را.

شاید دیدن پرندگانی نایاب و زیبا همواره در خواب و رویا میسر بود و بسیاری از ما در حسرت دیداری بودیم از نزدیک با این موجودات. حال مدیر یا مدیرانی چنین خواب و رویایی را برای ما محقق می‌کنند و در واقعیت می‌بینیم آنچه را که آرزویش داشتیم.

با نگاهی تیزبین و متفکرانه می‌توان آینده و چشم‌انداز این اقدام جذاب و در عین حال نایاب را دید و دریافت. این مدیر یا مدیران تیاتری و هنری قصد دارند یا بهتر است بگوییم قصد داشتند فضایی را در مجاورت مکانی هنری به موجودات و حیوانات و جانداران و پرندگان و ماکیان و هزاران خزنده و چرنده دیگر اختصاص دهند تا در آینده‌ای نه چندان دور از این نام بردگان در تولیدات هنری و تیاتری بهره برد!

ضمن اینکه می‌توان حدس زد دیگر نیت این مدیر یا مدیران ایجاد حیات وحشی برای بازدید هنرمندان بود. اما افسوس و صد افسوس که کم توجهی و نا مهربانی هنرمند جماعت و وقایع نگار جماعت این چشم‌انداز زیبا را مخدوش کرد و دل امیدوار این مدیر یا مدیران را نا امید کرد!

آنقدر این بی‌توجهی از حد گذشت که پرندگان و جانداران نایاب مذکور که با هزار امید و آرزو به میان هنرمند جماعت آمده بودند از محقق نشدن چنین امید و آرزویی در بستر بیماری گرفتار شدند و این مدیر یا مدیران هم که طاقت دیدن چنین وضعیتی را نداشتند با این موجودات نایاب وداع کردند.

این مدیر یا مدیران که از جیب خود مبالغ هنگفتی را برای این موجودات پرداخته بودند به ناچار مجبور به فروش آن‌ها به نازل‌ترین قیمت به خریداران و فروشندگان پرندگان و چرندگان و موجودات و جانداران کوچه پس کوچه‌های خیابان مولوی در کلان‌شهر تهران شدند!

ما باید جوابگوی این رفتار خود با چنین اقدامات هنرمندانه مدیر یا مدیران باشیم و خود را مسئول زندگی موجوداتی بدانیم که روزی در ناز و نعمت گذران زندگی میکردند و حال در قفسهای خیابانهای شهرمان با هنر و جامعه هنری ایران وداع کردند!