نورالله
  • خبر شهادت برادرم روح‌الله را به پدرم که در کارخانه مشغول کار بود، رساندند. ایشان هم به خانه آمد و گفت دستگاه خراب شده و چند روزی سر کار نرفت. تقریباً سه روزی گذشت تا اینکه با آمدن پیکر برادرم به ایران خبر شهادتش را به ما دادند. برای همه ما به‌خصوص برای مادر و پدرم و همسر برادرم لحظات سخت، تلخ و نفسگیری بود. همسر برادرم زینب را شش ماهه باردار بود. تصور اینکه زینب قبل از به دنیا آمدن یتیم شده باشد برایمان دشوار بود.