فساد سازمان یافته در شرکت ملی مس ایران

به نقل از آناج، رضا علیزاده جزو سیاست‌مداران نام‌دار آذربایجان است که خیلی از مردم او را با ورزقان می‌شناسند. این نماینده مجلس دهم مدتی است پرونده بایگانی شده مس سونگون را به راه انداخته و در جریان بررسی‌ها به واقعیت‌هایی رسیده که شاید باور آن برای عده‌ای دشوار باشد لکن حقایقی وجود دارد که مانع توسعه طرح‌ها در مس سونگون می‌شود.

رضا علیزاده با حضور در دفتر پایگاه اطلاع رسانی آناج ضمن آشنایی با رویکرد این رسانه، به گفت‌وگو با خبرنگاران نشست و به تشریح وضعیت مس سونگون پرداخت، او در این نشست صمیمی از وجود یک باند مخوف پرده برداشت و از فساد سازمان یافته در این مجموعه سخن گفت.

متن کامل گفت‌وگوی آناج با عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی را در ادامه می‌خوانید:

علیزاده: من از شما اهل رسانه تشکر می‌کنم چون حضورتان باعث افزایش روشنگری در جامعه است و مردم در جریان امور قرار می‌گیرند. در خدمت‌تان هستم با این امید که بتوانم کمک کنم تا شما هم بتوانید در اهدافتان به توفیق برسید.

با تفکر عدم اجازه خروج شمس از آذربایجان‌شرقی طرح‌های توسعه مس آغاز شد

آناج: آنطور که از شواهد بر‌می‌آید بعضی دست‌های پشت صحنه هستند که نمی‌خواهند منابع منطقه آذربایجان به پیشرفت و توسعه برسد؛ لطفا در این باره یک گزارش کلی ارائه دهید و بفرمایید چه اقداماتی انجام گرفته تا مس سونگون به ریل پیشرفت بازگردد و از خام‌فروشی جلوگیری شود؟

سال‌ها قبل بعد کش و قوس فراوان طرح‌های توسعه در مس سونگون تعریف و عملیاتی شد. دادند به پیمانکاران و پیمانکاران این طرح‌ها را شروع کردند و به ظرفیت دو هزار تن شمش در سال کارخانه ذوب و پالایش و کارخانه اسید سولفیریک به اجرا در آوردند. یک بخش اساسی پیمانکاران هم قرارگاه خاتم الانبیا بود. در کنار آن در حال مذاکره با وزارت دفاع بودیم که بیاید و آن اسید سولفریکی که تولید می‌شود را به کود شیمیایی تبدیل کند. بحث پایین دستی‌اش هم بود که وقتی شمش تولید می‌شود همین شمش به انواع صنایع مسی از الکترونیکی گرفته تا ورق و میلگرد و مفتول و پروفیل و انواع آلیاژهای مسی تبدیل شود. تفکر این بود که حتی شمش هم از استان ما خارج نشود و تا آخرین حدی که می‌توانیم از فرصت‌های شغلی و توسعه و عوارض و درآمد آن استفاده کنیم.

مجوز اکتشاف 12 معدن را گرفته‌اند اما فعالیتی نمی‌کنند

در سال نود و دو این تصمیم گرفته می‌شود که طرح‌های توسعه صنایع مس در آذربایجان را تعطیل کنند. فقط هم سونگون نیست. ده پانزده معدن دیگر هم هست. مس ایران مجوز دوازده معدن را گرفته‌ و هنوز اکتشافاتش را هم انجام نداده‌ است. اجازه هم نمی‌دهند که شرکت‌های دیگر هم بروند و فعالیت‌های اکتشافی‌اش را انجام دهند. راکد نگه داشته‌اند. به نام خود زده‌اند ولی نه خودشان کاری می‌کنند و نه به سایر شرکت‌ها اجازه می‌دهند که فعالیت کنند. یک تعداد معادن هست مثل خرس شمال، در اهر معدن انگد و مسجد داغی و ... مانند نواری هست که می‌آید و نیم دوری از آذربایجان می‌زند.

آمدند در سال 92 یک سری طرح‌های توسعه را که خیلی هم هزینه برداشته بود را متوقف کردند، اگر نگاه کنید می‌بینید که محوطه سازی شده، سوله‌ها را زده‌اند و بخشی از ماشین‌آلات را سفارش داده‌اند، آن زمان سه ـ چهار صد میلیارد تومن هزینه کرده‌اند. 

توجیهات شرکت ملی مس برای توقف طرح‌ها

گفتند قیمت مس پایین آمده فروش شمش فعلا سخت می‌باشد چون بازار فروش شمش راکد است، در عرصه فعلی رونق فروش کنسانتره خوب است. از طرفی گفتند ذخایر منابع و معادن مس فعلا به طور قطعی مشخص نشده که در آذربایجان چقدر است، از آن سو بحث زیست محیطی را مطرح کرده‌اند در حالی که آن زمان محیط زیست به آن پروژه‌ها مجوز داده بود و داشتند با مجوز زیست محیطی کار می‌کردند. بعد از مطرح کردن مباحث مختلف به این نتیجه رسیده‌اند که این طرح‌ها تعطیل شود.

زمانی که فاز سه فعال بود میزان تولید کنسانتره به 450 هزار تن می‌رسید/ افکار مردم و مسئولین را با توجیهِ «تغییر روش» منحرف کردند

ما یک فاز سه کنسانتره هم داشتیم که مشغول به کار بود. حالا فاز یک و دو هر کدام با ظرفیت صد و پنجاه تن مشغول تولید است. آن زمان فاز دو کم کم داشت تکمیل می‌شد فاز سه هم در حال آغاز بود. فاز سه را هم تعطیل کرده‌اند. چون وقتی فاز سه داشت کار می‌کرد میزان کنسانتره ما به چهارصد و پنجاه هزار تن می‌رسید و توجیهی که بخواهند این کارخانه‌ها را از دور خارج کنند مشکل‌تر می‌شد. حالا بعد از تعطیلی فاز سه، فقط فاز یک و دو مانده است. به این ترتیب آمده‌اند پروژه‌ها را در با توجیهاتی که در جلسات یکی دو روزه آورده‌اند تعطیل کرده‌اند. بعدها برای اینکه بتوانند مسئولین و افکار عمومی را مهار کنند آمده‌اند و گفته‌اند ما این پروژه‌ها را تعطیل و به جای آن روش را عوض می‌کنیم. قصد جمع‌آوری نداریم فقط می‌خواهیم تغییر روش بدهیم. این هم متاسفانه دومین نقشه اینها بوده که سعی می‌کردند هم افکار عمومی و هم مسئولین را به نوعی مدیریت کنند. هیچ تغییر روشی هم ندادند و بعد از گذشت سه سال عملا ثابت شده که آنچه که در مورد تغییر روش گفته‌اند به طور مقطعی جهت مدیریت افکار بوده است و به این ترتیب پروژه‌ها تعطیل شدند.

اکتشافات مس سونگون تعطیل شده است/ اسنادِ مربوط به میزان ذخایر را رو نمی‌کنند

تا اینکه چند ماه قبل من رفتم و مجددا پیگیری کردم و در این پیگیری‌ها چند ماه است که به شدت درگیری داریم تا به امروز. یکشنبه هم در همین راستا در تهران جلسه داشتم تا ببینیم چه می‌شود. این خلاصه ماجرای معادن مس آذربایجان است. جالب است بدانید که در این سه سال از 92 این طرف نه تنها پروانه‌هایی را که گرفته‌اند اجرا نکرده‌اند در خود سونگون هم... کسانی که کارشناس معدن هستند می‌دانند که در معدن مس سونگون حتی یک روز هم نباید اکتشاف تعطیل شود. اکتشاف جزو لاینفک این مجموعه‌هاست و به طور مرتب باید این اکتشافات را ادامه دهند و چشم‌انداز معدن را با نتیجه همین اکتشافات تنظیم کنند. آن زمان یال شرقی معدن و منطقه‌ای به نام هفت چشمه که اگر یادتان باشد گزارشی هم به بیرون دادند که آنقدر ذخایر دارد که شاید معادن موجود کنونی اصلا پیش آن به حساب نمی‌آید، همین‌ها و بقیه و همان دوازده پروانه را و حتی محدوده فعلی سونگون را به حالت تعطیل درآوردند.

تا حدودی کار می‌کنند ولی عملا اینها اکتشاف را کنار گذاشته‌اند و من حتی از وزیر و مدیرعاملمان هم حضوری سوال کردم نتوانستند جواب بدهند. گفتم گزارش اکتشافتان را بدهید که ببینیم در این سه سال چه بوده است. آن زمان ابتدا هشتصد میلیون تن گفته بودند ولی بعدها یک میلیارد و دویست میلیون تن گزارش دادند که اینجا فعلا این مقدار ذخایر نهایی شده است. حتی اسناد و مدارکی که ذخایر را نشان می‌داد را الان رو نمی‌کنند.

شرکت ملی مس برای خود یک مجموعه مخوف درست کرده است/ کسانی که قرار بود به من اطلاعات دهند، ترسیدند و کنار رفتند

یک سیستم بسته است. برای خودشان یک مجموعه مخوف خلق کرده‌اند. کسانی که حتی زمانی در مس بودند حالا آمده‌اند بیرون، چون خودشان در بخش خصوصی فعالیت می‌کنند و بازنشسته هستند تعدادی‌شان به من قول همکاری و همراهی داده بودند و قرار بود به من اطلاعاتی بدهند یک سری مستنداتی را به همراه داشتند، یواش یواش از مس آلارم‌هایی رفت که اینها به من گفتند که خواهش می‌کنیم که ما را در این مسئله مطرح نکن، نمی‌خواهیم ورود کنیم و احساس خطر کردند. حالا چطور به اینها پیام رسیده بود نمی‌دانم.

در نهایت واقعیت این است که امروز اگر ما بتوانیم طرح‌های توسعه را در استان به سر جای خود بازگردانیم، باعث می‌شود که معادن مس موجود در استانمان با شدت و قدرت بیشتری فعالیت خود را شروع کنند. تبدیل و فرآوری و پایین دستی و خرید و فروش و بیزنس این مواد، طیفی از اشتغال و توسعه و درآمد و عوارض برای استان و مملکتمان ایجاد کند. آن زمان که گفته بودند بازار صادرات کنسانتره بهتر از بازار شمش است به موضوع به طور مقطعی نگاه کرده بودند. یکی دو سال که گذشت دیدند که بازار شمش رونق یافته است. خودشان متوجه بودند که در این موارد هیچ وقت نباید نگرش کوتاه مدت داشت، کار معدن طوری است که باید به آن نگرش طولانی مدت داشت. یک زمان می‌گفتند که قیمت مس دارد پایین می‌آید. حتی یک ماه قبل از این یکی از نماینده‌ها از وزیر صنعت سوال کرده بود که مدیریت فعلی مس ایران ضعیف است و غیر قابل قبول است و مدیر عامل مس ایران آمده بود تا توضیح دهد. وزیر یک گزارشی که مدیر عامل مس ایران خودش تنطیم کرده و به او داده بود را در دفاع از مدیریت مس ایران خواند که نوشته بود: آقایان، در سال مثلا نود قیمت مس نه هزار وهشتصد دلار در هر شمش بود وضعیت بالانس شرکت مس از نظر درآمد هزینه، سوددهی این رقم بود. بعد سیر نزولی قیمت شروع شده و امروز رسیده چهار هزار و هشتصد دلار رسیده است. حالا که مس چهار هزار  و هشتصد دلار است سود و چرخش مالی ما نه تنها کم نشده بلکه نسبت به چهار ـ پنج سال قبل بیشتر هم شده است. پس بنابراین علی رغم رکود بازار و افت قیمت دفاتر نشانگر عملکرد خوبی است. پس چرا شما می‌گویید که مدیریت مدیر عامل و مسئولین مس ایران مورد انتقاد و ضعیف است؟

برخلاف اظهارات مسئولین، قیمت مس افزایش یافته است

آنجا من احساس کردم که آن مدیر عامل یک مقدار کم آورد و در مقابل افکار عمومی و اعضای کمیسیون تا حدودی متقاعد شد و گفت درست است وقتی که قیمت تا نصف پایین آمده ولی خروجی و دفاتر نشان می‌دهد که بهتر از آن زمان است، یعنی اینکه عملکرد مدیرعامل خوب است. من آنجا خواهش کردم که وقت بدهند تا به جای او من پاسخ بدهم. گفتم آقای نعمت‌زاده متاسفانه به تمام جلسات که می‌رویم همه این مورد را ازبر کرده‌اند که مس ارزان شده است، در صورتی که در عمل مس گران‌تر شده است. یک زمانی ما مس را به قیمت نه هزار و هشتصد دلار می‌فروختیم دلار هزار و صد تومن بود و ما در دفاتر و در ورودی‌هایمان با ریال عمل می‌کنیم. مسی را که امروز می‌‎فروشیم برگشت پول بلافاصله با ریال می‌رسد به ما نه با دلار. از طریق صرافی یا از طرق دیگر تبدیل به ریال شده و در ایران به حساب مس ریخته می‌شود. مثلا می‌شد ده میلیون تومان. امروز که با چهار هزار و هشتصد دلار می‌فروشیم دلار نسبت به آن زمان جهش کرده و رسید به سه هزار و پانصد تومان. چهار صد و هشتصد دلار شد هفده هزار تومان. پس شصت ـ هفتاد درصد قیمت مس بالاتر رفته نه پایین‌تر. اینها با این روش می‌خواهند افکار را مدیریت کنند. گفتم اگر به جای این مدیرعامل ضعیف‌ترین مدیر هم می‌گذاشتید همان شصت ـ هفتاد درصد افزایش قیمت را دفاتر نشان خواهد داد. حالا شاید بیست ـ سی درصد افزایش نشان می‌دهد. پس بنابراین بهانه نکنید. مس شاید از معدود چیزهایی است که گران‌تر شده است نه ارزان‌تر. چون اینها با ریال عمل می‌کنند از این طرف هم هزینه ‌ها ریالی است. اگر اینها از آن طرف دلار را می‌فروشند، نود و پنج درصد هزینه‌ها ریالی است و هزینه‌های ریالی هم امروز نسبت به چهار ـ پنج سال قبل نه تنها زیاد نشده است گاها کم هم شده است.

هزینه‌ها 5 درصد بیشتر شده اما میزان فروش مس بیش از 60 درصد افزایش یافته است/ رویکرد این‌ها به آذربایجان‌شرقی مثبت نیست

چون مملکت در حال رکود است مثلا اگر زمانی هر متر مکعب خاکبرداری هزار و پانصد تومان بود حالا پیمانکارها بیکار هستند با هزار و دویست تومان هم خاکبرداری می‌کنند. یا در سایر هزینه‌ها هم همینطور است. هزینه عمده اینها پنجاه ـ شصت درصد هزینه‌های پیمانکاری و حمل و انفجار و غیره است که اینها هم ثابت مانده کمی هم پایین آمده است. در کل در خوشبینانه‌ترین حالت ممکن است هزینه اینها نسبت به ده سال پیش پنج درصد بیشتر شده است و از آن طرف هم فروششان شصت ـ هفتاد درصد بیشتر شده است. این حرف‌ها  بیانگر این است که این عزیزان فقط دنبال فرافکنی هستند و رویکردشان به استان ما هم مثبت نیست. زمانی تحت فشار دوره هشتم که ما پیگیری کردیم مجور شدند و آمدند شروع کردند. بعدا در اولین فرصت آمدند و طرح‌ها را دوباره متوقف کردند.

سالانه 1300 میلیارد تومان از کارکرد 2 فاز فروش دارند

حالا من باز هم پیگیرم که این طرح‌ها دوباره شروع شود، شماها هم می‌توانید در این مسیر به من کمک کنید. تمام مسئولان تمام کارشناسان و طیف آگاه و اصحاب رسانه می‌تواند به ما کمک کند. چون حیف است. الان در این وضعیت حدود هزار و سیصد میلیارد تومان سالانه اینها از کارکرد دو فاز کنسانتره فروش دارند. رقم کمی نیست. کل فروش تراکتورسازی در یک سال هزار و دویست میلیارد تومن است در صورتی که شاید بالای هفتاد هشتاد درصد هزینه‌اش است. قطعه تولید می‌کند، قطعه وارد می‌کند و خیلی کارهای دیگر.

می‌توانیم با فرآوری محصولات مس، قیمت هر تن را به 480 هزار دلار برسانیم

ولی شرکت مس خاک را پول می‌کند، وقتی هزار و چهار صد میلیارد فروش می‌کنند شاید کمتر از چهل درصد هزینه دارد و بالای پنجاه درصد و نزدیک شصت درصد سود دارند. حالا فقط دو فاز کار می‌کند آن هم در حد کنسانتره بیست و پنج درصد. اگر فاز سه و چهار هم راه بیفتد کنسانتره را نفروشیم و به شمش تبدیل کنیم، شمش را نفروشیم پنجاه تا کارخانه پایین دستی راه بیاندازیم که بتوانیم انواع محصولات از همان مسی که مثلا ما می‌فروشیم به چهار هزار و هشتصد دلار مثلا وقتی در صنایع الکتریکی فرآوری می‌شود قیمت هر تن چهار صد و هشتاد هزار دلار می‌شود. ما داریم این فرصت‌ها را از دست می‌دهیم. در صورتی که می‌توانیم همان تکنولوژی را که در هر نقطه دنیا وجود دارد به اینجا بیاوریم.

حالا که تحریم‌ها لغو شده است دیگر بهانه‌ای ندارند/ می‌توانیم دستگاه بیاوریم و برای جوانان آذربایجانی اشتغال ایجاد کنیم

الحمدالله حتی در شرایط سخت تحریم هم برای ذوب دستگاه‌های مس تحریم وجود نداشت. ولی حتی اگر بخواهند این را هم بهانه کنند نمی‌توانند، حالا تحریم لغو شده است و ما به راحتی می‌توانیم به روزترین و پیشرفته‌ترین تکنولوژی‌ها را برای صنایع پایین دستی بیاوریم. می‌توان شمش را برد و در سراسر استانمان مثل تبریز مرند سراب بستان‌آباد در بخش تخصصی تولید کنند و برای هزاران جوان اشتغال ایجاد و برای آن شهرستان درآمد و توسعه بیاوردند.. این یک صنعت مادر است بعد از شرکت نفت یکی از شرکت‌های قوی در ایران شرکت ملی مس است. این هم نعمتی است که خداوند در استان ما قرار داده است. در شمال غرب کشور ما به حدی واحدهای صنعتی داریم که حتی همین دویست هزار تن را خود شمالغرب می‌تواند فرآوری کند و تبدیل به محصول کرده بفروشد به شمال غرب اثر کاملا مثبت بگذارد. یکی از مهمترین بازارهای مصرفی ما ترکیه هست که نزدیکمان هست.

جبارزاده با من همراه است اما از وی انتظار بیشتری دارم

آناج: مجموعه استانداری در این مورد چگونه همکاری می‌کند؟

استانداری خوب همراهی می‌کند. جا دارد که من تشکر کنم از آقای استاندار چون ایشان هم پیگیر این مورد هستند. طی جلساتی که داشته‌ایم اعلام کرده‌اند که تا جایی که از دستم بر می‌آید در این راه من نیز با شما همراه هستم. خودشان پیشقدم شده و یک سری جلساتی با وزیر ترتیب داده‌اند و به من هم گفته‌اند که با رفته‌ایم و جلسه‌ای بسیار خوب و جدی برگزار کرده‌ایم. هر کس در حوزه خود در این باره تلاش می‌کند. من از باب نمایندگی مسئله را پیگیری می‌کنم، آقای استاندار هم از باب دیگری. ما از اینکه آقای استاندار به این مسئله عِرق و علاقه دارند از ایشان تشکر می‌کنم. حتی اخیرا جلساتی بوده که من ایشان را در جریان گذاشته‌ام و بسیار هم استقبال کرده‌اند. هر چند من بیش از اینها انتظار دارم. انتظار دارم بیشتر از اینها با ما همراه باشد ولی تا همین حد هم جای تشکر دارد.

تمام نمایندگان استان، مس سونگون را پروژه فرا شهرستانی می‌دانند

مجمع نمایندگان استان با ما صد در صد و تمام و کمال همراه هستند. یعنی کلیه نمایندگان همراه هستند، حتی یک نفر هم نیست که در این راه کوتاهی کند. جا دارد از همه این بزرگواران تشکر کنم که هر وقت خواسته‌ایم تحت هر شرایطی حاضر بوده‌اند که ضروری‌ترین جلسات خود را کنسل کرده آمده‌اند که هر امضایی لازم باشد بگذارند. همگی به این مسئله به عنوان یک پروژه فرا شهرستانی نگاه می‌کنند. نمایندگان کمیسیون صنایع یکدست به شکل اجماع به این نتیجه رسیده‌‎اند که باید این اتفاق بیفتد. همگی در این مورد توجیه هستند. چون فرایندی که تا اینجا آمده باعث شده که همگی حساس شوند.

چطور می‌توانند کنسانتره تا چین ببرند اما نمی‌توانند در اینجا فرآوری کنند؟

برای همه یک نکته سوال است که آقا چطور می‌شود که چند هزار کیلومتر این کنسانتره حمل می‌‌‌شود که برود در چین فرآوری شود و آنجا سود بدهد، در حالی که همان دستگاه‌هایی که در چین هست را خودمان می‌توانیم اینجا مستقر کنیم. چرا باید صرف نکند اینکه می‌توان به جای اینکه چند هزار کیلومتر کنسانتره‌ای را که هفتاد و پنج درصدش خاک است حمل کرد در پانصد متری محل تولید همان را تبدیل کنیم؟

شرکت ملی مس به فکر جوانان بیکار نیست و تنها به سود خود فکر می‌کند/ به بیانات رهبر و امنیت جامعه توجهی ندارند

شرکت ملی مس یک توجیه هم که دارد این است که می‌گوید ما آن سود مورد انتظار و توقعی که خود شرکت مس و سهامدارانش دارند در مرحله تبدیل به کنسانتره برداشت می‌کنیم. پس بنابراین اگر فرض کنیم تبدیل خاک که الان در معدن است به شمش مس (فعلا تا این مرحله) برای هر کیلوصد تومان سود به طور فرضی پیشبینی کنیم تا مرحله تبدیل به کنسانتره ما حدود هشتاد ـ نود تومان این سود را برمی‌داریم. ده ـ بیست تومان باقیمانده برای ما آنقدر جذابیت ندارد که بیاییم به خاطر آن خودمان را به دردسر بیاندازیم. من هم در جواب اینها گفته‌ام که اگر برعکس بگوییم و هشتاد درصد سودی که شما برمی‌دارید بشود صد در صد و از تبدیل و فرآوری آن هیچ سودی برای شما نماند باز هم باید این کار را بکنید. چون همین قسمت است که توسعه، اشتغال، عوارض، درآمد دولت، توسعه منطقه... ایجاد می‌کند. این خودش درآمد است. در کشور ما الان با این وضعیتی که مانده‌ایم وقتی مقام معظم رهبری می‌فرمایند که من از جوانان خجالت می‌کشم که بیکار مانده‌اند و دست خالی به خانه می‌روند آیا این قسمت درآمد حساب نمی‌شود؟ جایی که جوانان که بنیان‌های مملکت هستند و در حال حاضر بیکار هستند این درآمد به حساب نمی‌آید؟ آیا درآمد فقط باید به جیب مس برود؟ اول باید حاکمیت، حکومت، امنیت مملکت ما حفظ شود بعدا باید مسی وجود داشته باشد که شما بتوانید درآمد آن را تصاحب کنید.

شرکت ملی مس در برابر خواست همه دیوار است!/ فرمانده سپاه عاشورا از ما حمایت می‌کند

حالا به این قضیه از تمام جناح‌ها فشار بیش از حد آورده‌ایم. من رفته بودم خدمت سردار کریمیان ایشان هم محبت کرده و گفتند ما هم از تمام پتانسیل‌مان استفاده می‌کنیم. در خدمت حضرت آیت الله شبستری بوده‌ایم و ایشان هم قول همکاری و حمایت داده‌اند. آن روز هم شنیدم که مسئله را در نماز جمعه اعلام کرده‌اند. مسئولین استانی، مردم عادی و اصحاب رسانه همه در این راستا اراده کرده‌اند. چند هفته قبل در اتاق صنعت و معدن و تجارت جلسه‌ای برگزار شده آنجا جمع شده‌اند و یک تعداد از بخش خصوصی و یک تعداد از معادن و عده‌ای از مدیران استانی و از کارشناسان نظام مهندسی معدنی صورت جلسه‌ای به اتفاق نوشته‌اند و همه ذخیره‌ها را درآورده‌اند که مثلا فلان جا این مقدار ذخیره هست و معادن وجود دارد و کنسانتره تولید می‌شود. یعنی هیچ منطق علمی و غیر منطقی و هوامل سیاسی و غیر سیاسی وجود ندارد که خلاف این خواسته را ثابت کند همه به اتفاق به این نتیجه رسیده‌اند که این اتفاق باید بیفتد. از طرفی هم آمده و به یک دیوار بسته رسیده‌ایم.

آناج: آیا آقای جهانگیری نقشی دارند و مانع اجرای خواسته‌هایتان می‌شوند؟

معاون اول هستند نقش اول هستند!

بالاخره این مدیرعامل سهمیه آقایان دیگری است، ما گاها خیلی نمی‌توانیم به وزیر فشار بیاوریم هر چند در قانون اساسی نماینده می‌‌تواند وزیر را هم استیضاح کند. گاها احساس می‌کنیم بدشان هم نمی‌آید که ما این کار را بکنیم. سیستم بدش هم نمی‌آید این کار را بکند آنها را از دست یک نفر خلاص کند. این هم کارمان را دشوارتر کرده است. مجبوریم بگوییم که فعلا یک نفر دارد کم و بیش حمایت می‌کند.

خواستند به من هم کَلک بزنند/ یک عده از خدا می‌خواهند وزیر صنعت را استیضاح کنیم...

آناج: آیا تاکنون از شخص رئیس جمهور در این باره مطالبه‌ای شده است؟

بله به تدریج دارد به آن مراحل می‌رسد ولی آنچه که بیشتر می‌تواند مقاوت اینها را بشکند این است که وقتی احساس می‌کنند که پای مطالبه عمومی در میان است و افکار عمومی خواهان این امر است دیگر کم می‌آورند. حتی چند بار که من مصاحبه کرده‌ام و دیده‌اند که به تدریج دارد افکار عمومی فراگیر می‌شود می‌بینم که دارند به من چراغ سبز می‌دهند که یعنی بشینیم یک جوری حل کنیم و راهی پیدا کنیم. اینجا هم می‌خواهند به ما یک جوری کلک بزنند می‌خواهند ظرفیت را بیاورند به واحدهای بیست ـ سی هزارتنی برسانند. بعد می‌خواهند یکی دو سال به این ترتیب وقت را بگیرند تا ما بعد این مدت به سرازیری بیافتیم و بتوانند مدیریت کنند. کارمان کمی دشوار است ولی این را بدانید که کمک شما و همراه کردن افکار عمومی با ما خیلی بیشتر از زماتزحمات من و تمام مسئولین کارسازتر خواهد بود. نقطه ضعف اینها همین است وگرنه از خدایشان است که ما برویم و وزیر را به استیضاح بکشانیم تا از دستش خلاص شوند.

شرکت مس آذربایجان صوری است/ اعضاء هیئت مدیره هیچ اختیاری ندارند/ چرخش مالی شرکت 20 میلیون تومان هم نیست

آناج: بر فرض که شرکت مس آذربایجان میلیاردها تومان هم فروش داشته باشد، وفتی این گردش مالی در استان به کار گرفته نمی‌شود و بانک‌های اینجا و مردم استفاده نمی‌کنند، دیگر چه فایده‌ای دارد؟

بله. در حال حاضر شرکت مس آذربایجان صوری است اصلا آن زمان آورده‌اند شرکت مس آذربایجان را به صورت یک کاغذ برده و به ثبت داده‌اند و یک صفحه آگهی گرفته‌اند. سرمایه ثبت شده‌اش هم نمی‌دانم ده میلیون تومان است یا صد میلیون تومان. یک شرکت صوری و قلابی است. حتی شرکت مس آذربایجان که ما الان فکر می‌کنیم هست و هیئت مدیره دارد، نه اختیارات مالی دارد و نه اختیارات تصمیم‌گیری دارد.

بورس شرکت مس آذربایجان را قبول ندارد/ اعضاء هیئت مدیره حتی یک جلسه هم برگزار نکرده‌اند

حتی شرکت مس آذربایجان اضهارنامه‌ای که سالانه به دارایی می‌دهد چرخش مالی را در حدود ده ـ بیست میلیون تومان می‌زنند. باز هم یک گزارش کار صوری که به صورت اضهارنامه به دارایی می‌دهند. بعد شرکت برای مس آذربایجان از نظر حقوقی و بورس جایگاهی تعریف نشده است. بورس شرکت مس آذربایجان را قبول ندارد. اموال و دارایی شرکت مس آذربایجان برآورد نشده است. مشخص نیست که یک میلیون اموال دارد یا صد میلیون. این هم یک سیاست بود که سیستم فعلی آن زمان اتخاذ کرده بود که بتواند به این ترتیب باز هم بتواند آن فضا را مدیریت کند. علی‌رغم اینکه شرکت مس آذربایجان چند نفر هیئت مدیره دارد در این سه سال یک صورت جلسه هیئت مدیره بیرون نداده است. یعنی هیچ جلسه‌ای نداشته است که تصمیمی کتبی به شکل صورت جلسه داشته باشد. همه اینها دکور هستند.

پول‌ها به تهران و کرمان می‌رود/ تنها پول تنخواه و ارسال محموله را به آذربایجان‌شرقی می‌دهند

بُعد فروش و مسائل مالی کلا در تهران و کرمان است. اصلا در منطقه ما چنین تصمیم‌گیری و ورود به فروش و اخذ پول وجود ندارد. پول‌ها می‌رود به تهران و کرمان. آقایانی که اینجا می‌نشینند به صورت هفتگی برای هزینه‌های خود تنخواه می‌گیرند و همیشه هم از هزینه‌های خود عقب‌تر هستند. تا حدی هستند که بتوانند پولی بدهند که این مواد استخراج شود و بار زده و برود. در پایان سال هم باز از نظر مالی از این حد هم عقب‌تر هستند. حسابی که از فروش به دست می‌آید هم در استان ما باز نمی‌شود که مثلا اینجا در بانک به حساب ریخته شود و دسته چک در تهران کار کند که حداقل بانک‌هایمان هم از آن بچرخد. می‌شود گفت که در حق استان ما جفا شده است.

تکنولوژی‌های جدید میزان آلایندگی را به صفر رسانده است

آناج: شرکت ملی مس مباحث محیط زیستی را مطرح می‌کند، پشت پرده این بهانه‌گیری‌ها چیست؟

آن زمان که ما می‌خواستیم پروژه‌ها را به کار بیندازیم محیط زیست مجوز داده بود و بر اساس مجوز محیط زیست کار می‌کرد. ولی در حال حاضر برای دوازده نفر درخواست ویزای شینگن آلمان کرده‌ایم. دو نفر از کارشناسان مورد اعتماد مس هستند چهار ـ پنج نفر از نمایندگان هستند، یک نفر آقای استاندار هست که یا خودش می‌آید یا یک نفر نماینده به جای خود خواهد فرستاد، یک نفر هم معاون خانم ابتکار است، یک نفر از وزارت صنعت و معدن و تجارت است جمعا حدود یازده ـ دوازده نفر می‌شود که برویم آلمان، وسط شهر هامبورگ کارخانه ذوب مس هست که چند صد متر با دریا فاصله دارد. این طرفش منزل است. بالاخره آنجا همه جا سرسبز و جنگ و طبیعت اروپا است. کارخانه ذوب مس آنجا کار می‌کند و آلایندگی‌اش صفر است. الان در دنیا تکنولوژی‌هایی وجود دارد که در بحث زیست محیطی حل شده است. الان کارخانجات ما با تکنولوژی شصت ـ هفتاد سال پیش دارند کار می‌کنند. تکنولوژی روز دنیا به قدری پیشرفت کرده که آلایندگی دیگر معنی ندارد و به صفر رسیده است. حتی جلسه به هامبورگ رفتن را ما ترتیب داده‌ایم که حتی این بهانه اینها را هم قطع کنیم. حتی معاون خانم ابتکار را هم می‌بریم که خودشان از نزدیک ببینند.

آناج: محیط زیست هم در مقابل شماست؟

نه مانع نیستند. ما برای اینکه می‌خواهیم مس بعدها این بهانه را نیاورد می‌خواهیم خودشان از نزدیک ببینند و نگویند که ذوب مثل مشکل زیست محیطی دارد. مثلا در چین کارخانه ذوب مس هست در یک طرفش دیوارش مرغداری صد و بیست میلیون قطعه‌ای قرار دارد. یک طرفش کارگاه تولید و بسته بندی محصولات کشاورزی قرار دارد. الان دیگر در صنایع فرآوری مس بحث آلایندگی منتفی است. در سایر صنایع هم چنین است.

کافی است مجوز ساخت کارخانه دهند تا سرمایه‌گذارها هجوم آورند

آناج: سرمایه گذار بخش خصوصی هم می‌تواند وارد این جریان بشود یا مجوز نمی‌دهند؟

اول باید مس مجوز طرح توسعه را صادر کند. چون مس در بورس است چیزی شبیه طلاست. سرمایه گذاران حتی تضمین بانک مرکزی را هم نمی‌خواهد. می‌گوید مس با من توافق کند که بعد از افتادن در خط تولید در سال این مقدار شمش مس زیر قیمت بورس لندن به ما بدهد ما بیاییم با همان توافق سرمایه گذاری کنیم چون مس جزو کالاهای بورس جهانی است بنابراین خیلی راحت است. مثل سایر جاها نیست که سرمایه گذار بخواهد کلی تضمین از طرف مثلا بانک مرکزی و دولت داشته باشد. اگر مس خودش یک توافق دو جانبه بنویسد هم سرمایه گذار داخلی می‌آید و هم سرمایه گذار خارجی می‌آید. اما اینها این کار را نمی‌کنند.

در کرمان کارخانه ذوب زده‌اند اما اجازه این کار را در آذربایجان‌شرقی نمی‌دهند/ تا کِی می‌توان مردم را آرام نگه داشت؟

اینها از این جهت مقاومت می‌کنند که الان خطایی که مرتکب شده‌اند این است که در سال نود و دو وقتی اینجا را متوقف می‌کردند رفته‌اند در کرمان یکی دو تا استارت کارخانه ذوب زده‌اند. حالا می‌گویند ما آنها را چه کنیم. خواب آنجا را اینگونه دیده‌اند که مواد را به عنوان آذوقه آنجا ببرند. ولی خوابشان تعبیر نمی‌شود. چون مردم مخصوصا در شهرستان یواش یواش نسبت به این قضیه آگاه‌تر می‌شوند. من به مردم چه بگویم؟ می‌آیند پیش من، من کنترلشان می‌کنم، آرامشان می‌کنم. ولی تا کی من می‌توانم مردم را آرام کنم؟ از وقتی آمده‌ام یک گواهی ننوشته‌ام که مثلا آقای فلانی جهت اشتغال به مس سونگون معرفی می‌شود. حتی یک مورد. چون اگر برای یک نفر بنویسم باید به دو ـ سه یا حتی پنج هزار نفر بنویسم که آن وقت بروند آنجا تظاهرات کنند و آنجا را ببندند.

مردم ورزقان حق ندارند در معدن خودشان کارگری کنند؟

من هیچ وقت به دنبال این نیستم که در استانمان تنش ایجاد کنم. سعی می‌کنم تنش‌های موجود را کمرنگ کنم. خب مدام مردم را آرام می‌کنم. می‌‌گویم صبر کنید حل می‌شود. یک ماه، دو ماه، سه ماه، پنج ماه، یک سال... اینها هم یک مدت به حرف من گوش می‌کنند. بعد یک مدت وقتی دیدند حرف‌های من نتیجه نداد طبیعتا این اتفاق خواهد افتاد. من که نمی‌توانم اینها را سال‌های متوالی آرام کنم. بالاخره انتظار دارند در معدنی که آنجا هست، با ذخایری که دارد حداقل کارگری کنند. اینکه خواسته خواسته زیادی نیست که ما داریم. ما می‌گوییم که در استان ما این ذخایر وجود دارد عوض اینکه شما هفتاد و پنج درصد هم آشغال حمل کنید ببرید، کارگران ما این آشغال‌ها تمیز کنند، تمیزش را هم ببرید. این را هم برای ما زیادی می‌بینید؟ خیلی کم لطفی می‌کنند در حق ما.

به مدیرعامل شرکت ملی مس گفتم دیگر در خواب حمل محصولات مس به کرمان را می‌بینی

اینها در امر کارخانه‌هایی که آنجا زده‌اند واقعا مانده‌اند. چون اگر این کارخانه‌ها شروع به کار بکند آذوقه خواهد خواست. اینها به هر نحوی می‌خواهند روی حرف خود بایستند. من هم وقتی آقای مراد علی زاده آمده بود گفتم تو در خواب هم نبین که این کار با این روند جلو برود. مردم نخواهند گذاشت. اگر فکر می‌کنی که اینها بارگیری شود بیاید در تبریز وارد واگن‌ها شود سوختگیری شود و ببرند در کرمان تحویل داده شود تا در آنجا کارخانه‌هایتان را توسعه دهید، پایین دستی‌هایتان را توسعه دهید کاملا در اشتباه هستی. من بعید می‌بینم این خواب شما تحقق پیدا کند. حداقلش این است که آن معدن تعطیل می‌شود، یک نسلی در آینده می‌آید که عرضه داشته باشد، شاید ما عرضه نداریم نمی‌توانیم. نسلی که عرضه دارد می‌آید و از منابع خود در جهت توسعه منطقه و استانش درست استفاده می‌کند.

سیاست و پول کنار هم باشد، ماجرا مخاطره‌آمیزتر می‌گردد

آناج: آیا فساد سازمان یافته‌ای در شرکت ملی مس وجود دارد؟

هر جا بحث پول باشد این مسائل هم ایجاد خواهد شد. در جایی هم که پول و سیاست با هم گره می‌خورد خطرناک‌تر هم می‌شود. مس جایی است که هم در آن پول هست و هم در پشت صحنه‌اش قدرت سیاسی هست. طبیعی است که این دو در کنار هم خطرناک خواهد شد. در واقع هم چنین مخوف هستند. من در گذشته تجربه خوبی نداشته‌ام.

آناج: آیا جا دارد که دستگاه‌های امنیتی هم به این مسئله ورود پیدا کند؟

من در تهران در وزارت اطلاعات هم این موضوع را باز کرده‌ام. در اداره کل اینجا هم نشستی داشتیم. با مسئولین اطلاعات استان هم این موضوع را مطرح کرده‌ام و انها هم کاملا در جریان امر قرار گرفته‌اند. سعی کرده‌ام آنها را هم از نظر فنی و منطقی قانع کنم. تا حدودی نسبت به این امر روشن هستند. به هر حال از انها هم انتظار داردیم که کمک کنند. با سایر مسئولین در وزارتخانه هم جلسه داشته‌ایم. در اینجا هم در سطح شهرستان و استان کاملا در جریان جزئیات مسئله هستند و همه این کار را تائید می‌کنند.

گزارش تحقیق و تفحص از شرکت ملی مس را در صحن علنی قرائت می‌کنیم

آناج: آیا اشخاص خاصی عهده‌دار انتقال کنسانتره از ایران به چی هستند؟

قبلا یک تحقیق و تفحصی از مس به عمل آمده بود هنوز گزارشش در صحن قرائت نشده است. احتمالا در طی چند روز اخیر گزارش را جمع بندی کنیم که برود به صحن. من خودم هم هستم در آن جلسه. در آن گزارش یک سری واقعیت‌ها باز می‌شود. حتی اگر این گزارش خوانده شود شاید یک تعداد مسائلی روشن شود که احتمالا یک سری انحرافات هم از بطن آن آشکار شود و در ادامه اگر لازم باشد یک سرس تحقیقات و بررسی در خصوص این مسئله مطرح کنیم و در غالب کانال مجلس جلو ببریم.

قطعا فساد و رانت وجود دارد

 قطعا هست. اگر تنها در برگشت پولی از حاصل فروش مس عاید می‌شود دقت کنیم و اینکه این پول از چه کانالی بازگردد و از طریق چه صرافی‌‌هایی بازگردد به ارقام سنگینی خواهیم رسید. تحریم از بانک کشاورزی برداشته شده است و می‌توانند به راحتی پول حواله کنند ولی هنوز اینها از  طریق صراف عمل می‌کنند. کارهایشان پیچیده است. حساب کنیم وقتی درآمد فقط از دو فاز آن هم فقط کنسانتره هزار و خورده‌ای میلیارد تومان باشد اگر ضربدر ده کنیم سایر فروش‌ها هم به دست می‌آید. حساب کنید چقدر واردات مواد مصرفی دارند چقدر خرید و هزینه دارند، اگر کنترل دقیق نباشد... البته من نمی‌گویم همه مدیران را خدای ناکرده متهم کنیم، من این کار را نمی‌کنم. این در کل سیستم این امکان‌های سوءاستفاده هست. انشالله ما بنا را برا ین می‌گیریم یک همه مدیران ما سالم هستم هستند من نمی‌خواهم کسی را متهم به دزدی و کج کاری کنم، اینطور نیست من چنین چیزی نمی‌گویم. ولی خواستم در جواب سوال شما بگویم که وقتی رقم‌های سنگین پول و قدرت سیاسی در یک جا جمع شود خطرناک خواهد بود. باید در این مورد بسیار دقت شود.

اجازه نمی‌دهیم یک عده از آب گل آلود ماهی بگیرند

خدای ناکرده جور دیگری نشود که یک تعداد هم بیاید از اینجا بر علیه ما از فرصت جور دیگری استفاده کند. آن روز در تلویزیون هم مصاحبه‌ای داشتم گفتم که من این‌حرف‌ها را می‌زنم سوء تفاهم و سوء برداشت نشود. چون این حرف‌ها در راستای فرمایشات مقام معظم رهبری و اقتصاد مقاومتی است، در راستای اسناد بالا دستس و سیاست‌های کلی نظام است. چون ما نمی‌خواهیم فرصت بدهیم که یک عده هم بیایند و از آب گل‌آلود ماهی بگیرند.

آناج: در مورد جریان صلاحیت هم توضیح دهید، گفته می‌شود وقتی صلاحیت گرفتید با هلی‌کوپتر خود را به ورزقان رساندید

آن هم به این قضیه مرتبط است. نه اصلا هلی کوپتر وجود نداشت. وقتی صلاحیت دادند من در تبریز بودم. اینکه من رد صلاحیت شدم بی ربط به این موضوع نیست.