فراگیری برخورداری نوجوانان از تلفن همراه، مدتی است که دغدغه هایی را برای برخی خانواده ها ایجاد کرده است. دغدغه هایی مبنی بر این که این تکنولوژی در مجموع در خدمت کانون خانواده است یا در خیانت به ارزش های اجتماعی و خانواده ها. در این زمینه گفتگویی داشته ایم با آقای مجید حیدری چروده، جامعه شناس، تحلیل گر و پژوهشگر در امور اجتماعی و عضو گروه علوم اجتماعی جهاد دانشگاهی مشهد که در زیر ارائه شده است.

با توجه به شرایط موجود جامعه بحثدر زمینه­ تجویز تهیه یا عدم تهیه موبایل توسط والدین برای نوجوانان شان را تا چه اندازه دارای موضوعیت می دانید؟

□ برخورداری از موبایل امروزه به یک ارزش اجتماعی تبدیل شده است. به طور مثال اگر به خانواده ها اصرار کنیم که برای فرزندان تان گوشی موبایل فراهم نکنید یا گوشی ساده بخرید این پیشنهاد با ارزش های موجود در جامعه متناقض است. چون تصور خانواده ها این است که تهیه تلفن همراه برای فرزندشان، مصداق محبت کردن به اوست. علاوه بر این استدلال خانواده ها این است که با خرید موبایل برای فرزندشان می توانند نگرانی های خود را از این بابت که فرزندشان هر لحظه کجاست را برطرف کنند و موبایل از این جهت امنیت خاطر آن ها را تامین می کند؛ حال آن که عملا شاید یک ماه بگذرد و با فرزندشان تماسی نگیرند.

از طرف دیگر نوجوان نیز نمی تواند در مقابل فشار اجتماعی موجود مبنی بر برخورداری از موبایل مقاومت کند. حتی اگر والدین فرزندشان را قانع کنند که تهیه موبایل برای او ضروری نیست او نمی تواند دیگران را متقاعد کند که چرا موبایل ندارد. لذا از این موضوع رنج می برد و حتی ممکن است بدون اطلاع خانواده سیم کارت یا گوشی تهیه کند. لذا فکر می کنم دستکاری و اصلاح چنین ارزش ها و باورهایی در کوتاه مدت میسر نیست.


به نظر شما در حال حاضر موبایل برای نوجوانان، بیش از هر چیز، کارکرد مثبت دارد یا منفی؟

□ موبایل به خودی خود یک ابزار خنثی است، که می توان با آن کاربری صحیح یا نادرست انجام داد. موبایل یک وسیله تسهیل گر است که هم انجام امور خوب و هم انجام کار بد را آسان می کند. موبایل صرفا یک وسیله ارتباط گیری نیست و خدمات و امکانات مختلفی در اختیار فرد قرار می دهد. می توان از آن برای ضبط صدای معلمان، استفاده از فایل های آموزشی و در جهت مثبت استفاده نمود. موبایل می تواند با فراهم کردن امکان ارتباط گیری پیامکی دانش آموز با مشاوران مدرسه و حتی والدین، برای بازگویی مشکلاتی که به صورت شفاهی طرح آن ها برایشان دشوار است استفاده شود؛ و به این ترتیب رابطه نوجوان با والدین و یا مشاوران را تقویت کند. می توان برای موبایل الگوهای کاربری مثبتی را طراحی کرد اما در عمل به کاربردهای مثبت کمتر پرداخته می شود.

موبایل سرمایه اجتماعی نوجوان را تقویت می کند. یعنی با توجه به آزادی ای که در ارتباط گیری به فرد می دهد تعداد دوستان و آشنایان او را زیاد می کند، تعداد روابط فرد افزایش می یابد اما چه بسا عمق رابطه او را با خانواده اش کم می کند. چون خلوت انسان را از او می گیرد و برای فرد مشغولیت به بازی، سرگرمی، پیامک و غیره را ایجاد می کند و این مشغول شدن به موبایل، در زمانی که اعضا خانواده در کنار هم هستند عاملی می شود که افراد کمتر به یکدیگر و به حرف زدن با هم بپردازند.

همچنین موبایل می تواند فرد را در معرض پیام و محتوایی قرار دهد که ظرفیتش را ندارد. لذا مشغله هایش تغییر می کند. به این ترتیب می بینیم که موبایل کارکردهای هم زمان مثبت، منفی و چند وجهی دارد.

بنابراین پیش از آن که به چگونگی نظارت والدین به استفاده نوجوانان از موبایل بپردازیم بهتر است که به بررسی بستری بپردازیم که زمینه ساز استفاده نامطلوب از موبایل شده است.

□اشکال به نحوه آموزش ارزش های دینی باز می گردد. به این دلیل که در آن جا ضعیف عمل کرده ایم و ارزش های دینی در افراد درونی نشده است، لذا افراد از هر وسیله ای استفاده منفی می کنند. تحقیقات نشان می دهد افرادی که مذهبی هستند میزان کاربری غیرصحیح از موبایل در آن ها کمتر است. اعتقادات مذهبی و پایبندی های اخلاقی نوعی کنترل درونی است که حتی در شرایطی که کنترل بیرونی اعم از تنبیه و نظارت و مجازات موجود نباشد فرد را به کاربری مثبت سوق می دهد. هرجا که کنترل درونی ضعیف باشد دیگران اقدام به اعمال کنترل بیرونی بر روی فرد می کنند. این کنترل های بیرونی واکنش معکوس ایجاد می کنند و فرد مقاومت کرده و یک عمل منفی دیگر را مرتکب می شود. مجددا به دلیل خلا کنترل درونی، کنترل بیرونی شدیدتری صورت می گیرد و این چرخه­ باطل ادامه پیدا می کند.

با توجه به اهمیت شکل گیری کنترل درونی در فرد، از چه طریقی می توان این نوع کنترل را در فرد شکل داد؟
کسانی که فرستنده ارزش ها هستند مانند آموزش و پرورش و معلمان، رسانه ها، روحانیون و خانواده ها این قابلیت را داشته اند. اما در حال حاضر این نهادها در نزد برخی نوجوانان از مقبولیت لازم برخوردار نیستند. برای مثال نوجوان از پدرش مهارت بیشتری در استفاده از موبایل و کامپیوتر دارد. لذا نحوه کاربری پدرش را قبول ندارد و لذا از توانایی نهاد خانواده در انتقال ارزش ها کاسته می شود. یا در مورد رسانه ها شاهد هستیم که نوجوان بیشتر از برنامه های ورزش و سرگرمی رسانه ها استقبال می کند نه سخنرانی های آموزشی. حتی نوجوان از معلمان هم انتظار دارد که صرفا به آموزش بپردازند و نه پرورش.

آیا در کشورهای غربی نیز مسئولان و خانواده ها دغدغه نحوه استفاده کودکان و نوجوانان از تلفن همراه را به شکل جدی داشته اند؟

بله آن جا نیز چنین نگرانی هایی وجود داشته است. بارزترین نشانه اش هم استفاده از گوشی های ویژه کودکان با کاربردهای محدود است. ولی باید توجه داشته باشیم که موبایل یکی از ابزارهای تحقق بخشیدن هر چه بیشتر فردیت است و در کشورهای غربی فردگرایی به رسمیت شناخته شده است. لذا این ابزار در اختیار افراد در هر سنی قرار می گیرد و پیش فرض آنان، این است که بچه ها تجربه می کنند و خودشان در مقابل کاربری های منفی واکسینه می شوند. ولی این الگو مناسب جامعه ما نیست. چرا که نمی توانیم که در یک حوزه مدرن و در سایر حوزه ها سنتی برخورد کنیم.

در مجموع با توجه به ضعف و مشکلات کارگزاران تغییر در انتقال ارزش ها، آیا امکان الگوسازی در زمینه­ استفاده از تلفن همراه وجود ندارد؟

□ یک کارگزار تغییر مناسب کسی است که خود به الگویی که ارائه می دهد، پای بند باشد. مثلا در سطح خرد می توان گفت پدری که خود به موبایلش و انواع کاربری از آن بسیار وابسته است نمی تواند الگوی فرزندش برای استفاده صحیح از موبایل باشد. اینکه والدین خود به آداب استفاده از موبایل پای بند باشند، بهترین روش برای اصلاح کاربری فرزندان شان است.

خانواده ای که در درون خودش مشکل، تنش و اختلال دارد و با سوق دادن فرزندش به حوزه فردی، زمینه استفاده کجروانه او را از موبایل فراهم می کند، هرگز نمی تواند برای کاربری درست از تکنولوژی الگوسازی کند.
در جامعه ما افراد از طریق کنترل بیرونی تحت نظارت قرار می گیرند. تکنولوژی نوین امکان گریز از این کنترل را فراهم کرده است. مثلا بر روی مطبوعات نظارت صورت می گیرد که بعضی پیام ها به افراد نرسد اما این پیامی که از طریق مطبوعات قابل ارسال نیست از طریق موبایل قابل انتقال است. این ایجاد محدودیت از طریق کنترل بیرونی تا کجا امکان پذیر است؟ ما می خواهیم آزادی افراد را محدود کنیم در حالی که فرد با استفاده از ابزارهای مختلف، در مقابل این محدودیت ها مقاومت می کند. پس پیش از هر چیز فرد باید از درون قانع شود که از تکنولوژی به طور صحیح استفاده نماید. یعنی کنترل درونی باید در فرد شکل گرفته باشد. و این موضوع هم در نوجوانی صورت نمی گیرد، بلکه ارزش ها را از کودکی باید در فرد شکل داد. چرا که نوجوانی دوره چراجویی و بازاندیشی نوجوان در ارزش های القایی است و کانال های انتقال ارزش های موجود چنان که گفتیم توانایی این را ندارند که عموم نوجوانان را اقناع کنند.

منبع: پایگاه تحلیلی رصد