این زیارتگاه مزار یک راهزن است

شیخ چغندر مردی قوی و زورمند و از راهزنان دوه قاجار بود که همراه شریکش راه کاروان‌هایی را که به سمت تهران روانه می‌شدند می‌بست و اموال مردم و تاجران را غارت می‌کرد تا اینکه یک اتفاق مسیر زندگی‌اش را عوض کرد. اما چطور یک دزد متحول شد و مزارش در آستان امامزاده و در کنار قبر «معطر علیشاه» یکی از صوفیان بزرگ قرار گرفت؟

میرزا معصوم نایب‌الصدر شیرازی در کتابش از قول الله قلی خان ایلخانی قاجار که نوه دختری فتحعلی شاه قاجار بوده، آورده است: «روزی شیخ چغندر لر از ابتدای حال خود حکایت می‌نمود که من قطع طریق می‌نمودم و رفیقی داشتم که شریک بود و هر دو قوی و زورمند، چنان بودیم که قافله زیاد را کم می‌شمردیم تا آنکه یکی از ایام و لیالی در کمین نشسته بودیم، درویشی را دیدیم بر درازگوشی سوار و کجکول و تاج و سایر مایحتاج در نهایت ظرافت و نظافت و خادمی در رکاب اوست در کمال لطافت. آن رفیق شریک من اشارت نمود که خوب لقمه چربی است. گفتم به زبان لری او دبریش (درویش) است. گفت: خودش را کاری نداریم... کلاه و لباس و حمارش که دبریش نیست! مختصراً وسوسه نمود تا راضی شدم. برخاستیم و او از پیش‌رو و من از پشت‌سر به وی حمله نمودیم. درویش در کمال متانت و هیبت نگاهی به من نمود که تو را برای این کار نیافریده‌اند! گویی مرا از هفت آسمان بر زمین زدند. بعد به حال آمدم و عرض کردم: قربان! پس برای چه آفریده‌اند؟ گفت: بیا با من تا به تو بگویم؛ و به دنبال او رفتم و هرجا منزل نمود خدمتش نمودم. راهی فرمود که از آن به بعد در آن کار هستم.»

این زیارتگاه مزار یک راهزن است