حسین شریعتمداری در یادداشت امروز روزنامه کیهان به پشت پرده قتل معمر قذافی پرداخت.

قذافی کشته شد و جسد بی جان او در مقابل ده ها دوربین تلویزیونی به نمایش درآمد. در این واقعیت کمترین تردیدی نیست که دیکتاتور لیبی بعد از کشف محل اختفای وی با شلیک چند گلوله به قتل رسیده است. این صحنه را بسیاری از نزدیک شاهد بوده اند و یا از دریچه دوربین های تلویزیونی دیده اند. اما سؤال دیگری هم در میان است که پاسخ آن می تواند پرده دیگری از ماجرای قتل قذافی را به نمایش بگذارد. پرده ای که تماشای آن درس آموز و عبرت انگیز است. سؤال این است که قذافی را چه کسی و یا چه کسانی کشته اند؟ انقلابیون لیبی؟ یا ماموران نفوذی ناتو؟! شواهد موجود که به تصویر نیز کشیده شده حاکی از آن است که قذافی بعد از کشف محل اختفای خویش، تسلیم شده و حتی دست های خود را به نشانه تسلیم بالا برده بود. بنابراین چه کسانی اصرار داشته اند که قذافی در دم کشته شود؟ انقلابیون لیبی به دلیل خشم برخاسته از جنایات بی شمار قذافی و یا حامیان غربی دیکتاتور لیبی - ناتو - از ترس اسرار ناگفته ای که قذافی زنده می تواند بر زبان آورد و با جسد بی جان او برای همیشه به خاک سپرده می شود؟! در این باره گفتنی هایی هست و درس ها و عبرت هایی هم.

۱ - تصاویر تلویزیونی پخش شده از آخرین دقایق عمر دیکتاتور لیبی به وضوح نشان می دهد که قذافی با دست هایی که به نشانه تسلیم بالا برده است از مخفیگاه خود خارج می شود و سخنی چند ثانیه ای - و البته نامفهوم - نیز بر زبان دارد. بنابراین تردیدی نیست دیکتاتور لیبی در جریان درگیری با انقلابیون به قتل نرسیده بلکه بعد از تسلیم خود، کشته شده است. چرا؟!

۲ - در جسد عریان قذافی که از چند زاویه فیلمبرداری و عکسبرداری شده است، جای چند گلوله در سمت چپ سینه و اطراف قلب وی دیده می شود و یک تک گلوله نیز به مغز او شلیک شده است و این به وضوح نشان می دهد که قاتل دیکتاتور لیبی یک نفر بوده است زیرا چنانچه قذافی با شلیک گلوله انقلابیون به قتل رسیده بود، بایستی گلوله های پی درپی که از ده ها اسلحه شلیک شده است به تمامی بدن وی اصابت کرده باشد، بنابراین می توان نتیجه گرفت ده ها تن از انقلابیون مسلح لیبی که در صحنه حاضر بوده و قذافی را به دام انداخته بودند از شلیک به دیکتاتور تسلیم شده خودداری ورزیده و خواستار قذافی زنده برای محاکمه و کشف اسرار جنایات بی شمار وی بوده اند.

۳ - قاتل قذافی دقیقا سمت چپ سینه او و اطراف قلب را نشانه رفته است و این دقت عمل حاکی از آن است که قاتل بیرون از هیجان حاکم بر انقلابیون - که طبیعی نیز بوده است - دست به قتل دیکتاتور لیبی زده است و ماموریت خود را با خونسردی و بدون هیجان زدگی انجام داده است.

از سوی دیگر، در ناحیه سر جسد قذافی فقط جای یک گلوله دیده می شود و این نشانه آن است که قاتل قذافی بعد از شلیک چند گلوله به ناحیه حساس قلب و ریه دیکتاتور لیبی، برای اطمینان از مرگ وی، سر قذافی را هدف گرفته و تیر خلاص شلیک کرده است.

۴ - در فیلمی که از صحنه تسلیم و سپس قتل قذافی تهیه و پخش شده است دو صحنه «تسلیم» و قتل وی با فاصله نشان داده می شود. توضیح آن که در چند ثانیه از فیلم - کمتر از یک دقیقه - صحنه تسلیم دیکتاتور لیبی دیده می شود و در صحنه بعدی جسد خون آلود و عریان قذافی به نمایش درآمده است و در این میان صحنه تیراندازی به وی حذف شده است. این در حالی است که نمایش صحنه شلیک به قذافی می توانست گویای چگونگی قتل وی باشد و نشان می داد که دیکتاتور لیبی فقط از سوی یک نفر - و نه تعداد زیادی از انقلابیون - به قتل رسیده است.
۵ - در یکی از کلیپ های به نمایش درآمده از کشته شدن قذافی، صدای انقلابیون لیبی شنیده می شود که یکصدا فریاد می زنند «او - قذافی - را زنده می خواهیم» - نریده حیاً - این فریاد یکپارچه با شلیک چند تک گلوله قطع می شود و پس از آن جسد قذافی با محل اصابت گلوله هایی که به آن اشاره شد، دیده می شود.
شواهد یاد شده کمترین تردیدی باقی نمی گذارد که نه فقط قذافی را انقلابیون دستگیرکننده وی به قتل نرسانده اند بلکه آنها خواستار زنده ماندن وی برای محاکمه و پرده برداری از اسرار چنددهه جنایت و خونریزی دیکتاتور لیبی بوده اند.
۶ - اکنون باید دید زنده ماندن قذافی که به یقین، بازجویی، محاکمه و مجازات وی را در پی داشت برای چه کسانی نگران کننده بوده و از اعترافات دیکتاتور لیبی وحشت داشته اند؟ انقلابیون لیبی که از مدت ها قبل بر بازداشت و سپس بازجویی و محاکمه و نهایتا اعدام قذافی تاکید داشته و این خواسته خود را بارها - و از جمله هنگام دستگیری وی - اعلام کرده بودند و از سوی دیگر شواهدی که به آن اشاره شد، نشان می دهد کشته شدن دیکتاتور لیبی در محل دستگیری وی خواست انقلابیون نبوده است. بنابراین چه کسانی نگران زنده ماندن قذافی و اعترافات بعدی او بوده اند؟!
۷ - سرهنگ قذافی اگرچه از آغاز حاکمیت خود بر لیبی، به دیکتاتوری روی آورد ولی تقریبا از سال ۲۰۰۱ که متهم اصلی انفجار هواپیمای حامل ۱۸۹ آمریکایی بر فراز لاکربی - اسکاتلند - را به غرب تحویل داد، آشکارا به اردوگاه آمریکا و متحدانش وارد شد. وی مدتی بعد به درخواست آمریکا تمامی تجهیزات هسته ای لیبی را با کشتی به آمریکا فرستاد و در تمامی تحولات و رخدادهای منطقه مواضع و عملکردی همسو با غرب داشت. قذافی در جریان جنگ ۳۳ روزه حزب الله لبنان و اسرائیل به هیچیک از رسانه های لیبی اجازه حمایت از حزب الله لبنان را نداد. در جنگ ۲۲ روزه غزه، مرزهای خود را به روی مبارزان فلسطینی بست و از پذیرش آنان در خاک لیبی خودداری کرد. در جنگ جنوب سودان از تجزیه طلبان مورد حمایت آمریکا و اسرائیل تحت رهبری «جان کارانگ» حمایت کرد. در جریان جنگ میان چاد و سودان که بر سر منطقه نفت خیز «دارفور» صورت گرفته بود، همراه با آمریکا و اسرائیل و فرانسه در کنار شورشیان تحت رهبری «حسن هابره» قرار گرفت. قذافی - حداقل - در تمامی ده سال گذشته از طریق فرزندش «سیف الاسلام» با سازمان «سیا» و دولتمردان کاخ سفید در تماس و هماهنگی نزدیک بود. وی مبالغ کلانی به سارکوزی در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه و به تونی بلر برای پیروزی او در انتخابات انگلیس کمک کرد. «موسی کوسه» که ۱۶ سال در رأس دستگاه امنیتی - استخبارات - لیبی قرار داشت به اعتراف اخیر مقامات انگلیسی، در هماهنگی کامل با MI۶ انگلیس - بخش امنیت خارجی انگلستان - عمل می کرد و…
۸ - اسناد و شواهد غیرقابل انکار که به چند نمونه از آن اشاره شد به وضوح نشان می دهد که قذافی - حداقل - طی ده سال گذشته در نقش یکی از عوامل گوش به فرمان آمریکا و متحدانش در صحنه بوده است بنابراین در صورت بازداشت و محاکمه می توانست اعترافات تکان دهنده و رسواکننده ای علیه قدرت های غربی داشته باشد و این در حالی است که آمریکا و متحدانش با بهره گیری از حمله ناتو به لیبی در پی آنند که خود را فرشته نجات مردم لیبی جلوه داده و از این طریق اگر موفق به مصادره انقلاب اسلامی لیبی نشوند، دستکم زمینه ای برای نفوذ در ساختار نظام آینده لیبی داشته و به انتظار استحاله تدریجی و درازمدت انقلاب اسلامی لیبی بنشینند. بدیهی است که قذافی برکنار شده و از قدرت افتاده نه فقط کمترین سودی برای آمریکا و متحدانش نداشت، بلکه اعترافات وی می توانست کابوس وحشتناک دیگری برای متحدان غربی رژیم سابق لیبی و مدعیان کنونی نظام پیش روی مردم این کشور باشد.
۹ - سرانجام شوم قذافی می تواند درس عبرتی برای تمامی رژیم ها و احزاب و گروه های وابسته به غرب باشد. آمریکایی ها بعد از فرو غلتیدن قذافی از حاکمیت لیبی، نه فقط دست از حمایت پیشین وی برداشتند، بلکه مرده متحد سابق و گوش به فرمان خود را بر زنده ماندن وی ترجیح دادند و این ماجرای همه کسانی است که با شیطان دست می دهند. مگر سرنوشت فلاکت بار سران فتنه آمریکایی - اسرائیلی ۸۸ پیش رویمان نیست؟ خدای سبحان درباره اینگونه افراد و جریانات می فرماید:
«کمثل الشیطان اذ قال للانسان اکفر، فلمّا کفر قال ا نّی بری منک انی اخاف الله رب العالمین؛ مانند شیطان که به انسان گفت
کفر بورز و هنگامی که کفر ورزید، به او گفت؛ من از تو بیزارم،
من از خدای عالمیان بیم دارم».
حسين شريعتمداري