برداشت تربیتی از عاشورا
خدای متعال درکنار پیامبر باطنی وظاهری، تاریخ را نیز چراغ راه انسان‌ها قرار داده است تا با تفکر درمورد خط مشی وسرنوشت تلخ وشیرین پیشینیان، وعبرت گیری ازتجربه آنان روشی نجات بخش برای زندگی خود ترسیم کنند و بابهره گیری به‌موقع ازعلائم راهنما، باهوشیاری و مراقبت ازکنار پرتگاه‌های سقوط موجود درمسیر زندگی خود، ایمن عبور کنند. 
قرآن کریم بعنوان پیام آوری دائمی وروز آمد درهمه اعصار و «راهنمایی مورد اعتماد» فرازهای الهام بخش تاریخ مواجهه سپاهیان عقل وجهل را در ساختار قصّه برای مخاطبان خود حکایت کرده است و برای باورداشت بیشتر آنان نمادهایی از همان فراز تاریخ را در معرض بصر و بصیرت انسان‌ها قرار داده است که مفهوم واقعی "میراث فرهنگی" بر آنها صدق می کند. مثل آیه 92 سوره یونس درمورد سرنوشت فرعون که می فرماید:
«پس امروز پیکرت را (از آب به ساحل) بیرون خواهیم آورد تا برای آنان که پس از تو می آیند نشانه (عبرتی) باشی، که بسیاری ازمردم از آیات ما غافل اند!»  
از شگفتی‌های نظام هدایت الهی این است که این پیکر پس از هزاران سال همچنان بعنوان نماد سرنوشت 
رو در رویی جنود عقل وجهل در برابر چشم وعقل ما است تا به آن فکر کنیم وعبرت بگیریم. اما راهی که "اکثریت" انسانها انتخاب کرده اند غفلت از این نمادها است بنا بر توصیف آیه 179 سوره اعراف این جمعیت کثیر چشم دارند اما نگاه نمی کنند و دل دارند اما تعقل نمی کنند!.....و اینان از غافلان اند! 
وعاشورا نیز حادثه ای بی نظیر درتاریخ اسلام است که بسان یک معلم راهنمای انسان‌های اعصار مختلف شده است. تا برای چند روز کامروایی بیشتر زیر بار ظلم وستم زورگویان وستمگران نروند و اگر برسر دوراهی «مرگ سرخ» یا زندگی ننگین قرار گرفتند با الهام از امام حسین علیه السلام به فطرت خود مراجعه کنند و آزادگی و
عزت وسربلندی را انتخاب نمایند. عاشورا دو قطب دارد. یکی ازدوقطب حادثه عاشورا پرورش یافته پاکترین دامان است وقطب دیگر محصول دامن‌های آلوده و ناپاک! 
یکی تربیت شده پدر فضیلت‌ها و تعالی‌ها ودیگری رها شده از پدری ناشناخته!
یکی هویت وشناسه همه آزادگان وجوانمردان تاریخ ودیگری مثالی برای شبه انسان‌های هرزه وآلوده.
آیه 54 سوره زخرف تصریح می کند که انسان‌های هرزه ابزار دست ستمگران و زورگویان می شوند وبه‌عبارتی دیگر ستمگران و مستکبران نیز برای پیشبرد اهداف خود به ترویج هرزگی و آلودگی دامن می زنند تا تعداد بیشتری از انسان‌ها را آلوده و سپس تحت فرمان خود دربیاورند. این «نظام یارگیری» شیطان صفتان عالم است. با این روش انسان‌های فاسد با تهدید یا تطمیع به راحتی خریداری می شوند در زمان هجوم دشمن و آغاز اشغالگری نه تنها مقاومتی صورت نمی گیرد که انسان‌های هرزه وآلوده با خیانت به ملت خود  دژهای مقاومت را به روی دشمن می گشایند واشغالگری باکمترین هزینه  اتفاق 
می افتد. چه اشغالگری سرزمینی و چه نرم افزاری برای تسلط برافکار عمومی. وقتی هرزگی نویسندگان وهنرمندان جامعه ای 
را آلوده ساخته افکار عمومی تحت تاثیر قلم وهنر آنان به بیراهه می روند. وباطل، حق توصیف می شود. انسان‌های 
بی ریشه وبی نسب بزک می شوند و اگر انتخاباتی بود اشرار هم موج سواری کرده و بر مردم مسلط می شوند ویزید صفتان به ریاست می رسند وآزادگان به اسارتگاها وقتلگاهها می روند! و عاشوراها تکرار می شوند.
این که درزمان ما هم برای تکرار تاریخ تلاش می شود وازجمله هنرمندی تحت فرمان دستگاه خدمت رسانی شهری قلم خود را به دشمن می فروشد و درتبلیغات شهری ، برنماد عفاف وحجاب خط می کشد او نیز ازهمین تبار است. چون عفاف وپاکیزگی مادران، آزاده پرور است وآزادگی مانع تسلیم دربرابر دشمن می شود. برای ترویج خط تسلیم ابتدا باید با نمادهای طهارت وعفت مبارزه کرد تا شرایط برای  آلوده ساختن دامنها فراهم شود وهمین دامن‌های آلوده هستند که هرزه پرورند و راه نفوذ شمن راهموار می کنند. وهمین هرزه ها هستند که انسان‌ها عزتمند را تحمل نمی کنند وآنها را بین شمشیر یا تسلیم، محاصره می کنند!
 حالا فلسفه مواضع دو قطب تربیتی را در این سخن سرور آزادگان جهان حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السلام  مورد تدبر قرار دهیم تا سررشته دوجبهه فرهنگی خیر وشر و پاکی و ناپاکی وتبعیت از نظام امامت و ولایت یا گرایش به جبهه کفر واستکبار و عضویت در سپاه عقل یا جنود جهل وگرایش به عفت وپاکدامنی یاتمایل به ولنگاری وهرزگی را در انسان‌ها و
انسان نماهای  محیط زندگی اجتماعی خود بشناسیم :
«آگاه باشید که زنا زاده پسر زنازاده مرا بین دو چیز قرار داده است. کشته شدن یا تسلیم شدن با ذلت وخواری. ولی ذلت ازما دور است خدا راضی نیست که ما ذلیلانه تسلیم شویم و پیامبر خدا، مؤمنان ودامن‌های  پاک وپاکیزه ای که درآن پرورش یافته ایم وآن مردانی که از تن دادن به زیر بار ستم منزه اند، راضی نیستند که ما اطاعت افراد پست را بر قتلگاه کریمان وبزرگان برگزینیم.»  

سید باقر پیشنمازی