به گزارش مهر، هفتیمن نشست از مجموعه نشست های الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت با سخنرانی دکتر غلامرضا اعوانی از سوی گروه مطالعات توسعه اسلامی مؤسسه توسعه و تحقیقات اقتصادی دانشگاه تهران عصر امروز سه شنبه در دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران برگزار شد.

اعوانی استاد فلسفه دانشگاه شهید بهشتی در این نشست به بررسی بایستگی های توسعه پرداخت و گفت: علم بدون نظر ناقص است باید در خود نظر نیز نظر کرد. نظر اساس علم است لذا مباحثنظری درباره توسعه جایگاه ویژه ای دارد.

وی افزود: به توسعه می توان نگاه فلسفی کرد، فلسفه می تواند به علم نظر کند اگر بخواهیم مسائل را با یک دید اسلامی مورد بررسی قرار دهیم باید آن را از منظر حکمت الهی مورد توجه قرار دهیم. البته می توان از زاویه دیگر نیز این موضوع را بررسی کرد، باید توجه داشت که اساس دین نیز حکمت است.

اعوانی تصریح کرد: فلسفه نظر کردن در علوم است، علوم به چیز خارجی نیاز دارد که بتواند به آن نظر کند. ابن سینا که یکی از بزرگترین فیلسوفان جهان در تدوین روش شناسی علوم است مسئله موضوع و مبادی علم را ذکر کرده است. او می گوید در علم موضوع علم مسلم فرض می شود. باید توجه داشت که علم نمی تواند همیشه بر خود نظر کند لذا اهمیت فلسفه در مبادی علوم مشخص می شود. افلاطون می گوید فرق بین فلسفه و علم این است که علوم همه فرضیه دارند ولی فلسفه هیچگونه فرضیه‌ای ندارد.

استاد فلسفه دانشگاه شهید بهشتی یادآور شد: فایده فلسفه نظر در مبادی و موضوعات علم است. ارسطو پایه گذار علم بیولوژی بوده است، او حکیم نیز بوده، امروز یک دید مکانیکی و مادی به علم وجود دارد و یک دید حکمی و الهی در بیولوژی امروز بحثعلیت غایی کنار گذاشته می شود در صورتی که ارسطو معتقد است علم غایت دارد. باید توجه داشت در دوره جدید علوم ارتباط خود با حکم الهی را از دست داده است.

اعوانی تاکید کرد اگر می خواهیم علوم را اسلامی کنیم تنها راه آن از طریق حکمت است. در مورد توسعه باید به تاریخچه این ایده پرداخته شود، توسعه و پیشرفت ملازم هم هستند، توسعه و پیشرفت به معنای امروزی قبل از رنسانس و در فرهنگ های شرقی و غربی وجود نداشته است و این مفهوم بعد از عصر رنسانس بوجود آمده است. نظریه توسعه پیشرفت با مفهوم علم جدید و فلسفه جدید و بعد از رنسانس آغاز می شود.

وی افزود: بر نظریه های قدیم اعم از هند، ایران باستان، ادیان غربی و شرقی، خدا محور بوده است یعنی خدا محور وجود بوده است این نظریه ها همه چیز را الهی می بینند و در آن دید مادی وجود ندارد. در آن خداوند اصل و محور همه چیز بوده است. انسان هم در ادیان و هم در حکمت الهی خلیفة الله است.

استاد فلسفه دانشگاه شهید بهشتی با اشاره به اینکه در دوره جدید یک چرخش بوجود آمد گفت: دوره جدید مدرنیسم ریشه در غرب دارد یکی از ویژگی های این دوره بشرمداری است توجه از خدامداری به بشرمداری معطوف شد در این دوره خدا معیار همه چیز نیست بلکه این انسان است که اصل و معیار است.

اعوانی با اشاره به اینکه دوره رنسانس کشف عالم به وسیله بشر بوده است گفت: در این دوره انسان از یک جهان بینی رهبانی رها می شود و عالم را کشف می کند. علم به معنای جدید آن با پیشرفت و توسعه ارتباط می یابد و این علم جدید و فلسفه جدید است که مفهوم توسعه را امکانپذیر می سازد.

وی یادآور شد: جدا شدن عقل از وحی از ویژگی های دیگر دوران جدید است در دوره جدید دین و فلسفه از یکدیگر جدا می شوند و شاهد دور شدن علم از حکمت الهی هستیم. علمای امروز از حکمت فاصله گرفته اند و حکمای ما نیز از علم جدا شده اند، علمی که از حکمت الهی جداست علم سکولار است.

استاد فلسفه دانشگاه شهید بهشتی با اشاره به اینکه توسعه در دوره جدید در محور علم جدید و بدور از حکمت الهی است گفت: در دوره جدید عقل به عقل جزئی تبدیل شد، باید توجه داشت که یک عقل کلی و یک عقل جزئی داریم. در قدیم بین این دو عقل تفاوت وجود داشت عقلی که به مطلق و حق می رسد عقل کلی است و عقلی که در علوم بکار می رود عقل جزئی است. عقل جزئی را عقل معاش نیز می گویند.

اعوانی در پایان به ارائه راهکار برای بحران کنونی بشر پرداخت و گفت: راه نجات این است که عقل جزئی و کلی پیوند بخورد و برای آن نیز دو راه وجود دارد. یکی حکمت الهی و دیگر وحی. اگر توسعه ای که در حال حاضر جریان دارد ادامه پیدا کند موجب نابودی بشر می شود. توسعه و پیشرفت کنونی مخل اعتدالی است که انسان در آن قرار دارد. علم جدید اعتدالی که در محیط انسان وجود داشت و اعتدالی که در طبیعت بود را از بین برده است.