به گزارش افکارنیوز به نقل از پليس آگاهي تهران عصر روز ۱۵ دي سال ۹۰ به مأموران کلانتري گاندي خبر رسيد سارقان مسلح به دفتري در طبقه ششم ساختماني تجاري واقع در ميدان ونک دستبرد زده اند و يک انگشتر برليان به ارزش ۵ ميليارد تومان را دزديده اند. زماني که مأموران به محل حادثه رسيدند دقايقي از فرار سارقان گذشته بود.

صاحب این انگشتر که از این حادثه شوکه شده بود و بریده بریده حرف می زد گفت دو مرد که لباس نظامی به تن داشتند با تهدید اسلحه کیفی را که انگشتر برلیان داخلش بود سرقت کرده اند. در پی این حادثه قندی زاده، بازپرس شعبه هشتم دادسرای ناحیه ۲۷ تهران از افسران اداره مبارزه با سرقت های مسلحانه پلیس آگاهی خواست در این باره تحقیق کنند.

در جریان تحقیقات پلیسی مرد مالباخته به کارآگاهان گفت: مشغول انجام کارهایم بودم که دو مرد به دفتر آمدند و مشغول تماشای جواهرات و سنگ های قیمتی شدند. آن ها چند جواهر را پسندیدند و گفتند باید در این باره با یک کارشناس مشورت کنند. به همین دلیل از آن جا خارج شدند اما چند دقیقه بعد از رفتنشان دو مرد دیگر که لباس نظامی به تن داشتند وارد محل کارم شدند. هر دو نفر آن ها مسلح بودند و بی سیم، شوکر و اسپری اشک آور نیز همراهشان بود. یکی از مردان مسلح اسلحه اش را روی سرم گذاشت و من را کشان کشان به اتاق دیگری برد و به بهانه بازرسی بدنی، لباس هایم را از تنم درآورد. او گفت مأمور است و از من خواست آرام باشم. چند دقیقه در اتاق حبس بودم اما بعد از آن وقتی متوجه شدم آن ها رفته اند از اتاق بیرون آمدم و با وسایل به هم ریخته دفتر روبه رو شدم. سارقان کیف سامسونتی را که انگشتر برلیان ۵ میلیارد تومانی داخلش بود همراه با جواهرات دیگری به ارزش تقریبی ۱۰۰ میلیون تومان دزدیده بودند. از آن جا که محل سرقت به دوربین های مداربسته مجهز بود مأموران کار چندان دشواری را برای شناسایی سارقان در پیش نداشتند.

از این رو تصاویر ضبط شده به دقت بررسی شد. کارآگاهان در این تصاویر با چهره جوان سابقه داری به نام سعید روبه رو شدند که به عنوان خریدار وارد آن جا شده بود. این موضوع نشان می داد دو مشتری صوری با دو مرد مسلح همدست هستند. چرا که هنگام خروج از آن جا در برقی دفتر را برای همدستانشان باز گذاشته بودند. در چنین شرایطی مأموران به مخفیگاه سعید در میدان هروی رفتند و او را بازداشت کردند. سعید پیش از این به اتهام ارتکاب جرایم رایانه ای بازداشت شده بود. او در بازجویی های مقدماتی دست داشتن در سرقت انگشتر برلیان را انکار کرد اما با ادامه یافتن بازجویی های فنی اسرار این سرقت را برملا کرد.

او گفت: دو ماه قبل در یکی از هتل های تهران، به طور اتفاقی با مردی به نام اکبر آشنا شدم. به تدریج دوستی ام با اکبر بیشتر شد تا این که یک روز وقتی به دیدن اکبر رفته بودم او پیشنهاد انجام یک سرقت مسلحانه را مطرح کرد و گفت دو نفر از دوستانش یک دفتر تجاری در میدان ونک را که جواهرات گران قیمتی در آن جا به فروش می رود شناسایی کرده اند. او گفت نقشه ای دارد که اگر بتوانیم آن را به خوبی اجرا کنیم پول کلانی نصیبمان می شود. من هم با این پیشنهاد موافقت کردم و در ادامه نقشه را اجرا کردیم.

در پي اعترافات سعيد مأموران براي دستگيري همدست او به تکاپو افتادند. اطلاعات به دست آمده نشان مي داد اکبر در خانه اي واقع در خيابان کرمان پنهان شده است اما زماني که مأموران به آن جا رفتند پي بردند اکبر پيش از حضور آن ها با يک دستگاه پژو ۴۰۵ مشکي رنگ گريخته است. فرار اکبر پايان اين پرونده نبود. چرا که دو ماه بعد، مأموران انتظامي قزوين خودروي اکبر را متوقف و او را دستگير کردند. مأموران در بازرسي از داخل خودرو توانستند انگشتر برليان را که داخل آن جاسازي شده بود کشف کنند.با انتقال اکبر به تهران، او که راهي جز بيان واقعيت نداشت ضمن اعتراف به طراحي اين سرقت گفت مهدي و اسماعيل که از دوستانش هستند و مدتي به عنوان کارگر خدماتي در مجتمع تجاري کار مي کردند پيشنهاد انجام سرقت را به او داده اند و به عنوان مأمور قلابي به او کمک کرده اند. به اين ترتيب اين دو نفر نيز در دو عمليات جداگانه در دام مأموران گرفتار شدند.سرهنگ عباسعلي محمديان، رئيس پليس آگاهي تهران گفت: اعضاي اين باند هم اکنون در بازداشت به سر مي برند و تحقيقات از آنان ادامه دارد.