اين روزها مكانهايي مانند بافت قديمي تركهاي عثماني و آثار باستاني رومي در حومه طرابلس خالي از بازديدكننده هستند.

اما یک مکان بیش از هر جای دیگری بازدیدکننده و مشتاق دارد. زمانی که نبرد مسلحانه در لیبی علیه قذافی شدت گرفت، این زمزمه به کرات شنیده شد که مقر زندگی سرهنگ یا همان باب العزیزیه دژی است که کمتر کسی می‌تواند جرات وارد شدن به آن را داشته باشد. اما حقیقت چیز دیگری بود.

همان‌طور که دیکتاتورها و قدرتشان پوشالی است، نمادها و متعلقات آنها نیز تهی و توخالی است.

سرهنگ قذافی این روزها در مکانی نامعلوم در صحراهای لیبی دفن شده و مقر زندگی‌اش به جایی تبدیل شده که هیچ شباهتی با نمونه قبلی‌اش ندارد.

روزنامه نیویورک تایمز بتازگی در گزارشی به اوضاع این روزهای این منطقه پرداخته و نوشته است: این منطقه زمانی جایگاهی رفیع داشت و مقر ویژه سرهنگ بود، اما هم اینک به بازاری تبدیل شده است که در آن خمیر دندان، کرم‌های مرطوب‌کننده، کفش، گوسفند، سگ، کبوتر و دیگر اقلام به فروش می‌رسد.

خالد الفیتوری ۲۸ ساله یک نگهبان است که از شهر زلیتن همراه دو دخترش برای دیدن این منطقه به باب العزیزیه آمده است. او می‌گوید: ۴۲ سال مردی در اینجا زندگی می‌کرد که دائما در حال دستور دادن به بقیه افراد بود. حال آمده‌ایم ببینیم سرهنگی با آن همه دبدبه و کبکبه کجا زندگی می‌کرده است.

قذافی آن‌قدر باب العزیزیه را برای مردمش مخوف جلوه می‌داد که حتی افراد جرات توقف در مقابل آن را هم نداشتند.

سعد عامر العریبی یکی از آن افرادی است که هزینه ایستادن در مقابل این ساختمان را پرداخت کرد.

وی که راننده تاکسی است، پنج سال پیش تنها به دلیل توقف در کنار باب العزیزیه دستگیر شد و یک ساعت مورد بازجویی قرار گرفت.

محمد خلیفه السویسی، دیگر فردی است که باب العزیزیه برای او نماد تکرار تلخ تاریخ است؛ تاریخی که طی آن افرادی همچون محمد و دوستانش قربانی‌ آن بودند.

قربانی این تاریخ تلخ حال با چشمانی حزن‌آلود دوربینی را برای ضبط فیلم از درهای باز زندان‌ها و دمپایی‌های پلاستیکی رها شده در دست دارد و می‌گوید: دوستانم در این جا کشته شدند.

محمد ۱۲ سال از عمرش را در زندان ابوسلیم در همین مقر گذراند. اتهام او نه فعالیت‌های سیاسی بود و نه طرح‌ریزی ترور یا نقشه‌ای علیه قذافی. او تنها طرح‌هایی را در مخالفت با قذافی بر روی دیوارهای مرکز شهر نقاشی می‌کرد.

جمعه بازار تنها نامی است که می‌توان برای باب العزیزیه در روز تعطیل آخر هفته انتخاب کرد.

مقر سرهنگ که در زمان حیاتش ثمر و نتیجه‌ای برای مردم نداشت حالا پس از مردنش، به مکان کسب و کار عده‌ای تبدیل شده است.

تعجب حس مشترک بسیاری از افرادی است که برای خرید و فروش به این مکان می‌آیند.

فتحی مبروک از جمله این افراد است که سری به باب العزیزیه زده و تعدادی پوستر خریداری کرده است. او می‌گوید: دیکتاتور اینجا زندگی می‌کرد! ما همچنان احساس می‌کنیم همه اینها خواب است.

منبع: جام جم آنلاین