به نوشته روزنامه کیهان،گویی خانه سینما، نه محلی برای سینماگران و درمان دردهای آنان و جایی برای رفع و رجوع زخم های بی شمار این سینما، بلکه محلی شده است برای اردوکشی های متعصبانه سیاسی و شخصی و رو کم کنی این و آن. و در این میان آنچه مغفول مانده و به فراموشی سپرده شده اصل سینما و مصائب و مشکلات سینمای ایران است.

آیا به راستی مدیران این خانه، طی این سال ها و در میانه غبار این دعواهای غیراصولی و افراط کاری های مهوع و زد و بندهای گروهی و به جان هم انداختن هنرمندان و مسئولین سینمایی، لحظه ای به این نکته اندیشیده اند که بر سر شاخ نشسته اند و بن می برند و کاری می کنند که بالاخره روزی به اینجا ختم خواهد شد که دیگر نه از تاک نشان ماند و نه از تاک نشان!

باری؛ اگر قانون نانوشته وجدان های بیدار و چشم های هوشیار مردمان فهیم و نجیب و صبور این مرز و بوم این باشد که کار باید برای رضای خدا و از روی صفا و خلوص نیت و بی توجه به تعصبات شخصی و گروهی و سیاست زدگی های مهوع این روزگار سفله پرور باشد، که هست، پس تردیدی نیست که فعالیت های چند ساله اخیر خانه سینما غیرقانونی است؛ آن هم به شدت و حدت!

حیف! حیف سینمای ایران که همچون گوشت قربانی و کودک یتیمی افتاده است به دست یک مشت شبه هنرمند مبتذل ساز و مشتی افراط کار و مدیر بی توجه و البته اسیر در خانه ای که برای هر جا و هر کسی باشد، برای سینمای ایران نیست! خانه ای با دیوارهای بلند و بی پنجره!