افکارنیوز: اگر چه "گروس عبدالملکیان" از شاعران جوان کشور محسوب میشود و سابقه شاعریاش هنوز به ده سال نرسیده است، اما در همین مدت اندک به موفقیتهای قابل توجهی دست یافته است. عشق و جنگ، دو مضمون محوری شعرهای اوست که در بیشتر کارهایش به چشم میخورد، دو مضمومنی که به نوعی دیگر در شعرهای پدرش نیز وجود داشتهاند.

متولد ۱۳۵۹ در تهران است و رشته مهندسی صنایع خوانده است. تا به حال مجموعه ‌شعرهای «پرنده‌ی پنهان»(۱۳۸۱)، «رنگ‌های رفته‌ی دنیا»(۱۳۸۴)، «سطرها در تاریکی جا عوض می‌کنند»(۱۳۸۷) و «حفره‌ها»(۱۳۹۰) را منتشر کرده است. او همچنین جایزه شعر کارنامه به خاطر مجموعه شعر پرنده پنهان، جایزه کتاب سال جوان به خاطر رنگ‌های رفته دنیا و به عنوان یکی از برگزیدگان جشنواره شعر فجر معرفی شده است.


هوا
که پیرهن پوشیده
هوا
که میز صبحانه را می چیند
هوا
که گوش می دهد به شعرهام
هوا
که لب بر لبم می گذارد
هوا
که داغم می کند
هوا
که هوایی ام کرده
هوا
که حواسش نبود، این شعر است
و از پنجره بیرون رفت

*****

هر نتی که از عشق بگوید…
زیباست
حالا
سمفونی پنجم بتهوون باشد
یا زنگ تلفنی که…
در انتظار صدای توست…

***

پرندگان پشت بام را دوست دارم
دانه هایی را که هر روز برایشان می ریزم
در میان آنها
یک پرنده ی بی معرفت هست
که می دانم روزی به آسمان خواهد رفت
و بر نمی گردد.
من او را بیشتر دوست دارم…

***

باران باشد
تو باشی
یک خیابان بی انتها باشد …
به دنیا می گویم … خداحافظ!

***

صدای قلب نیست
صدای پای توست
که شب ها در سینه ام می دوی
کافی است کمی خسته شوی
کافی است کمی بایستی....

***

دو سال است که می دانم بی قراری چیست
درد چیست
مهربانی چیست
دو سال است که می دانم آواز چیست
راز چیست …
چشمهای تو شناسنامه مرا عوض کردند
امروز من دو ساله می شوم …

***

گفتی دوستت دارم
و من به خیابان رفتم!
فضای اتاق برای پرواز کافی نبود …

***

پرواز هم دیگر رویای این پرنده نبود
دانه دانه پرهایش را چید
تا بر این بالش خواب دیگری ببیند!

***

گرگ
شنگول را خورده است
گرگ
منگول را تکه تکه می کند…
بلند شو پسرم!
این قصه برای نخوابیدن است!

***

دختران شهر
به روستا فکر می‌کنند
دختران روستا
در آرزوی شهر می‌میرند
مردان کوچک
به آسایش مردان بزرگ فکر می‌کنند
مردان بزرگ
در آرزوی آرامش مردان کوچک
می میرند
کدام پل
در کجای جهان
شکسته است
که هیچکس به خانه اش نمی‌رسد.

منبع: برنا نیوز