در حالی كه یك كودك سیستانی در اثر تنبیه درگذشته است، وزیر آموزش و پرورش از پذیرش وجود پدیده تنبیه در مدارس طفره میرود و آن را توهین به فرهنگیان میداند! چند اتفاق بد دیگر باید بیافتد تا یاد بگیریم مسئولیتپذیر باشیم و هیچگاه صورت مسئله را پاك نكنیم؟

به گزارش فرارو؛ هفته گذشته خبری منتشر شد مبنی بر درگذشت یک دانش‌آموز سیستانی بر اثر تنبیه بدنی معلم. به گزارش منابع خبری، یکی از معلمین جدیدالاستخدام آموزش و پرورش، دانش‌آموز خود را به دلیل به همراه نیاوردن کتاب مورد مواخذه قرار داده می‌دهد، و با گوشه کتاب به سر او ضربه می‌زند.

گفته می‌شود پس از این حال عمومی این دانش‌آموز کلاس سوم راهنمایی رو به وخامت می‌گذارد، به بیمارستان چابهار و پس از آن به زاهدان منتقل می‌گردد و نهایتاً پس از یک هفته بستری شدن در بیمارستان جان خود را از دست می‌دهد. شاید دانستن این نکته که دانش‌آموز فوت‌شده دارای نسبت خانوادگی با معلم بوده چندان در اصل ماجرا فرقی ایجاد نکند و حتی این که این معلم اینک در بازداشت به سر می‌برد، از تاثیر این واقعه کم نمی‌کند.

از کنار این هم بگذریم که روز قبل از این حادثه، بر اثر حریق ناشی از اتصالی برقی در یکی از مدارس شهر زاهدان دانش‌آموز دیگری نیز جان خود را از دست داده بود و به قولی «با این اوصاف صبح که یک دانش‌آموز از خانه خارج می‌شود باید در بازگشت او به خانه تردید داشت»، چرا باید چنین ماجرای غم‌انگیزی اتفاق بیافتد؟

فاطمه قربان، معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش در این خصوص به مهر گفته است: «بی‌احتیاطی و غفلت یک معلم موجب بروز چنین حادثه دلخراشی شده است». تاکیدات معاون وزیر بر این که «یک معلم» سبب انجام این کار شده به همین جا ختم نمی‌شود، وی ادامه می‌دهد: «طبق آیین نامه اجرایی مدارس معلمانی که به هر نحوی دانش آموزان را تنبیه بدنی می کنند متخلف هستند و در صورتی که دانش آموز یا والدین این موضوع را گزارش دهند با آنها برخورد می شود».

با این حال این سوال باقی است که آیا مورد منتهی به مرگ دانش‌آموز سیستانی، تنها مورد تنبیه بدنی درسراسر کشور بوده است؟ آیا نهادی جز وزارت آموزش و پرورش متولی اجرای این آیین‌نامه است و اگر گزارشی از والدین واصل نشود، نباید در این زمینه بر معلمان نظارت شود؟

هرچند معاون وزیر آموزش و پرورش اصل مسئله را پذیرفته است، اما آقای وزیر حتی اصل مسئله را پاک می‌کند و می‌گوید: «تمامی معلمان در آموزش و پرورش تحت هیچ شرایطی دست به تنبیه دانش آموزان نمی‌زنند و به نظر من اعلام این امر که تنبیه در مدارس وجود دارد به نوعی توهین به فرهنگیان است».

وی با بیان این که مصادیق تنبیه در مدارس ایران بسیار محدود است، گفته است: «علیرغم این مسئله ما راهکارهای قانونی و مجاری مشخصی برای اطلاع از وضعیت تنبیه در مدارس مشخص کرده‌ایم، به طوری که دانش‌آموزان و خانواده‌ها در صورت مشاهده مواردی از تنبیه بدنی آن را به دفتر ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات اداره آموزش و پرورش منطقه خوداعلام کنند». آیا تردید و انکار، راه مناسبی برای حل معضلات است؟

تنبیه بدنی از نگاه متخصصان
دکتر محمد والی‌پور، متخصص روانپزشکی در خصوص تنبیه بدنی کودکان اعتقاد دارد: «امروزه یکی از منسوخ ترین روشهای تربیت کردن اطفال کتک زدن یا تنبیه بدنی است، راههای بهتر و عملی تر و موثرتری برای تربیت فرزندان وجود دارد».

وی درباره اثرات سو تنبیه بدنی و جسمانی می‌نویسد: «تنبیه جسمانی خیلی زود اثر آگاه کننده خود را از دست می دهد». وی می‌افزاید: «در اثر این تشدید مجازات در اکثر موارد مجازاتگر عنان اختیار را از دست داده و لطمات شدیدی در حین حمله خشم برطقل وارد می سازد که همان معنای abuse یا سوء استفاده را زنده کرده و در نتیجه در بسیاری موارد بچه آنچنان صدمه خواهد دید که دیگر قابل جبران نخواهد بود و یا به مرگ طفل خواهد انجامید».

والی‌پور با بیان این که «طفل کتک خورده از زمان طفولیت می آموزد که راه حل مشکلات، منازعه و ابزار خشم به دیگران است»، اظهار می‌دارد: «یادتان باشد که قبل از اینکه به تنبیه کودک فکرکنید باید به تشویق کودک و تقویت رفتارهای بهنجاروی بیندیشید».

در قانون مجازات اسلامی درباره تنبیه بدنی كودكان مقررات خاصی آمده است. در مقررات عمومی این قانون در خصوص كودكان بزهكار آمده است: در جرایم مهمه هر گاه برای تربیت اطفال بزهكار تنبیه بدنی آنان ضرورت پیدا كند تنبیه بایستی به كیفیتی باشد كه دیه به آن تعلق نگیرد. در این ماده تنبیه بدنی كودكان را نه تنها محدود به جرایم مهم كرده، بلكه مشروط به آن است كه دیه به آن تعلق نگیرد.