تقصیر ما چیست، شهر بدون مدرسه می‌سازند!
سال به سال گذشت و کیفیت آموزش افت کرد. آموزش‌و‌پرورش از گذشته تا کنون هیچ‌وقت به وضعیت مطلوب نرسیده و بدتر اینکه اساس آموزش رایگان باکیفیت به فراموشی سپرده شده است. هر چه زمان گذشت، شکاف آموزشی بیشتر از قبل شد، اما مگر نه اینکه آموزش‌و‌پرورش اثرگذارترین رکن در آینده‌سازی کشور است. این جمله را به کرات از زبان مسئولان شنیده‌ایم، اما در عمل شرایط به گونه دیگری رقم خورده است. اگر کار‌ها در وزارت آموزش‌و‌پرورش خوب پیش برود و سازوکار مناسبی برای به نتیجه رسیدن طرح‌ها وجود داشته باشد، مدارس نیز برای ارتقای خود به تکاپو می‌افتند و آن وقت است که می‌توان امیدوار بود نسل آینده‌ساز کشور در مسیر درست تعلیم‌و‌تربیت قرار می‌گیرد، چراکه بهترین و طلایی‌ترین سال‌های عمر کودکان و نوجوانان در مدارس سپری می‌شود. امروز آموزش‌و‌پرورش در ایران با مشکلات بسیاری دست‌و‌پنجه نرم می‌کند؛ مشکلاتی که دورانش در کشور‌های توسعه‌یافته به سر آمده است. نداشتن منابع مالی مناسب، کمبود نیرو‌های توانمند و باانگیزه، رسیدگی‌نکردن بموقع به اعتراضات رتبه‌بندی معلمان، تأخیر‌های طولانی در پرداخت‌های قانونی، همسونبودن برنامه‌های درسی با تغییرات جامعه، نداشتن انگیزه ادامه تحصیل دانش‌آموزان و ناامیدی آن‌ها از آینده، تنها بخش کوچکی از این مشکلات به شمار می‌رود، بنابراین ایجاد تغییر و تحول در نظام آموزشی کشور یک ضرورت مهم است، اما برای این موضوع باید چه کار کرد؟ وقتی حتی رضامراد صحرایی، وزیر آموزش‌و‌پرورش نیز تلویحاً در گفتگو با «جوان» به این مسئله اشاره دارد که مدارس آن‌طور که باید کانون توجه نبوده‌اند. 
 
 
تقریباً همه کارشناسان بر پایین‌بودن کیفیت آموزش در مدارس کشور اتفاق‌نظر دارند. نتایج آزمون‌های بین‌المللی و حتی نتایج آزمون نهایی هم گواهی بر همین مسئله است. راهکار‌های شما برای بهبود کیفی آموزش در کشور چیست؟
کیفیت آموزش در گرو مقدمات فراوانی است که باید ببینیم چه مقدار از این اقدامات در کنترل وزارت آموزش‌و‌پرورش است و چه تعدادش نیست. من هم می‌پذیرم که در جا‌هایی کیفیت آموزش به اندازه انتظار مردم نیست و باید هر چه می‌توانیم کوشش کنیم کیفیت آموزش را بالا ببریم. یکی از مواردی که کیفیت آموزش را بالا می‌برد، ایجاد رابطه بین فرایند آموزش و سنجش است. اتفاق بدی که در کشور ما در طول دو دهه اخیر افتاد، این بود که سنجش آموزش‌و‌پرورش از نظام تعلیم‌و‌تربیت عمومی به خاطر کنکور منفک شد و رفته‌رفته کنکور، خودش استاندارد‌هایی را بر آموزش ما تحمیل کرد، به گونه‌ای که کنکور اهدافی غیر از برنامه درسی ملی را دنبال می‌کرد و در نتیجه کتاب، معلم و مدرسه که تنها مؤلفه‌های مشترک در تمام مدارس کشور هستند، به مرور زمان رنگ باختند و مؤسسات کنکوری و کتاب‌های کمک‌درسی مبنای پذیرش در دانشگاه‌ها شد. این ماجرا به حدی پیش رفت که در مقاطع پایین‌تر مثل متوسطه اول و حتی دوره ابتدایی نفوذ کرد و خطر کنکور به عنوان عاملی که نظام آموزش کشور را تحت‌الشعاع قرار داده است، به یک خطر جدی و ملی تبدیل شد. از اقدامات بسیار مهم این دولت اجرای مصوبه ضریب تأثیر قطعی امتحانات نهایی داوطلبان در کنکور سراسری بود؛ مصوبه‌ای که دو مجلس آن را تصویب کرد و دو دولت را به خود دید، اما به دلیل حواشی و پیامد‌هایی که این جراحی به دنبال داشت، از اجرای آن صرف‌نظر شده بود. یکی از عهد‌های این دولت با ملت این بوده است که به خاطر آینده، امروز را فدا نکند. ما مکلف هستیم در این فرصتی که داریم، هر چه می‌توانیم خدمت کنیم، بنابراین مصوبه تأثیر سوابق تحصیلی بر کنکور را اجرا کردیم تا در‌های دانشگاه‌های بزرگ کشور به روی همه دانش‌آموزان باز شود، اما این پیامد اصلی نبود. آنچه دنبالش بودیم یک سنجه ملی قابل اعتماد و قابل اتکا برای برنامه‌ریزی‌های آینده بود. ما به دلیل اینکه مدارس متعدد و متنوعی داریم (که این هم یکی از مشکلات نظام آموزش‌و‌پرورش کشور است) سنجه قابل اعتمادی از وضعیت علمی کشور نداریم. در یک دهه اخیر، نمرات امتحانات پایانی داوطلبان دوره متوسطه دوم به ویژه کلاس دوازدهم پایین آمده است، مثلاً از سال ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۱ دائماً آنچه به عنوان میانگین معدل دروس کشور است، کاهش داشت، ولی افت این نمرات در سال ۱۴۰۲ نسبت به سال ۱۴۰۱ در موارد زیادی کمتر از افت سال ۱۴۰۱ نسبت به سال ۱۴۰۰ بود، اما یک اتفاق مهمی افتاد که تبیین آن بسیار مهم است؛ آن نمرات هیچ کدام تصویر واقعی از کشور نبوده‌اند چراکه نظام سنجشی کشور یک نظام ملی هماهنگ، استاندارد و منسجم نبود. پس از مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، تمام داوطلبان در تمام مدارس کشور از روستا‌ها تا مدارس شمال پایتخت، همه در زمان واحد ارزیابی شدند و نتیجه آن، تصویر واقعی آموزش‌و‌پرورش کشور بود. این تصویر سبب شد بر مبنای داده‌ای که از این آزمون به دست آمد، تمام کشور را برای ارتقای کیفیت آموزش بسیج کردیم. 
 
یعنی چه کار کردید؟ 
بررسی اینکه سهم مدارس مختلف از صندلی‌های پرطرفدار آموزش عالی کشور چقدر است و ما چگونه می‌توانیم سهم دانش‌آموزان مناطق محروم را از این بیشتر کنیم. می‌دانید که ۳ هزار نفر اول کنکور سراسری در بهترین دانشگاه‌ها قبول می‌شوند و عموماً کنکور برای این ۳ هزار صندلی دانشگاه برگزار می‌شود. در سالیان متمادی از این ۳ هزار صندلی، ۱۱ استان سهم‌شان بیش از ۵۰‌درصد، برخی استان‌ها بین ۲۵/۰ تا ۷۵/۰ درصد و حتی برخی دیگر زیر ۲۰/۰ درصد بوده است. اولین پیامد تأثیر سوابق تحصیلی بر کنکور این شد که سهم استان‌هایی که زیر ۲۵/۰ درصد بود، به طور محسوسی افزایش یافت، مثلاً سهم استان سیستان‌و‌بلوچستان در تعداد ۳ هزار صندلی برتر دانشگاه‌ها پس از اجرای این مصوبه، سه برابر شد. این‌ها یعنی مقدمات ارتقای کیفیت فراهم شده است. نکته مهم دیگر این است که امروز تمام معلمان کشور می‌دانند عملکردشان متناسب با عملکرد دانش‌آموزان‌شان در این سنجه‌های ملی تحلیل خواهد شد، به آن‌ها اعلام می‌شود میانگین معدل دانش‌آموزان آن‌ها چند بوده است، حتی نسبت به نقاط مختلف کشور چه جایگاهی دارند. در نهایت به جای اینکه همه ظرفیت‌های آموزشی در خدمت کنکور و قبولی در آن باشد، به خدمت برنامه درسی می‌آیند و به کمک ارتقای کیفیت آموزش کمک می‌کنند. 
 
کیفیت آموزش مؤلفه‌های دیگری نیز دارد، مثلاً فضای آموزشی. در این رابطه راهکار شما چیست؟ 
در این دولت ۵ هزارو ۸۰۶ مدرسه تکمیل یا ساخته شد. به طور متوسط هر یک روز فعال کاری، هشت مدرسه در یک روز تحویل مردم شده است. ۱۰۰‌هزار کلاس درس هدف‌گذاری شد که شاداب شوند، چراکه محیط بر یادگیری تأثیری عمیق دارد و حتی گفته می‌شود فضای آموزشی. 
معلم سوم است. ۶۸‌هزار کلاس تحویل دانش‌آموزان منطقه محروم شده است. همچنین نزدیک هزار مدرسه کانکسی ایجاد شده و همه این کار‌ها برای مدارس عادی دولتی بوده است. همچنین موضوع فضای ورزشی درون مدرسه‌ای را مدنظر قرار دادیم و طرحی به نام طرح شهید سلیمانی در این دو سال اجرا شد. بالغ بر ۲ هزارو ۱۰۰ فضای ورزشی درون‌مدرسه‌ای که بیش از هزار موردش چمن مصنوعی است نیز تحویل دانش‌آموزان مدارس عادی دولتی داده شد. از همه این‌ها مهم‌تر موضوعی است که تحت عنوان بسته‌های یادگیری در سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی در دست اجراست و تلاش می‌کنند مسائلی که کیفیت آموزش را پایین می‌آورند جبران کنند، البته این آغاز راه است. 
 
همانطور که می‌دانید یکی از دلایل پایین‌بودن کیفیت آموزش کشور نداشتن معلم هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی است. در این رابطه چه اقدامی انجام شده است؟ 
یک زمانی ۳۰۰‌هزار معلم تقریباً بدون گذراندن مراحل جذبی که امروزه داریم وارد آموزش‌و‌پرورش شدند، اگرچه بسیاری از آن‌ها معلمان ما هستند، اما نیاز به آموزش‌های جدی دارند. معلم خوب می‌تواند بسیاری از کاستی‌های نظام آموزشی را جبران کند، به همین دلیل مجموعه سیاستی با عنوان سیاست‌ها و ضوابط کیفیت‌بخشی دانشگاه فرهنگیان از سوی رئیس‌جمهور محترم ابلاغ شد که محصول آن، برگزاری آزمون اختصاصی تربیت معلم و همچنین تحول نظام برنامه درسی و طراحی کلان تربیت معلم کشور است. همچنین پذیرش دانشگاه فرهنگیان افزایش می‌یابد، طبیعتاً معلمانی که از آنجا می‌آیند در نظام آموزشی کشور (معلمان فارغ‌التحصیل دانشگاه فرهنگیان) تحت عنوان معلمان تراز به آن‌ها نگاه می‌شود چراکه چهار سال در آن محیط بوده و تربیت شده‌اند. 
 
طرح رتبه‌بندی اجرا شد تا کیفیت آموزش را ارتقا دهد. عموم معلمان نسبت به شکل اجرایی این طرح گلایه‌هایی داشته و دارند. این‌ها نشان می‌دهد رتبه‌بندی نتوانسته است در جهت افزایش کیفیت آموزش حرکت کند. 
رتبه‌بندی یک اتفاق بزرگ در تاریخ تعلیم‌و‌تربیت کشور بود. برای دیدن نتایج آن نباید عجله کرد. کار‌های بزرگ اثرات‌شان تدریجی پدیدار می‌شود. این طرح سه هدف داشت که یک هدف آن ارتقای کیفیت آموزش کشور بود. هدف دیگرش، ارتقای صلاحیت‌های حرفه‌ای و تخصصی معلمان بود. علاوه بر آن قرار بود، ارتقای شـأن و منزلت معلمان و تقویت معیشت آن‌ها نیز با طرح رتبه‌بندی رقم بخورد که بدون تردید در این هدف موفق عمل شده است. امروز آیین‌نامه مسیر رشد معلمی در حال نهایی شدن است که مطابق آن معلمان در مسیر ارتقا قرار می‌گیرند. یک بعد از آن ارتقای کیفیت آموزش او و اثرش در کلاس است که اگر معلم می‌خواهد رتبه‌اش را بالاتر ببرد، باید در زمینه آموزش خودش را تقویت کند. در سال آینده برای نخستین بار از دانش‌آموزان دوره متوسطه اول درباره معلمان‌شان نظرخواهی و نتیجه آن به عنوان کارنامه عملکردی به معلمان داده می‌شود تا قضاوت دانش‌آموزان درباره کیفیت آموزش خودشان را از چشم دانش‌آموزان‌شان ببینند. بدون هیچ تردیدی این کار، مقدمه‌ای برای ارتقای کیفیت آموزش است. من خودم به شخصه به عنوان یک استاد، بار‌ها در دانشگاه این مسئله را تجربه کرده‌ام؛ وقتی در انتهای هر ترم، ارزشیابی دانشجویان از خودم را می‌دیدم، بر رفتارم در ترم بعدی تأثیر مستقیم می‌گذاشت. وقتی دانش‌آموز می‌گوید معلم برایش وقت کمی گذاشته است، معلم متوجه می‌شود که باید برای او وقت بیشتری بگذارد یا اگر معلم در جایی جواب سؤال را نداده یا جوابش قانع‌کننده نبوده است، آن را در این ارزشیابی دریافت می‌کند و به طور طبیعی سعی در ارتقای کیفیت آموزش خود خواهد داشت. 
 
شما در بخشی از صحبت‌های‌تان گفتید که زمان لازم است تا بتوانیم اثرات اقدامات در جهت افزایش کیفیت آموزش را ببینیم، اگر بخواهیم از دید خانواده‌ها به این ماجرا نگاه کنیم، آن‌ها خواهند گفت سال‌هاست منتظر ارتقای کیفیت آموزش مانده‌اند، اما شرایط مناسبی رقم نخورده است. آن‌ها چه زمانی می‌توانند نتیجه این اقدامات را ببینند؟ 
معتقدم نتیجه روبنایی هر اقدامی خیلی سریع دیده می‌شود، اما اگر بخواهد به رفتار تبدیل شود، این تغییر باید چندین سال ادامه پیدا کند که نظام آموزش‌و‌پرورش و نظام آموزش عالی را تحت‌الشعاع قرار دهد. این افت کیفیت طی یک سال و دو سال اتفاق نیفتاده است بلکه در فرایندی تدریجی، افت کیفیت رقم خورده و به حدی رسیده که در بعضی جا‌ها محسوس است. من دائماً به مدارس سر می‌زنم. در هر سفر استانی گروه اولی که دیدار با آن‌ها دارم، دانش‌آموزان هستند. پای صحبت دانش‌آموزان سرآمد و ممتاز می‌نشینم، معتقدم کیفیت ما آن‌گونه که گفته می‌شود پایین نیست چراکه در همین نظام آموزشی المپیادی‌ها رشد می‌کنند و در جهان برجسته هستند و ما دیپلماسی نخبگانی را در دست گرفته‌ایم. همان‌هایی که در شرکت‌های دانش‌بنیان کار می‌کنند از همین مدارس هستند. 
 
خب این‌ها موارد خاص و استثنا هستند، وگرنه نمرات امتحان نهایی پایین‌بودن کیفیت آموزش را به تصویر کشیده است. 
نه، نمرات امتحان نهایی سیمای آموزش کشور را نشان داد و همین سیمای آموزش کشور نمره بالای ۵۰‌درصد داشت. 
 
منظورتان از بالای ۵۰‌درصد چیست؟ 
عده‌ای وقتی دیدند میانگین نمره مثلاً فیزیک در کشور ۱۰ است، شروع کردند به انتقاد که وقتی میانگین نمره فیزیک کشور کم شده است، این بچه‌ها چگونه می‌خواهند به دانشگاه بروند، اما میانگین نمره فیزیک، شیمی و ریاضی در سالیان متمادی در کنکور سراسری بین ۵/۷ تا ۹‌درصد است و میانگین نمره فیزیک کشور ۱۰ از ۲۰ شد که این عدد در معادل‌سازی با میانگین سطح پاسخ به سؤالات کنکور یعنی ۵۰‌درصد. 
 
اما آزمون چهارگزینه‌ای را نمی‌توان با آزمون تشریحی قیاس کرد و این دو باهم تفاوت دارند. 
اگر قرار باشد وجه مثبت عملکردمان را نبینیم و دائماً بر آن چیزی که باید باشیم و نیستیم، متمرکز شویم، وجه مثبت عملکرد هم از بین می‌رود. تعداد قابل توجهی از معلمان را داریم که سعی می‌کنند هر روز بهتر از دیروز باشند. این را باید دید و البته معلمی که اینطور نبوده است را هم حتماً باید دید. بیم من از این است که مبادا فضای یأس در کشور ایجاد شود. اخیراً به شهرستان زاوه در استان خراسان‌رضوی رفتم که یکی از محروم‌ترین شهرستان‌های کشور است. ۳‌درصد رتبه‌های زیر ۱۰۰ کنکور سراسری را این شهرستان گرفته است. این دانش‌آموزان را چه کسی تربیت کرده است؟ مگر همین معلمان عادی نبوده‌اند؟ البته هر دانش‌آموز موفق نتیجه تلاش‌های خودش را می‌بیند، «لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى»، اما نقش معلم آن را نباید نادیده گرفت. به عقیده من فرایند ارتقای کیفیت آموزش شروع شده است. نشانه‌اش این است که ما امروز پرونده ارزیابی مدرسه را باز کرده‌ایم. بعد از ۱۲ سال، نگاشت مدرسه‌ای سند تحول نهایی شده و قرار است ابلاغ شود. بنده معتقدم جوهره استراتژی، تمرکز است و اگر بر چیزی تمرکز شود، غیرممکنی وجود ندارد. ممکن است به همه هدف‌ها نرسیم، اما بدون تردید تا حد قابل توجهی به آن‌ها دست می‌یابیم. تمرکز بر سند تحول بنیادین در این دو سال به طرز محسوسی قابل مشاهده است. اینکه کل وزارت آموزش‌و‌پرورش از یک سو و نهاد‌های پشتیبان مثل مجلس، شورای عالی فرهنگی، از سوی دیگر بر سند تحول متمرکز شده‌اند و نگاشت نهادی سند درآمده، این یعنی اینکه قطار تحول از ایستگاه حرکت کرده است و می‌خواهد به اوج سرعت خودش برسد، هرچند وزرای پیشین که بعد از سند تحول بنیادین سرکار آمده‌اند نیز در مورد اجرای آن خیلی تلاش کرده‌اند، اما اکنون تمرکزی که بر سند وجود دارد، کم‌سابقه و حتی می‌توان گفت بی‌سابقه است. 
 
چرا آن را بی‌سابقه می‌دانید؟ 
ما دو برنامه توسعه را گذرانده‌ایم، اما سند تحول در درونش مقایسه نشده است. در برنامه توسعه هفتم، حکمی تحت عنوان آموزش‌و‌پرورش به مثابه امر ملی آمده و به دولت و مجلس تکلیف کرده است که تقسیم کار ملی تحول آموزش‌و‌پرورش کشور نوشته شود و این کار شروع شده است. می‌خواهم از خانواده‌ها خواهش کنم به کمک مدرسه بیایند. خانواده‌ها خودشان و سهم خودشان را در ارتقای کیفیت ببینند، چون ارتقای کیفیت آموزش فقط وظیفه مدرسه و دولت نیست. خانواده هم سهمی از ارتقای کیفیت آموزش دارد، بنابراین تقسیم کار ملی تحول آموزش‌و‌پرورش باید به مسئله خانواده‌ها هم تبدیل شود و خانواده‌ها باید سهم خودشان را در ارتقای کیفیت بچه‌های‌شان ببینند. 
 
سهم خانواده‌ها چقدر است؟ 
نمی‌شود درصد داد، اما بیش از این باید باشد. اساساً باید درک کنیم که این عبارت عبارت غلطی است که خانواده‌ها شریک آموزش‌و‌پرورش در تربیت بچه‌ها هستند. این ما هستیم که شریک آنهاییم. 
 
گفتید فرایند تحول شروع شده و این قطار حرکت کرده است، از طرح‌ها و برنامه‌های‌تان هم گفتید، منتها این برنامه باید طرح و زمانبندی هم داشته باشد. 
سند تحول نیاز به یک نقشه راه دارد. در نقشه راه دو چیز می‌خواهیم، شاخص و زمانبندی و خوشبختانه پیش‌نویس سند تحول بنیادین آماده شده و در دستور کار شورای تخصصی آموزش‌و‌پرورش قرار گرفته و شاخص‌ها درآمده است. نکته بعدی تقسیم کار ملی است. فصل هشتم سند تحول بنیادین تأکید دارد تمام دستگاه‌ها و نهاد‌ها اعم از دولتی و غیردولتی، باید در تحول آموزش‌وپرورش نقش‌آفرینی کنند. باعث تأسف است که از روز نخست تصویب سند تحول بنیادین دستگاه‌های دیگر نیامدند یا فضایی ایجاد نشد که نقش خودشان را ایفا کنند. یکی از وظایف آموزش‌و‌پرورش نهادینه‌سازی تحول است. ما یکی از کار‌هایی که توانستیم انجام دهیم این بود که نگاشت نهادی سند تحول را انجام دادیم، یعنی این سند تحول که ۳۲ هدف کلان و ۱۳۱ راهکار دارد و برای اجرا شش زیر نظام برایش تعریف شده است را که ۴۵۸ برنامه دارد، مورد بررسی قرار دادیم که چگونه و از چه مسیری وارد اجرای سند تحول شویم؛ از مسیر راهکارها، اهداف کلان، برنامه‌ها و زیرنظام‌ها، البته همه این راه‌ها را در ۱۰ سال گذشته رفته بودند و در هر کدام درصدی توفیق داشتند، اما ما آن را آسیب‌شناسی کردیم که چرا به طور کامل اجرا نشده است. این نکته مهمی است که باید گفته شود، سهم آموزش‌و‌پرورش در عدم‌تحقق اهداف سند تحول بنیادین به مراتب کمتر از سهم سایر دستگاه‌ها بوده است. 
 
ممکن است بعد از این هم اقداماتی انجام دهید و دستگاه‌های دیگر باز هم پای کار نیایند. آن وقت چه خواهید کرد؟
ما در برنامه هفتم تقسیم کار ملی را به عنوان حکم قانونی آوردیم. در نگاشت نهادی سند به آن از سه زاویه نگاه کردیم و به جمع‌بندی رسیدیم که هفت پروژه ملی تعریف کنیم؛ پروژه ملی مهارت، پروژه ملی تربیت و تأمین معلم، پروژه ملی ایجاد تجهیزات تربیتی، پروژه ملی اوقات فراغت، پروژه ملی انسداد مبادی بی‌سوادی، پروژه ملی گفتمان‌سازی سند تحول بنیادین و پروژه ملی سنجش و تضمین کیفیت. با دستور رئیس‌جمهور، ستاد راهبری و پشتیبانی اجرای سند تحول بنیادین با حضور آقای مخبر، معاون اول ایشان تشکیل شد. در جلسه اول، کلیات پروژه ملی مهارت تصویب شد که ۱۲ دستگاه باید در آن نقش‌آفرینی کنند. آقای مخبر تأکید کرد که این وظایف باید به تکلیف قانونی تبدیل شود. از اول هم اشکال کار این بود که سند تحول، سیاست است و باید به قانون تبدیل شود. باید حکم، اجرا و ترک‌فعل‌ها و حسن‌فعل‌ها در آن دیده شود. از سوی دیگر پیش‌نویس سند ملی مهارت‌آموزی دانش‌آموزان در دستور کار دولت است. در این زمینه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی وظایفی دارد، وزارتخانه‌های علوم، صمت و کشاورزی هم همینطور. همچنین صداوسیما نیز وظایفی دارد، بنابراین جواب سؤال شما این است، به لطف خدا نقشه اجرای سند تحول بنیادین در مرحله پایانی خودش است. شاید مهم‌ترین کاری که تا پیش از آغاز سال تحصیلی آینده باید به ملت شریف ایران و به ویژه جامعه تعلیم‌و‌تربیت عرضه کنیم، این نقشه است. 
 
عدالت آموزشی و ایجاد فرصت‌های برابر در آموزش‌و‌پرورش از بحران‌های جدی جامعه ماست. شکاف طبقاتی، نابرابری آموزشی ایجاد کرده است و همین نابرابری آموزشی، روز‌به‌روز شکاف طبقاتی را تشدید می‌کند. در گذشته دانش‌آموز مستعد دهک‌های پایین می‌توانست از ظرفیت‌های آموزشی استفاده و بخشی از آن نابرابری را ترمیم و طبقه اجتماعی خودش را عوض کند، ولی امروز عکس این جریان روی می‌دهد. چرا ما به آموزش‌وپرورشی رسیده‌ایم که یک دانش‌آموز دوم ابتدایی در حاشیه شهر باید در کلاس ۵۰نفره بنشیند که معلم باکیفیتی هم در آنجا وجود ندارد و در مقابل دانش‌آموز دیگری که در بالای شهر زندگی می‌کند با شهریه چند‌ده‌میلیون تومانی آموزش با کیفیت بالا ببیند.
 اگر بگویید چرا انقلاب اسلامی اتفاق افتاد، حتماً جواب اول عدالت است و در مورد عدالت هم دولت‌های مختلف تلاش‌هایی انجام داده‌اند. ما وقتی می‌خواهیم درباره عدالت حرف بزنیم، باید به داده‌های گذشته مراجعه و آن‌ها را با وضع حال مقایسه کنیم. معتقدم ما به طور کلی در مسیر عدالت آموزشی بوده‌ایم، جا‌هایی توفیقات خوب و در جا‌هایی هم توفیقات کمی داشته‌ایم. این حرف درست است که دانش‌آموزی در منطقه حاشیه‌ای حتی حاشیه تهران در کلاس‌های ۵۰ نفره درس می‌خواند و در مقابل برخی جا‌ها شرایط آموزشی بهتری دارند، این نقطه کلیدی است که باید حل شود و ما دنبالش هستیم. ما امکانات موجود را به سمت جا‌هایی که نیاز دارند سرریز می‌کنیم و از حاشیه‌ها به سمت مرکز می‌رویم، بنابراین وقتی محدودیت داریم، به کسی که امکانات کمتری دارد، باید امکانات بدهیم تا او را بالا بکشیم، اما این را بگویم که امروز در کشور حدود ۳۵‌هزار کلاس درس و مدرسه وجود دارد که تعداد دانش‌آموزانش زیر ۱۰ نفر است. تنها ۰۳/۰ درصد از کلاس‌های کشور بالای ۵۰ نفر هستند. چرا این اتفاق افتاده؟ امر عدالت، باید دائم روی این موضوع بکوشیم، چون عوامل بیرونی بر آن اثر می‌گذارد. مثلاً در شهرستان‌های تهران به دلیل مهاجرت، تراکم کلاسی بالاست. از سوی دیگر کمبود فضا داریم. می‌توانیم معلم تأمین کنیم، اما به تعداد کافی مدرسه نداریم. مدرسه هم طوری نیست که فوراً بشود آن را ساخت. 
 
شاید ۰۳/۰ درصد از کلاس‌های کشور بالای ۵۰ نفر دانش‌آموز داشته باشد، اما تراکم کلاسی در عمده مدارس دولتی بیش از استاندارد تعیین شده است. 
بله. باید تراکم کلاسی استاندارد رعایت شود و در این موضوع با یکدیگر هم‌عقیده‌ایم، اما عاملش آموزش‌و‌پرورش است یا سایر نهادها؟ 
 
 حتی اگر عاملش وزارت آموزش‌و‌پرورش هم نباشد و دستگاه‌های دیگر نیز در آن دخالت داشته باشند، ما از شما انتظار داریم برای رفع آن تلاش کنید. 
حتماً. بنده دو تکلیف دارم؛ یکی وزارت آموزش‌و‌پرورش و یکی عضو دولت. مثلاً در جایی ساختمان ساخته شده است، ولی مدرسه نساخته اند، در حالی که برای مسکن مطالبه جدی می‌کنیم، اما به این قانون که به ازای هر ۲۰۰‌هزار مسکن باید مدرسه ساخته شود، کم‌توجهیم. 
 
شما به عنوان وزیر آموزش‌و‌پرورش می‌توانید نقش مهمی در بهبود شرایط داشته باشید. 
من فکر می‌کنم اگر تقسیم کار ملی به صورت رسمی تصویب شود، بخش عمده‌ای از مشکلات حل خواهد شد. ما پیگیر این کار خواهیم بود. جزو اهداف برنامه هفتم نیز هست. امیدواریم تا پیش از شروع سال تحصیلی جدید، تقسیم کار ملی آموزش‌و‌پرورش کشور روی میز دولت و قانون قرار گیرد.
 
نقشه اجرای سند تحول بنیادین چه زمانی منتج به ارتقای کیفیت آموزش در کشور خواهد شد؟ 
در حال حاضر در برخی از برنامه‌های انجام‌شده ارتقای کیفیت آموزش در آن محسوس است، مثل مقطع فنی و حرفه‌ای. امسال 100‌هزار دانش‌آموز فنی‌ وحرفه‌ای اضافه شده و این یعنی 100‌هزار نفر از بیکاری سال‌های آینده نجات پیدا کرده‌اند، چون ضریب اشتغال بچه‌های فنی و حرفه‌ای بسیار بالاست یا مثلاً در موضوع آموزش مهارت به دانش‌آموزان، غیر از دانش‌آموزان فنی‌‌وحرفه‌‌ای، رشته‌های دیگر نیز مثل ریاضی و تجریی باید مهارتی را یاد بگیرند. در این برنامه دیده شده است که هر دانش‌آموز در سال چقدر آموزش ببیند. زمانبندی به مفهوم اینکه از کدام نقطه به کدام نقطه می‌رسیم، قابل بیان نیست چراکه دائماً دانش‌آموز داریم و این تدریجی است. مؤلفه‌های تحول در حقیقت بعضی دفعی هستند که اجرا و تمام شده است، مثلاً گفتیم باید دانشگاه تربیت معلم تأسیس کنیم، تأسیس کردیم. این خودش موفقیت بوده است، ولی در مسیر کیفیت قرار نگرفت، البته می‌دانم که آموزش‌و‌پرورش هر روزش باید باکیفیت‌تر از قبل باشد. این حرف شما درست است و اگر ادامه پیدا کند، به مطالبه ملی تبدیل می‌شود. 
 
وزرای پیشین آموزش‌و‌پرورش هم برنامه‌هایی داشتند و می‌گفتند قصد ارتقای کیفیت آموزش را دارند، اما نتیجه اقدامات‌شان رضایت‌بخش نبود. 
شما در سال‌های مختلف، مدیریت کنونی شکل گرفته برای ارتقای کشور را نمی‌بینید. با توجه به نمرات امتحانات نهایی، داده‌هایی قابل اعتماد داریم که باید بر اساس آنها برنامه‌ریزی آموزشی داشته باشیم. قرار است به مدارس کارنامه داده شود، به عنوان مثال نمره‌ریاضی هر مدرسه در امتحانات نهایی تا چه سطح و اندازه بوده است و معلمان باید برای افزایش سطح کیفی آن درس، برنامه داشته باشند. 
 
یعنی همه مدارس کارنامه‌دار می‌شوند؟ 
چیزی شبیه کارنامه برای مدرسه‌ها صادر شده و هدف ارتقای کیفیت است. نهضتی که امروز شکل گرفته این است که من چگونه می‌توانم وضع کنونی خودم را یک پله ارتقا دهم. پیش‌تر چنین دستمایه‌ای برای تصمیم به این بزرگی وجود نداشت.